کتابِ روشنگر تاریکی، یادنامۀ زندهیاد اکرمیاری در پنج فصل گِرد آورده شده است:
فصل اول به زندگینامه و خانوادۀ زندهیاد اکرمیاری اختصاص داده شده است. در فصل دوم نوشتههای یاری آورده شدهاند. فصل سوم مربوط به یادداشتهای نویسندگان از یاری است و فصل چهارم گردآوری مجموعه خاطراتیاند که راویان از یاری روایت کردهاند. آخرین فصل شعرهاییاند که به یاد یاری سروده شدهاند. عکسها، پایانبندی این اثرند.
زندهیاد اکرمیاری به خاطر اندیشۀ مترقیانهاش در وطنش گمنام زیست و اکنون نیز در گمنامی به سر میبرد. حالا پس از فرونشستن غبار تاریخی جریان راست و چپ در افغانستان، نیاز است که اندیشهها، باورها و فعالیتهای او اندیشمندانه بررسی شود. این اثر ضمن یادمان و گرامیداشت از ایشان، بررسی باورهای انسانی و مترقیانۀ او است.
ما از زمان یاری دور میشویم. کسانی که از او شناخت دارند، روندۀ دیار ابدیاند. به ناچار باید خطر کرد و هرچه هست و امکان دارد که به دست آید، گِرد آورد تا نسل کنونی و نسلِ پس از ما گرفتار خلایاطلاعاتی نشوند. همان گونه که این روزها نیز شناخت مان از یاری بیشتر متأثر از شایعه، توهمتوطئه، توهم و خیال است.
نوشتن، گردآوری نوشتههای یاری و جمعآوری همدورههای ایشان که از یاری بگویند باتوجه به شرایط امروز و دیروز یاری، کار سخت و طاقتفرسا است. این به دو دلیل سخت است. نخست این که بسیاریها پس از گذشت چند دهه از روزگار یاری، هنوز حاضر نیستند که از یاری بگویند و بنویسند؛ زیرا نوشتن و گفتن از یاری هنوز خطرخیز و هزینهبَر است. یاری در مسیری بود که دوستان اندک و مخالفان پرشمار داشت. اخوانیها و دینداران او را بیدین میخوانند و چپاندیشان همدورهاش او را دشمن میپندارند که او را بر این عناد کشتند و حالا هم از سایهاش میترسند.
همرزمان یاری که روزگاری او را رهبر میخواندند و در روزهای سخت تنهایشان گذاشتند، حالا به خاطر پنهانکاری و از ترس همدیگر به دهها سازمان و گروه تقسیم شدهاند، میراث یاری را وارونه کردهاند و تا یکی از یاری بگوید، به هزار ناسزا به سکوت میخوانند. در سایۀ چنین چنبرهای است که نوشتن، گردآوری دستنوشتهها، یادداشت و خاطرات از یاری سخت مینماید.
همینگونه این مجموعه نشان خواهد داد که چرا اکرمیاری مهم است و چرا بازگشت به او بازگشت به آینده است. این مجموعه نشان خواهد داد که چرا اکرمیاری اصرار دارد که از وی برگذریم و فراتر رویم. تنها با رفع یاری میتوان او را ترفیع داد. باید زبان یاری را آموخت تا بتوان از او برگذشت. هدف این مجموعه آشنایی با او و آموزش چنین زبانی است. پس نباید این اثر را نیز در ردیف آثاری قرار داد که از ارواح مردگان دعوت میکنند تا بر ما حکم برانند.
بنابراین کار این اثر صرفاً گرامیداشت و خاطرهسازی نیست؛ برای همین مطالعۀ آثار اصلی یاری در این کتاب، مهمترین هدف دستاندرکاران این مجموعه است؛ چرا که یاری چیزی به هدف انباشت و بایگانیسازی ننوشته و کاری به تولید انبوه متون دانشگاهی که همهساله ذیل نام «پژوهش» چاپ و منتشر میشوند، نداشته است. هر متن، هر قطعه و جملۀ یاری، به کار کنش و جستن و یافتن روشهای نوین مبارزه و در آخر انقلاب میخورد.
این متون متعارض و شاید متناقض، به کار انقلاب میخورند و بس. شاید ناکافی و نابسنده به نظر رسند، شاید با بخشهایی از آن مخالف بوده و زاویه داشته باشیم؛ اما نفس این متون و جهت حرکتشان چیزی جز به شور درآوردن تودهها، خلق امید و خواست آینده نیست. نوشداروهایی که امروز بس کم داریمشان. بازگشت به یاری، یکی از اشکال بازگشت به آینده است.
عتیق اروند، هارون بدخشی، نگارنده، عظیم بشرمل، عبدالغفور ربانی، علیمحبی، پرستو یاری، فیض بارش در گروهی گِرد آمدیم تا با مشورت هم این مهم را به پایان ببریم؛ اگر چند به خاطر گرفتاریهای روزگار پساجمهوریت و آوارگی مدام نویسندگان، دوستان وقت چندانی برای همکاری پیدا نتوانستند با آن هم عتیق اروند نوشتههای یاری را گِردآوری و تصحیح کرد.
عبدالغفور ربانی، متن انقلابِ سرخ است یا اکونومیسم بورژوازی؟ را رساند. علیمحبی، هماهنگیهای اولیه را انجام داد و عکسهای یاری را گِرد آورد. عظیم بشرمل و عتیق اروند، چارچوب اولیۀ تحقیق را فراهم کردند. فیض بارش و هارون بدخشی در گِردآوری اسناد کمک کردند.
این اثر توسط انتشارات فرهنگ، واژه، در کابل، پلسرخ، مارکیت ملی به چاپ رسیده است و حمايتکنندۀ مالی آن، عارف جاغوری است.