متن بیانیهای که در مراسم بیست و نهمین سالگرد شهادت استاد عبدالعلی مزاری و دهمین سالگرد درگذشت مارشال محمد قسیم فهیم ارائه شد. این مراسم به تاریخ 22 حوت 1402- 12 مارچ 2024- اول رمضان 1445 و به صورت آنلاین از طرف شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان برگزار گردید.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رهبران محترم شورای مقاومت ملی، شخصیتهای سیاسی و فرهنگی، مهمانان عالیقدر، حضار گرامی، خانمها و آقایان! السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
در ابتدا فرارسیدن بیستونهمین سالیاد شهادت استاد شهید عبدالعلی مزاری و دهمین سال ارتحال مجاهد نستوه مارشال محمد قسیم فهیم را به همه مردم افغانستان و مخصوصا به دوستان، همفکران و پیروان این دو شخصیت بزرگ تسلیت میگویم و یاد و خاطره آن بزرگمردان را گرامی میداریم.
گرامیداشت از شخصیتهای بزرگ کشور مخصوصا استاد مزاری و مارشال فهیم، در حقیقت گرامیداشت از نیم قرن مجاهدات و مبارزات مردم افغانستان بر ضد اشغال، تجاوز، ستم و تبعیض است. ما با تجلیل از آنان در حقیقت گذشته را چراغ راه آینده خود قرار میدهیم و مسیر مبارزه و مقاومت و راه عدالتخواهی و آزادیطلبی را تداوم میبخشیم. از طرف دیگر بزرگان کشور ما قطع نظر از این که به کدام قوم و سمت تعلق داشته باشند، هر کدام بخشی از تاریخ عینی وطن ما است و وظیفه ما است که امروز به همه چهرههایی که به سمبولها و نمادهای افتخار و اقتدار یک ملت یا یک قوم تبدیل شدهاند باید احترام بگذاریم و از این طریق در این دنیای واگرایی، زمینه را برای همگرایی مردمان تحت ستم و تبعیض فراهم نماییم.
هموطنان گرامی!مارشال فقید محمد قسیم فهیم در همه ادوار زندگی خود، در عصر جهاد و مقاومت و مخصوصا بعد از شهادت قهرمان ملی احمدشاه مسعود و در دوره پسابن و برقراری نظام جمهوریت، در همه تحولات کشور یک نقش کلیدی داشت. او یک شخصیت با ایمان، با شهامت، دلیر و وطندوست و وفادار به ارزشهای دینی و انسانی بود و در دورهای که مسئولیت معاونت ریاست جمهوری را به عهده داشت، در جهت تقویت نظام در ابعاد مختلف نظامی و ملکی و سیاسی و امنیتی و ایجاد روحیه همبستگی و همدلی در میان همه اقوام و اقشار مردم افغانستان نقش بسیار برجستهای را ایفا نمود و کارنامه درخشانی از خود برجای گذاشت.
اما استاد شهید عبدالعلی مزاری علاوه بر این که احیاگر هویت مردم هزاره و شیعه افغانستان بود و در زندگی سیاسی و اجتماعی این مردم یک فصل نوین را بنیاد گذاشت، در سطح ملی نیز طرحها، ارزشها و اندیشههایی را مطرح کرد که هرچه زمان میگذرد ارزش آنها بیشتر برای ما روشن میشود و برای حل بحران و مشکلات کشور بیشتر به آنها احساس نیاز میکنیم.
از آنجا که نسبت به شهید مزاری و افکار و ویژگیهای شخصیتی او آشنایی و شناخت بیشتری دارم، با اغتنام از فرصت و با اجازه شما قسمتی از دیدگاههای سیاسی آن مرد بزرگ را بسیار به اختصار با شما در میان میگذارم. بدون شک تشریح این مباحث فرصت بیشتری میطلبد.
قبل از هر چیزی دیگر این نکته را قابل یادآوری میدانم که امسال مانند سال پار گروه طالبان در داخل کشور اجازه ندادند که از سالگرد استاد مزاری و سایر شهدای بزرگ مردم افغانستان تجلیل به عمل آید. ما از این گروه متعصب انحصار طلب از این بابت نه گلایه داریم و نه انتظار، زیرا آنان قاتل شهید مزاری و قاتل عدالت بودند و هستند و روزی باید به جرم قتل شهید مزاری و چهرههای بزرگ دیگری همچون استاد شهید ربانی و دهها شهید دیگر محاکمه شوند. بنا بر این آنان میترسند از این که در یک گوشهای از کشور صدای عدالت بلند شود و برچ و باروی کاخ ستم و تبعیض آنان درهم شکند. اما آنان با این نوع عملکرد رسوای شان نمیتوانند شمع برافروخته عدالتخواهی را خاموش و یا حتی کم فروغ بسازند. امسال خوشبختانه در خارج کشور و در هر شهری که مردم افغانستان حضور دارند، از کشورهای منطقه گرفته تا آمریکا، اروپا، آسیا و آسترالیا، نشستهای مردمی و سمینارهای علمی و فرهنگی برای گرامیداشت از شهید مزاری را به شکل بسیار گسترده و با محتوای عالی و با اشتراک همه اقوام و گروههای سیاسی برگزار کردند. من به سهم خود از همه کسانی که در برگزاری این نوع مراسمها سهم گرفتند و یا اشتراک کردند تشکر میکنم و از رهبری شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان نیز صمیمانه سپاسگزاری میکنم که امروز در آغازین روزهای ماه مبارک رمضان، این محفل با شکوه را برگزار کرده است. شورای مقاومت ملی خود ثمره مبارزات این شخصیت های بزرگ بوده و وظیفه خود میداند نام و یاد آن بزرگمردان را گرامی بدارد.
همانطور که اشاره شد نام شهید مزاری با نام عدالت گره خورده است، گویا که نام دیگر شهید مزاری «عدالت» است. این پیوند عمیق از آن جهت است که شاه بیت و بیت القصید تفکر سیاسی و مبارزاتی شهید مزاری «عدالت» است، زیرا او و یاران و همفکران او بر این عقیده بودند و هستند که مشکل عمده در طول ادوار تاریخ افغانستان، ستم و تبعیض است و نه چیز دیگر و بلکه در هر زمان و مکان دیگر و در طول تاریخ بشریت، رنج اصلی انسانها از بیعدالتی بوده است و اگر عدالت حاکم شود، هم «آزادی» و «حقوق بشر» تأمین میشود و هم «فقر» و محرومیت ریشه کن میگردد و هم «امنیت» تأمین میشود و در فقدان عدالت، نه به آزادی میرسیم و نه به رفاه و نه به امنیت پایدار و نه به حقوق بشر و حقوق زنان و به همین جهت در قرآن شریف از قسط و عدالت به عنوان هدف و فلسفه اصلی بعثت پیامبران الهی یاد شده است. لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط.
در کشور ما متأسفانه در اکثر تحولات و مقاطع سرنوشت ساز گذشته، افراد و گروههای تمامیتخواه و انحصارطلب، به بهانه امنیت و ثبات، عدالت و حقوق مردم را قربانی ساختند با این استدلال که ما قبل از عدالت و برابری به تأمین امنیت و ثبات نیاز داریم و از این جهت در نخست باید یک حکومت مرکزی با نظام متمرکز و قدرتمند ایجاد شود تا در کشور امنیت و ثبات ایجاد گردد و به جنگها و پراکندگیها و ملوک الطوایفیها خاتمه داده شود و بعد از آن در باره مسایل دیگر مربوط به نظام سیاسی و تأمین عدالت و مشارکت اقوام و مانند آن صحبت کنیم و هم اکنون در سایه حاکمیت سیاه و شوم طالبان نیز کسانی همین صدا را به شکل دیگر زمزمه میکنند که گویا امنیت و ثبات تأمین شده و ما نیاز به چیز دیگری نداریم، در حالی که میدانیم و همه دنیا میدانند که این امنیت ادعایی و موهوم دمار از روزگار مردم کشیده و زندگی عمومی را فلج ساخته و همه کشور را به یک زندان بزرگ تبدیل کرده است. بنا بر این بعد از این ما نباید بار دیگر فریب بخوریم و نباید اجازه دهیم که باز هم عدالت، قربانی امنیت یا ثبات شود زیرا بدون عدالت هیچگاه امنیت پایدار هم تأمین نخواهد شد، چنان که در این 20 سال اخیر هم تأمین نشد.
ما اگر در مکتب فکری شهید مزاری، از «مشارکت همه در تصمیمگیریها»، «پذیرفتن تنوع و تکثر هویتها و پلورالیزم قومی و فرهنگی»، «تقسیمات عادلانه اداری» و «انکشاف متوازن» سخن میگوییم، معنای همه آنها این است که باید با همه اقوام و قبایل کشور با منطق «عدالت» برخورد شود، بدان معنی که در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، فرصتهای مساوی و برابر در اختیار همه قرار گیرد و در استفاده از فرصتها برای هیچ گروه و فردی، مانع یا محدودیت و تبعیض ایجاد نگردد و همگی برخوردار از حقوق شهروندی برابر باشند. شهید مزاری تأکید داشت که به هر قومی متناسب به میزان حضور و نفوس آنها حقوق آنها در نظر گرفته شود و نه زیادتر و نه کمتر و این به معنای برابری در فرصتها و جلوگیری از تبعیض و انحصار است. زیرا انحصار قدرت، با برابری در تضاد است و موجب تبعیض و محرومیت میگردد.
شهید مزاری گفت: «ما حقوق ملیتها را میخواهیم. حقوق ملیتها به معنی برابری و برادری ملیتها است. این به معنای دشمنی یک برادر نیست. هرکس در راستای دشمنی در افغانستان گام بردارد فاجعه است و آنکس خائن ملی است.»«هدف ما تشکیل حکومت اسلامی، مردمی، فراگیر و مبتنی بر عدالت اجتماعی در افغانستان است. ما میخواهیم ستمهای چندین قرنه بر مردم افغانستان پایان یابد و جامعهای به وجود آید که در آن از تبعیض، برتری گری، تفاخر و افزونخواهی خبری نباشد و کلیه مردم افغانستان از هر قوم و نژاد و با هر رنگ و زبان برادرانه و برابر زندگی کنند… خواست ما تأمین عدالت، برابری و برادری میان مردم افغانستان است.»
هموطنان گرامی!نقطه بسیار کلیدی و محوری برای تأمین عدالت، نوع حکومت و نظام سیاسی و اداری است. در مسایل عمومی و اجتماعی عدالت یک امر فردی نیست. تطبیق عدالت اجتماعی قبل از هر چیزی به یک نظام عادل و ساختار سیاسی و اداری عادلانه ضرورت دارد. اساس یک نظام عادل در دنیای متمدن امروز مبتنی بر این است که قدرت سیاسی باید سرشکن شود و مطابق یک وثیقه ملی یعنی قانون اساسی در دو بعد افقی و عمودی تقسیم گردد. زیرا تمرکز قدرت در هر یک از دو بعد افقی و عمودی، استبداد زا بوده و موجب تبعیض و انحصار قدرت برای گروه خاص میشود.
از این رو از نگاه شهید مزاری در بعد افقی در مرحله نخست قدرت سیاسی باید از طریق انتخابات و اعمال مستقیم اراده مردم اعم از زن و مرد تعیین گردد. شهید مزاری برای زنان جایگاه ویژهای قایل بود و بدون مشارکت فعال آنان، نیم جامعه را حذف شده میدانست. شهید مزاری بر این باور بود که تمام مقامات هر سه قوه حکومت مرکزی بر اساس قانون اساسی و به طور مستقیم یا غیر مستقیم از اراده مردم نشأت بگیرد و نمایندگان تمام مناطق و اقوام و اقشار مردم به تناسب نفوس خود در قدرت مرکزی سهم بگیرند.اما مهمتر از تقسیم افقی قدرت، توجه به تقسیم عمودی آن است. زیرا تقسیم عمودی قدرت به طور مستقیم بر منافع و حقوق مردم در سرتاسر کشور و در تمام ولایات تأثیر میگذارد. تقسیم عمودی قدرت به معنای ایجاد نظامی است که از نگاه سیاسی و اداری نامتمرکز بوده و حقوق همه اقوام و میزان حضور آنان در حکومت مرکزی و حکومتهای محلی و ولایتی را به رسمیت بشناسد. حکومت نامتمرکز مورد نظر شهید مزاری، نظام فدرالی است که عالیترین و بارزترین مصداق تعریف شده عدم تمرکز در همه ابعاد سیاسی، حقوقی و اداری است.
شهید مزاری با درک دقیق ریشههای بحران و تداوم بیعدالتیها و خشونتها در افغانستان برای ضرورت نظام فدرالی چهار دلیل را مطرح میکرد:
اول: شهید مزاری معتقد بود که ما تا چنین نظامی نداشته باشیم، برای امنیت و مصونیت مردم ما تضمینی وجود ندارد. ایشان در یکی از سخنرانیهای معروف خود میگوید:«ملیتهایی که محروم بوده و تحت فشار بوده اگر قانون فدرالی نیاید هیچگونه تضمینی وجود ندارد که در آینده قتل عام نمیشوند، در آینده کشته نمیشوند و در آینده تحت فشار قرار نمیگیرند. تنها اطمینانش این است که سرنوشتش را خودش باید تعیین کند. ما در طول تاریخ افغانستان، سه، چهار بار قتل عام شدهایم که در دوران عبدالرحمن 62 در صد مردم ما از بین رفت. این چطور میشود که ما این را اطمینان بکنیم که یک حکومت مرکزی به وجود بیاید، ما خلع سلاح شویم و دوباره این مسأله تکرار نشود و کسانی که در دفعه قبل تجویز کرده بود، امروز هم تجویز نکند. لذا تنها راه آرامی در افغانستان و تنها راهی که تجزیه نشود، راهی که ملیتها همبستگی خود را حفظ بکند و تمامیت ارضی افغانستان حفظ شود، ایجاد سیستم فدرالی در افغانستان است.»
دوم: شهید مزاری معتقد بود که در سایه این نظام، حقوق همه اقوام و گروههای سیاسی به صورت بهتر تأمین میشود.شهید مزاری در یکی دیگر از صحبتهای خود گفت:«ما تنها راهحل مشکل افغانستان را تشکیل یک حکومت فدرالی در این سرزمین میدانیم. ما معتقدیم که بدون ایجاد یک ساختار فدرالی که تأمینکننده خواستها و اهداف کلیه اقوام، مذاهب و گرایشهای سیاسی باشد بحران افغانستان حل نخواهد شد… در سیستم فدرالی حقوق ملیتها بهتر تأمین خواهد شد و وحدت ملی نیز بهصورت اصولی تحقق خواهد یافت.»
سوم: شهید مزاری بر این باور بود که فدرالیسم نه تنها موجب تجزیه و تفرقه نمیشود – آنچنان که عدهای میپندارند و همواره فدرالخواهان را به تجزیه طلبی متهم میکنند- بلکه وحدت ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در سایه نظام فدرالی به صورت بسیار بهتر و مؤثرتر تأمین میشود و از تجزیه جلوگیری میکند. ایشان در جای دیگر از سخنانش در این مورد گفت:«حکومت فدرال در کشورهای پیشرفته و آزادی خواه دنیا وجود داشته و موجب جذب و وصل ملیتهای متعدد است. ما معتقد هستیم تنها راه جلوگیری از تجزیه افغانستان و تأمین وحدت ملی و ارضی این است که همه ملیتها به حقوق شان برسند.»«تنها راه ثبات و به وجود آوردن مرکزیت، اعمال سیستم فدرالی است و ما آن را تنها راه حل میدانیم که تمامیت ارضی و حاکمیت ملی افغانستان را در پی دارد. یکی از اصول فدرالیسم این است که حاکمیتهای مختلف در ارتباط با حاکمیت مرکزی به کار ادامه میدهند.»
چهارم: مهمتر از همه این که شهید مزاری بر اساس مطالعات خود از نظامهای موجود در جهان معاصر، بر این باور بود که نظام فدرال در دنیای معاصر یکی از موفقترین نظامها است و در این صورت چرا ما در افغانستان از این نظام استفاده نکنیم. شهید مزاری به صورت واضح گفت:«این چطور میشود که این قانون فدرالی برای پاکستان خوب است، برای آلمان خوب است، در هند خوب است، در آمریکا خوب است، وقتی در افغانستان آمد بد میباشد. این طور نباید باشد.»«همین هزاره، همین بلوچ، همین افغان در پاکستان هم زندگی میکند، آنجا زیرسیستم فدرالی زندگی میکنند، خودشان رأی میدهند، برای خود کرسی تشکیل میدهند، قانون میسازند، اما برای افغانستان اینطور نمیشود.»
آخرین سخن این که شهید مزاری بزرگ در مسیر عدالتخواهی و برپایی عدالت و تأمین حقوق مردم افغانستان از هیچ نوع تلاش و مبارزه دریغ نکرد و سرانجام در همین راه هم قربانی شد و توسط دشمنان عدالت و آزادی به شهادت رسید و امروز خوشحال هستیم که مردم افغانستان با آگاهی کامل و با تصمیم جدی در همین مسیر حرکت میکنند و در مقابل گروههای مستبد و انحصار طلب به مبارزات عدالتخواهی خود تا رسیدن به عدالت و آزادی ادامه میدهند.
به امید روزی که از کشور ما سایه سیاه استبداد و انحصار برچیده شود.
یاد استاد مزاری شهید و مارشال فقید و همه شهدای راه عزت و آزادی افغانستان، گرامی و خاطرهشان جاویدانه باد!تشکر از توجه شما السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.