شنبه 21 میزان 1403 برابر با Saturday, 12 October , 2024
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

استاد عرفانی در طول هفتادوسه سال عمر با برکت خود، دست‌کم پنجاه سال آن را در فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی و جهادی و تحقیق، تألیف و خدمت به مردم سپری کرد.
استاد عرفانی یکه ولنگی

مرحوم روانشاد استاد قربانعلی عرفانی فرزند ابراهیم معروف به عادل در سال 1321 خورشیدی در ولسوالی یکه‌ولنگ ولایت بامیان متولد شد و یک سال پیش، در تاریخ سی‌ام میزان 1394 در عمر هفتادوسه سالگی بدرود حیات گفت. استاد عرفانی در طول هفتادوسه سال عمر با برکت خود، دست‌کم پنجاه سال آن را در فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی و جهادی و تحقیق، تألیف و خدمت به مردم سپری کرد. این‌جانب افتخار دارم که در طول مدت نزدیک به چهل سال از 1354 که نوجوانی بیش نبودم تا واپسین سال حیات ایشان، از نزدیک با ایشان آشنایی، ارادت و احترام خاص داشتم.

اولین آشنایی ما به سال‌هایی برمی‌گردد که ایشان به حیث یک روحانی جوان برجسته و اهل قلم و بیان، به عنوان استاد دعوت می‌شدند در جلسات تمرین نویسندگی و سخنرانی که به حیث یک سنت حسنه در میان طلاب علوم دینی رایج بود و تا سال 1358 که نخستین مقاله کوتاه و ابتدایی این‌جانب را که تازه قلم‌به‌دست گرفته و در این عرصه‌ها نو کار و نوآموز بودم و تجربۀ زیادی نداشتم، در شمارۀ ششم پیام مستضعفین مورخ عقرب 1358 چاپ کردند.

این کاری بود که برای همیشه مرا در محور کار قلمی و فعالیت سیاسی و فرهنگی میخکوب کرد و با یاران همدل، همفکر و هم‌سرنوشت به ویژه استاد عرفانی در قالب یک کار منسجم سیاسی و تشکیلاتی یکجا ساخت. از این جهت در عرصه‌های مختلف فرهنگی و سیاسی، برای همیشه مرهون کمک‌ها و راهنمایی‌های ایشان خواهم بود و یاد ایشان را گرامی خواهم داشت.

با توجه به این پیشینه، امروز بر خود یک دَین و یک تکلیف می‌دانم که گوشۀ اندکی از زوایای گوناگون شخصیت ایشان را به‌طور مختصر و فهرست‌وار در چهار مطلب کوتاه، برای شما بیان کنم:

سوابق مبارزاتی استاد عرفانی

سابقۀ مبارزاتی استاد عرفانی به اوایل دهۀ پنجاه برمی‌گردد؛ به دوره‌های که ایشان در نجف عراق مشغول تحصیل علوم دینی بودند و با توجه به فضا و شرایط خاص حاکم بر افغانستان و منطقه و درک و دردی که ایشان با همۀ وجود در مورد سرنوشت ملت و جامعۀ افغانستان احساس می‌کرد، همراه با جمع اندکی از یاران و همفکران خود در آن محیط به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی روشنگرانه اقدام کردند. در محیط نجف در آن سال‌ها چند رویداد اتفاق افتاد که در شکل‌گیری این حرکت بسیار تأثیر داشت:

اول حرکت ضد تبعیضی بود که توسط علمای افغانی پدید آمد در مقابل برخی از اقدامات تبعیض‌آمیزی که توسط برخی از نهادها و مقامات حوزه، بین طلاب افغانی و غیر افغانی اعمال شده بود و در این حرکت، در کنار شخصیت‌هایی مانند علامه مدرس افغانی و آیت‌الله محمدعیسی محقق و اشخاص دیگر، استاد عرفانی نقشی برجسته داشت.

حرکت دیگر ظهور هیئت عزاداری به نام شباب‌الهزاره بود که به تقلید از رسوم و سنت رایج عزاداری در میان مردم عراق ایجاد شد. در عراق جوانان هر محله و قبیله، هیئتی را به نام قوم و قبیلۀ خود ایجاد می‌کردند. تأسیس هیئت شباب‌الهزاره برای تحریک احساسات جوانان و تشویق آنان به یک حرکت جمعی با هویت و ویژگی‌های خاص خود بسیار مؤثر واقع شد که باز هم استاد عرفانی یکی از بانیان و مشوقان این حرکت بود.

از سوی دیگر در آن محیط و شرایط، حضور شخص امام خمینی در حوزۀ علمیۀ نجف و سایر مبارزان ضد رژیم شاهنشاهی ایران و پخش و نشر نشریات و کتاب‌های انقلابی و روشنگرانه، نقش کلیدی داشت در تحریک و بسیج همۀ علما و جوانانی که دغدغۀ مبارزه با ستم و استبداد در سر داشتند. در این میان جمعی از روحانیون مبارز افغانستان نیز با آنان پیوند تنگاتنگ یافته بودند.

هم‌زمان با این رویدادها تحرکات مشابه بین روشنفکران و علمای افغانستان در کابل و ایران و جوانان هزاره در کویتۀ پاکستان به نام «نسل نو هزاره» با نشریه‌ای به نام «ذوالفقار» نیز پدید آمد و تماس‌هایی بین قم، نجف، کابل و بعدها سوریه برقرار گردید.

با توجه به این اوضاع و احوال، استاد عرفانی برای نخستین بار در سال 1353 همراه با حلقه‌ای از علمای مبارز افغانستان مثل شهید سید حسین حسینی، مرحوم عبدالحسین اخلاقی، سید غلامحسین موسوی و چند تن دیگر، به عنوان روحانیت مبارز افغانستان اعلامیه‌ای را تحت عنوان طلاب علوم اسلامی افغانستان دربارۀ اوضاع افغانستان و بر ضد حکومت‌های وقت منتشر نمودند.

در مورد رویدادهای فکری و فرهنگی این دوره باید گفت که استاد عرفانی نخستین عالم دینی مبارز و روشنفکر افغانی است که در آن محیط و شرایط اختناق آمیز و متحجرانۀ آن روز، دست به قلم برده و نخستین کتاب را با اندیشۀ انقلابی و روشنگرانه و برداشت نو از تاریخ و اندیشۀ سیاسی اسلام و با ادبیات زیبا و قلم رسا، به نام امر به معروف و نهی از منکر در سال 1355 در نجف تألیف و منتشر کرد.

این کتاب هرچند در شرایط کنونی ممکن است یک نوشتۀ غیر عادی تلقی نشود، اما در آن روزها یک اقدام بی‌سابقه و در واقع یک تحول فکری و فرهنگی در محیط حوزه‌های علمیه و دانشگاهی ما بود. اهمیت این کتاب کوچک که با قطع جیبی چاپ شده بود، در آن حد بود که در عداد کتاب‌های دکتر شریعتی و آثار سایر مبارزان و روشنفکران مسلمان آن دوره، بین خوانندگان افغانی و ایرانی دست به دست می‌شد.

این فعالیت‌های استاد عرفانی در نجف، آغازی شد برای برقراری ارتباطات گسترده‌تر با حلقات مبارز دیگر در کابل و قم که با سفر ایشان در سال 1356 به کابل، ایران و سوریه و سفر استاد شهید مزاری در همین سال به سوریه و عراق و سفر شهید ضامن‌علی واحدی به سوریه، این ارتباطات، به یک نوع رابطه همفکری تشکیلاتی تبدیل گردید. در آن سال ها من هم در سوریه اقامت داشتم و از نزدیک در جریان سفر ایشان و سفر استاد مزاری بودم و در جریان آن سفرها آشنایی من با استاد مزاری و همچنین با شهید واحدی نیز فراهم شد.

سرانجام در سال 1357 با وقوع کودتای ننگین هفت ثور و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مبارزات سیاسی در کشور وارد فاز جدید شد. در این سال نیروهای همسو و همفکر که در کشورهای مختلف مستقر شده بودند، گرد هم آمدند و سازمان نصر افغانستان را ایجاد کردند که نخستین اعلامیۀ اعلام موجودیت آن به تاریخ بیست‌ویکم حمل 1358 خورشیدی با توضیح نظریات و اصول سیاست این سازمان نشر گردید و نخستین شمارۀ نشریۀ آن به نام «پیام مستضعفین» در ماه سرطان 1358 منتشر شد.

مؤسسان و اعضای شورای مرکزی سازمان نصر عبارت بودند از استاد شهید عبدالعلی مزاری، استاد شهید سید حسین حسینی، استاد مرحوم قربانعلی عرفانی، مرحوم استاد یوسف واعظى شهرستانى، مرحوم استاد سید عباس حکیمی، آیت‌الله صادقی پروانی، استاد محمدکریم خلیلی، استاد عزیزالله شفق، استاد خادم‌حسین ناطقی شفایی و استاد محمد ناطقی پنجاب.

در این میان نکتۀ قابل یادآوری این است که در دورۀ سازمان نصر، استاد عرفانی از نگاه فکری و سیاسی و حتی روابط شخصی، نزدیک‌ترین شخص به استاد مزاری بود و یک نوع اعتماد و احترام خاص و پیوند ناگسستنی بین آن دو وجود داشت.

از آنجا که با فعالیت‌های استاد عرفانی در سال‌های اخیر همگی آشنایی دارند، در مورد سوابق مبارزاتی ایشان به همین اختصار اکتفا می‌کنم و به چند مورد دیگر از زوایای شخصیت ایشان را هم بسیار کوتاه اشاره می‌کنم.

رویکرد فرهنگی

همان‌طور که اشاره شد استاد عرفانی فعالیت سیاسی خود را با حرکت آگاهی‌بخش فکری و فرهنگی آغاز کرد و این رویکرد را تا آخرین روزهای زندگی پربار خود حفظ کرد. قلم رسا و بیان شیوای ایشان کم‌نظیر بود. همیشه و در همۀ جلسات و حتی در سفرها قلم و کتابچه‌ای با خود داشت و یادداشت می‌گرفت و همۀ صحنه‌ها را با تمام جزئیات و با ادبیات بسیار شیرین و جذاب توضیح می‌داد.

مجموعه یادداشت‌های سفر ایشان و همچنین دو مجموعۀ دیگر از نوشته‌های ایشان را از سال 1363 که مسئولیت پیام مستضعفین را به عهده داشتم، قسمت‎وار، در این مجله، چاپ می‌کردم. همچنین کتاب از کنگره تا کنگره ایشان در سال 1372 با تنظیم و تصحیح و مقدمه این‌جانب به چاپ رسید. همۀ این آثار و سایر کتاب‌ها و مقالات ایشان در کنار تأسیس مؤسساتی مانند مؤسسۀ باقرالعلوم در کابل و مؤسسۀ الزهرا در یکه‌ولنگ، همگی نشانه توانایی فکری و قلمی و خدمات ارزشمند فرهنگی ایشان است.

اخلاق انسانی و اسلامی

همۀ کسانی که استاد عرفانی را می‌شناختند، به خوبی می‌دانند که یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد ایشان، اخلاق خاص انسانی و اسلامی و پایبندی ایشان به ارزش‌های دینی و فضایل اخلاقی بود که هر شخصی را ناخواسته به خود جذب می‌کرد. فروتنی، تواضع، بردباری و شکیبایی ایشان در مقابل هر نوع حادثه و تلخ‌ترین برخوردها و رویدادها مثال‌زدنی بود.

همگرایی و وحدت طلبی

استاد عرفانی در طول دورۀ جهاد با همۀ کشمکش‌ها و منازعاتی که بین احزاب جهادی وجود داشت، هیچ‌گاه از تفرقه و اختلاف رضایت نداشته و از وجود درگیری‌ها بین نیروهای جهادی به ویژه گروه‌های همسو رنج می‌برد. به همین جهت در سال 1365 همراه با استاد مزاری و محمد ناطقی با سفر از ایران به داخل کشور و دیدن از جبهات و بررسی وضعیت مجاهدین، اوضاع را به نفع مردم و احزاب ندیده و همراه با آیت‌الله پروانی و استاد شفق و دیگران، تلاش‌هایی را برای صلح و نهایتاً همسویی و اتحاد نیروهای جهادی آغاز کرد.

این تلاش‌ها در سال 1367 شدت یافت. نخستین جرقۀ جریان وحدت‌طلبی، چنانکه در فصل اول کتاب از کنگره تا کنگرۀ استاد عرفانی با اسناد و مدارک بیان شده، از یک جلسۀ دوستانه بین استاد عرفانی، محمد اکبری، حسین صابری و سید عبدالحمید سجادی در ولسوالی لعل و سرجنگل آغاز شد.

به تعقیب آن نخستین کنگرۀ سرتاسری مجاهدین مناطق مرکزی به تاریخ بیست‌ویکم سرطان شصت‌وهفت در پنجاب بامیان و سپس گردهمایی مسئولین سازمان نصر و پاسداران جهاد به تاریخ شانزدهم سنبله 1367 در لعل برگزار گردید و منشور اتحاد دو جریان به امضا رسید. گردهمایی‌های دیگری به تاریخ بیست‌ودوم سنبله 1367 در بهسود و به تاریخ دهم قوس 1367 در جاغوری برگزار شد. سرانجام بعد از دو سال تلاش پیگیر، در بیست‌وپنجم سرطان 1368 در جلساتی که در مرکز بامیان برگزار گردید، قطعنامه‌ای به نام میثاق وحدت به امضا رسیده و حزب وحدت اسلامی افغانستان رسماً تأسیس شد.

بدین ترتیب استاد عرفانی یکی از معماران و مؤسسان اصلی حزب وحدت شمرده شده و در سال‌های بعد از پیروزی مجاهدین، از رهبران و فعالین حزب وحدت در کابل بوده و در دورۀ استقرار حزب در بامیان به رهبری استاد محمدکریم خلیلی، هم ایشان به عنوان معاون اول حزب، فعالیت کرده و در سال‌های اخیر هم رهبری شاخه‌ای از حزب، به نام حزب وحدت اسلامی ملت افغانستان را به عهده داشت.

در مورد شخصیت و مبارزات استاد عرفانی سخنان زیاد و ناگفته‌ای وجود دارد که فعلا فرصت ذکر آن‌ها نیست. باید این تجربیات به نسل جدید کشور انتقال یابد که در گذشته‌های این کشور و این مردم، چه تحولات و رویدادهایی اتفاق افتاده و سیر حوادث چگونه طی شده و چه کسانی حامل رنج‌ها و فداکاری‌ها بوده و چه درس‌هایی را برای ما به جا گذاشته‌اند.

 

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=2265

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com