طالبان در افغانستان دست به کشتارهایی زده است که هر کدام به تنهایی میتواند یک پرونده قطور به عنوان جنایت علیه بشریت باشد و و هرکدام یک تراژیدی غمانگیز است. کشتارهایی که هر کدام به تنهایی کافی است تا طالبان به خاطر آن به عنوان یک گروه تروریستی و جنایتکار در دادگاهای بین المللی مورد بازخواست قرار گیرد. اما متاسفانه جهان به سمت دیگری روان است و دو سال است که چشم و گوش جهان بر تمام جنایتهای این گروه بسته شده است و گویا چیزی در افغانستان اتفاق نیفتاده است.
اکنون جهان برای تعامل با گروهی که مسبب آن همه جنایت و آدمکشی است در مسابقه است. تا دیده شود که طالبان چه چیزی برای آینده مردم افغانستان و جهان در آستین دارد.
یکی از حوادثی که در نوع خود سخت تلخ و تکاندهنده بود، نحوه قتل اجمل نقشبندی خبرنگار افغان و مترجم یک خبرنگار ایتالیایی است که در سال 2007 در هلمند اتفاق افتاد. نحوه کشته شدن و سر بریدن او توسط نیروهای ملا دادالله آن قدر تلخ بود که تا هنوز وقتی به چهره اجمل نقشبندی و سخنانی که پیش از کشته شدن و در اسارت طالبان بر زبان راند، نگاه میکنیم به گفته یکی از خبرنگاران خارجی مو را بر بدن راست میکند و انسان از آن همه قساوت و شقاوت به حیرت میافتد.
ماجرای کشته شدن اجمل نقشبندی
در ششم مارچ سال 2007 خبرهایی منتشر شد که بر اساس آن « دانیل جیاکومو» خبرنگار روزنامه ایتالیایی «لا رپوبلیکا» همراه با اجمل نقشبندی خبرنگار و مترجم افغان و یک راننده به نام سید آغا در ناد علی ولایت هلمند توسط نیروهای ملا دادالله به گروگان گرفته شده اند.
طالبان بلافاصله پس از گرفتاری این سه تن، سید آغا را که یک راننده ساده بود به طرز فجیعی به قتل رساندند و سر بریدند تا نشان دهند که در این قضیه جدی هستند و در برابر خواست آنان باید پاسخ مثبت داده شود. طالبان در برابر رهایی خبرنگار ایتالیایی و اجمل نقشبندی خواهان رهایی چند تن از اعضای مهم این گروه از زندانهای افغانستان شدند.
پس از روزها دلهره و هراس بالاخره قرار بر این شد که پنج زندانی طالب در برابر این دو تن آزاد شوند. دولت ایتالیا علاوه بر این که از طریق دولت افغانستان و وادار کردن مقامات مبنی بر رهایی طالبان زندانی، به طور جداگانه وارد مذاکره با طالبان شدند و بر اساس برخی گزارشها پول هنگفتی نیز به طالبان داد. این عمل در آن زمان به عنوان معامله با یک گروه تروریستی مورد انتقادهای تند قرار گرفت.
سرانجام دانیل جیوکامو خبرنگار ایتالیایی آزاد شد ولی طالبان برای رهایی اجمل مطالبات جدیدی مطرح کردند. دولت افغانستان نیز که در آن زمان مورد انتقادهای تند به خاطر معامله با طالبان و آزادی پنج زندانی خطرناک این گروه قرار گرفته بود در برابر خواست طالبان مبنی بر رهایی اجمل نقشنبدی مماشات کرد و پاسخ روشنی نداد.
حدود یک ماه بعد از گروگانگیری سخنگوی گروه طالبان اعلان کرد که این گروه اجمل نقشبندی را سر بریده است. بی بی سی در تاریخ 8 اپریل 2007 چنین گزارش داد: «فردی که خود را سخنگوی ملا دادالله، فرمانده نظامی طالبان معرفی میکرد، در تماس با بی بی سی گفت که آنان اجمل نقشبندی را حوالی بعد از ظهر امروز (یکشنبه، ۸ آوریل) کشتند. او گفت طالبان در بدل رهایی این روزنامه نگار افغان، خواستار آزادی دو نفر از اعضای گروه خود از بازداشت دولت افغانستان شده بودند ولی هیچ جوابی در این زمینه از سوی مقامات افغان دریافت نکردند.»
کشته شدن اجمل نقشبندی به خصوص نحوه کشتن او که به گفته طالبان سر بریده شد و بعدها در فیلم مستندی که از اسارت وی منتشر شد نیز نشان داده میشود که سر بریده شده است و طالبان در هنگام سربریدن اجمل قهقه سر میدهند، جهان را در بهت و حیرت فروبرد. قتل اجمل نقشبندی به معنای واقعی کلمه یک تراژیدی بود. تراژیدی که در تمام بیست سال لحظه به لحظه و در سراسر افغانستان بر مردم افغانستان تکرار شد.
پس از این حادثه انتقادهای تندی از دولت وقت افغانستان صورت گرفت که برای یک خبرنگار خارجی پنج زندانی طالبان را رها کرده است ولی هیچ توجهی به وضعیت اجمل نقشبندی نکرده است.
قاتل اجمل نقشبندی چه کسی بود؟
عامل اصلی ماجرای گرونگان گیری خبرنگار ایتالیایی و اجمل نقشبندی کسی نبود جز ملا دادالله. او یکی از کسانی بود که به گفته وحید مژده نقش عمده در قتل عام مزار شریف در سال 1377 هنگام تصرف این شهر توسط طالبان داشت. قتل عام مزار شریف آن قدر تکاندهنده و وحشتناک بود که به گفته مژده حتی رهبری طالبان نیز از آن خشمگین شده بود و به همین دلیل برای مدتی دستور خلع سلاح ملا دادالله را داده بود.
ملا دادالله که در ولایت ارزگان به دنیا آمده بود در سال 1994 از همین منطقه به گروه طالبان پیوست و ارتباط نزدیکی با ملاعمر رهبر نخست گروه طالبان داشت. او به سنگدلی و بیرحمی شهره بود و به همین خاطر در کنار ملا فضل آخوند لوی درستیز حکومت اول طالبان در ولایات شمالی به جنایات مهمی دست زد و به خاطر همان جنایتهای هولناک مشهور گردید.
ملا فضل آخوند در پی شکست طالبان در ولایات شمالی با هزاران طالب دستگیر گردید و به گوانتانامو منتقل شد اما ملا دادالله مخفیانه فرار کرد و خود را به پاکستان رساند. شاهدان عینی در منطقه دره خودی ولسوالی خدیر ولایت دایکندی تایید کردند که او را به تنهایی و به صورت مسافر دیده اند که از همین مسیر به طرف جنوب رفته است.
ملا دادالله پس از آن که در پی شکست طالبان در سال 2001 به پاکستان فرار کرد در این کشور نیز متهم به جنایتهای تروریستی شد. او در دسامبر سال 2005 ميلادی، به جرم تلاش برای کشتن مولانا محمدخان شهرانی، از نمايندگان محافظه کار مجلس پاکستان، در این کشور به طور غیابی محاکمه شد و به حبس ابد محکوم گردید. اما علیرغم حضور وی در مناطقی از پاکستان و همچنین در مناطق تحت کنترل طالبان در افغانستان و نفوذ پاکستان بر این گروه هیچوقت دستگیر و زندانی نشد. بعدها برادرش ملامنصور دادالله در پاکستان زندانی شد که با وساطت حامد کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان به بهانه کمک به روند صلح افغانستان از زندان پاکستان آزاد شد.
ملا دادالله پس از بازگشت از پاکستان به افغانستان از سوی ملا محمد عمر به عضویت شورای ده نفره رهبری این گروه برگزیده شد و به مدت شش سال فرماندهی جنگ گروه طالبان در مناطق جنوبی را به عهده داشت. او برخلاف دیگر رهبران گروه طالبان با رسانهها مصاحبه می کرد و در بسیاری از گروگانگیریها و اختطافها و کشتارهای مناطق جنوبی تا زمان کشته شدن خود دست داشت.
ملا دادالله که در آن زمان به فرد شماره سه طالبان نیز یاد میشد در لیست سیاه 150 نفری گروه طالبان و تحت تعقیب نیروهای ایتلاف بین المللی قرار داشت. از او به عنوان بیرحمترین و سنگدلترین فرمانده گروه طالبان یاد میشد که قربانیان خود را به تقلید از ابومصعب الزرقاوی با یک دشنه بزرگ سر میبرید. فیلمهای زیادی از صحنههای ذبح اسیران توسط شخص ملا دادالله در آن زمان دست به دست میشد و اینگونه به توسعه هراس و وحشت دامن میزد. اجمل نقشبندی نیز با همین شیوه توسط نیروهای تحت امر ملا دادالله سر بریده شد.
ملا دادالله سرانجام در سال 2007 مدتی پس از قتل اجمل نقشبندی توسط نیروهای ایتلاف بین المللی و نیروهای امنیتی افغانستان کشته شد. دولت افغانستان جسد وی را در قندهار به نمایش گذاشت و از رسانهها دعوت کرد که از جسد او فیلم و عکس تهیه کنند.
روایتهای پس از قتل اجمل نقشبندی
قتل اجمل نقشبندی به خصوص نحوه آن که به طرز فجیعی صورت گرفت جهان را در بهت و شوک فرو برد. این خبر ناگوار مدتی در سر خط اخبار رسانههای مهم بین المللی قرار داشت و مقالات بسیار در باره او نوشته شد و یک فیلم مستند نیز از نحوه دستگیری و کشته شدن وی در ایتالیا ساخته شد و خبرنگار ایتالیایی که اجمل نقشبندی مترجمی او را به عهده داشت کتاب خاطرات خود را روانه بازار کرد و محوریترین قهرمان در داستان وی اجمل نقشبندی بود.
در فیلم مستندی که در باره اجمل نقشبندی ساخته شده است او در بخشی از فیلم در حالی ظاهر میشود که در اسارت طالبان قرار دارد و به پدر و مادر خود اطمینان میدهد که در نزد برادران مسلمان است و جای نگرانی نیست و زود به خانه بر میگردد.
این فیلم وقتی در برلین بروی پرده سینما رفت اکثر تماشاگران را دچار شوک کرد. چون صحنههای وحشتناکی از کشتار انسانهای بیگناه توسط طالبان را به نمایش گذاشته بود.
دولت افغانستان به خاطر کشته شدن اجمل نقشبندی سخت مورد انتقاد افکار عمومی و رسانهها قرار گرفت. شکاف میان افکار عمومی و دولت از همان زمان کلید خورد. زیرا دولت برای رهایی خبرنگار ایتالیایی 5 زندانی خطرناک طالبان را رها کرد ولی برای رهایی اجمل نقشبندی متهم گردید که کاری نکرده است.
نهادهای رسانهای پیش از سقوط دولت افغانستان جایزهای را به نام اجمل نقشبندی هر ساله به یک خبرنگار اعطا میکرد و دولت یک جاده را به نام وی در کابل مسمی کرد. وحید قاسمی خواننده مشهور افغانستان آهنگی به مناسبت شهادت اجمل نقشبندی اجرا کرد.
طالبان و دریافت جایزه صنعت کشتار
قتل فجیع اجمل نقشبندی و سیدآغا و رهایی خبرنگار ایتالیایی نمادی از وضعیت کنونی افغانستان و رخداد بازگشت دوباره طالبان بر اساس توافقنامه ننگین دوحه است.
جهان در دوحه افغانستان را به مثابه یک تحفه ارزشمند به خاطر بیست سال آدمکشی و راه اندازی صنعت کشتار، دودستی به طالبان تقدیم کرد. ایالات متحده که در سال 2001 با 125هزار نیروی نظامی به بهانه مبارزه با تروریسم وارد افغانستان گردید در یک رویداد طنزآمیز افغانستان را یکجا به تروریسم سپرد و پایش را از این باتلاق بیرون کشید.
اجمل نقشبندی و سیدآغا نمادی از مردم افغانستان هستند که به حال خود رها شدند و کشته شدند. هیچ کسی حاضر نشد برای رهایی اجمل بهایی بپردازد و او مظلومانه سر بریده شد. اجمل چون در رسانه کار میکرد حداقل بر سر زبانها افتاد ولی سید آغا به عنوان نمادی از انسان عادی و فراموش شده افغانی است که هر روز و بدون هیچ ملاحظهای کشته میشوند و این خون همچنان جاری است. اکنون جهان نه تنها دیگر از جنایتهای طالبان پرسش نمیکند بلکه هر روز یک تحفه برایش تدارک میبیند.
یک پاسخ
تحقیق تان عالیست جناب هدایت صیب عزیز . به جنایت کاران جهنم ٱرزو داریم