پنج‌شنبه 15 قوس 1403 برابر با Thursday, 5 December , 2024
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

نویسندگان این مقاله علی رغم ادعای طالبان و برخی مسئولان آمریکایی، نشان داده اند که افغانستان به مرکز ثقل تروریسم تبدیل شده است و دیر یا زود پیامد آن جهان را متأثر خواهد کرد.
افغانستان و تروریسم

مترجم: م. دوست‌باتور

منبع: اندیشکده خاورمیانه/ Middle East Institute

رئیس جمهور جو بایدن در پاسخ به سوال یک خبرنگار در یک کنفرانس مطبوعاتی در جون 2023، تا حدودی با عصبانیت از عملکرد خود در مبارزه با تروریسم در افغانستان دفاع کرد و گفت: «یادت می آید در مورد افغانستان چه گفتم؟ من گفتم القاعده آنجا نخواهد بود. گفتم آنجا نخواهد بود. گفتم از طالبان کمک بگیریم. الان چه اتفاقی می افتد؟ چه خبر است؟ مطبوعات خود را بخوانید. حق با من بود.»

بعدتر در جنوری سال 2024، توماس وست، نماینده ویژه ایالات متحده برای افغانستان شهادت داد که «پناه دادن ایمن الظواهری رهبر القاعده توسط طالبان در یک خانه امن در کابل نقض آشکار تعهدات امنیتی آنها بر مبنای توافقنامه دوحه بود.» اظهارات تام وست بازتاب 2023 کریستی ابی زید مدیر پیشین مرکز ملی مبارزه با تروریسم در سپتامبر 2023 بود که گفته بود: «القاعده در افغانستان و پاکستان در آستانه مرحله تاریخی خود قرار دارد و احیای آن بعید است».

اما واقعیت‌های عینی چیزی دیگری را می‌نمایانند و این تصاویر خوش‌بینانه برخلاف روابط و همکاری میان طالبان و القاعده، امکان ظهور مجدد القاعده، ظرفیت داعش شاخه خراسان و تهدید منافع ایالات متحده از خاک افغانستان هستند. در اپریل سال جاری، کریستوفر رای، رئیس اداره تحقیقات فدرال (اف بی آی) هشدار داد: «تهدید تروریستی خارجی و احتمال یک حمله هماهنگ در خاک ایالات متحده، مانند حمله داعش خراسان که چند هفته پیش در یک سالن کنسرت در روسیه اتفاق افتاد، اکنون بیش از هر زمان دیگر نگران کننده است.» گزارش هیئت نظارت بر تحریم‌های سازمان ملل متحد در جنوری 2024 نشان می‌دهد که «احتمالا تلاش‌های طالبان علیه داعش خراسان بیشتر بر تهدید داخلی این گروه متمرکز شده است و طالبان برای پیشگیری از عملیات خارجی این گروه توجه چندانی ندارد.».

گزارش بعدی تیم نظارتی سازمان ملل متحد در 8 جولای 2024 همچنین اذعان می‌دارد که «طالبان برای محدود کردن فعالیت‌های القاعده و گروه‌های وابسته تلاش‌هایی انجام داده‌است اما نشانه‌های زیادی از سازمان‌دهی مجدد و فعالیت‌های آموزشی افراد این گروه وجود دارد و نشان می‌دهد که این گروه همچنان از افغانستان به عنوان پناهگاهی امن در سایه حمایت‌های گروه طالبان استفاده می‌کند. همچنین گزارش شده است که طالبان از گروه‌های مربوط به القاعده در افغانستان و نیروهای القاعده در شبه قاره هند (AQIS) برای تسهیل حملات تحریک طالبان پاکستان (TTP) در داخل خاک پاکستان استفاده می کنند.

داینامیک مناسبات آمریکا و طالبان

در حال حاضر، با وجود فقدان روابط رسمی و دیپلماتیک میان طالبان و ایالات متحده، از طالبان به دو دلیل عمده تا حد زیادی “خطر زدایی” شده است. اول، حاکمیت متمرکز نظامی، سیاسی و مذهبی طالبان است که آن را در مقایسه با دولت قبلی افغانستان قابل پیش‌بینی‌تر کرده است. دوم، ایالات متحده می داند که دستیابی به هر نوع موفقیت در برخورد با گروه‌هایی مانند طالبان مستلزم ایجاد سطحی از پیش بینی پذیری از طریق تعامل مستقیم یا غیرمستقیم با آن است. به عبارت دیگر، سرزمینی با اداره بهتر و حکومت متمرکز بر هرج و مرج و جنگ داخلی ارجحیت دارد.

از منظر تهدید تروریستی، واقعیت این است که طالبان کشوری را اداره می‌کنند که گروه‌های نظامی و شبه نظامی زیادی در آن به گونه چشمگیر حضور دارند. اگرچه ممکن است این تهدید اکنون برای برخی در مقایسه با وضعیت جنگی که در گذشته وجود داشت ممکن است کوچک به نظر برسد ولی این پتانسیل را دارد که به سرعت تشدید شود. این موضوع به دلیل همکاری و مناسبات گروه‌های تروریستی با برخی از رهبران طالبان است که به دنبال سوء استفاده از احساسات ضد آمریکایی در منطقه هستند.

در حالی که تعیین دقیق میزان خطر به دلیل اطلاعات محدود مشکل باشد ولی مشخص است که این شرایط احتمالاً منجر به افزایش رادیکال شدن وضعیت داخلی شود که خود ناشی از نارضایتی‌های مختلف می‌شود. این رادیکالیزه شدن با افزایش آموزش دینی تحت حمایت طالبان، به ویژه از طریق گسترش مدارس جهادی در افغانستان، تقویت می شود. در نتیجه، نسل جدیدی از ستیزه جویان در حال ظهور است که ممکن است حتی خطرناک تر از آن چیزی باشد که طالبان کنونی تصور می شود.

مبارزه با تروریسم در افغانستان یکی از معدود عرصه هایی است که منافع کشورهای منطقه‌ای و غیرمنطقه‌ای را به هم نزدیک می‌کند. با این حال، چالش در اشکال مختلف تروریسم در سراسر جهان و در داخل خود افغانستان در این نکته نهفته است که هر کشور با تهدیدات متفاوتی مواجه است. به عنوان مثال، گروهی که چین را تهدید می کند ممکن است خطری مشابه برای روسیه، ایران یا پاکستان نداشته باشد. این ویژگی و تنوع در نمایه‌های تهدید مستلزم تعاملات دوجانبه با طالبان از سوی کشورها است که همین امر به عنوان نوعی بیمه برای عمر رژیم طالبان نیز عمل می‌کند.

این تعاملات شامل امتیازات دیپلماتیک از جمله واگذاری کنترل نمایندگی‌های افغانستان در خارج از کشور به طالبان، میزبانی از رهبران تحریم‌شده طالبان برای نشست‌هایی در سطوح عالی، یا اعطای پوشش دیپلماتیک به طالبان در مجامع بین‌المللی است. علاوه بر این، تعاملات تجاری و فنی با مبانی قانونی مانند امضای قراردادهای معدن، نفت و گاز طبیعی وجود دارد که رهبران طالبان را از آن‌ها سود می‌برند.

طالبان همچنین به درخواست حمایت‌ اطلاعاتی و لجستیکی از کشورهای منطقه برای مبارزه با داعش خراسان ادامه می دهند و این موضوع افغانستان را هم به عنوان شریک مبارزه با تروریسم و ​​هم قربانی تروریسم قرار می دهد. این توافق‌نامه‌های نظامی-تخنیکی با کشورهای دیگر از حمایت از سرویس‌های امنیتی طالبان فراتر می‌رود و به نحوی آن‌ها را در قطب مخالف تروریسم نشان می‌دهند و سبب ارائه تجهیزات نظارتی و ارتباطی، مشارکت رسانه‌ها، و حمایت نقدی برای طالبان ختم می‌شود.

در عین حال، رهبران طالبان استدلال می‌کنند که غرب، به‌ویژه ایالات متحده، باید تلاش‌های عادی‌سازی را از مسائلی که طالبان داخلی می‌دانند، مانند رفتار رژیم با زنان و حقوق تحصیلی آنها جدا کند. پذیرفتن این خواسته غیراخلاقی نه تنها به منزله چشم پوشی از مسئولیت ایالات متحده برای حمایت گسترده از حقوق بشر است، بلکه پیامدهایی در مورد نفوذ آمریکا در افغانستان و فراتر از آن خواهد داشت. با توجه به روابط طولانی مدت طالبان با القاعده، تحریک طالبان پاکستان و سایر سازمان های تروریستی، اجازه دادن به طالبان برای تصمیم گیری در مورد اینکه با کدام گروه های تروریستی مقابله کند و با کدام رابطه عادی داشته باشد، خطرات مهمی را به همراه دارد.

با این وجود، درک دقیق از ​​روابط طالبان با گروه‌های شبه‌نظامی فعال خارجی و محلی که اکنون طالبان میزبان آن‌ها است، بسیار مهم است. برای مثال، رابطه طالبان با القاعده شامل رویکردی پیچیده با ساختارها و پروتکل‌های مختلف به‌ویژه پس از قتل ایمن الظواهری در کابل توسط ایالات متحده است. به نظر می رسد که یک چالش بزرگ برای طالبان مدیریت روابط سیاسی آن با القاعده و در عین حال توجیه مناسبات میان آنها است که با روایت طالبان از این مناسبات همخوانی داشته باشد.

پیچیدگی این رابطه از این جهت است که تعداد زیادی از اعضای القاعده در طی بیش از سه دهه با خانواده ها و قبایل افغان ازدواج کرده اند و تا حد زیادی در ساختار یک پارچه طالبان در هم تنیده شده اند.

اکنون به نظر نمی رسد که طالبان در لیست اهداف تروریستی القاعده قرار داشته باشند، زیرا بر اساس گزارش ها طالبان تا هنوز هم پناهگاه‌های امن برای رهبران ارشد القاعده فراهم می‌کنند. این استدلال حداقل فعلا قابل قبول است که این گروه در عین حالی که به مهمانان خود خیانت نمی‌کند، القاعده را مهار کرده است و به تعهدات خود در قبال ایالات متحده عمل می کند. این سیاست به عنوان یک اهرم مهم برای طالبان عمل می کند و از سوی دیگر به نفع اعضای القاعده نیز است که میزبانان خود را از چنین توهمی ناامید نکنند.

تهدید از سوی داعش خراسان

داعش شاخه خراسان مانند هسته اصلی دولت اسلامی در عراق و سوریه، مثل یک دیگ در حال جوشیدن با درونمایه جهادی در حال قدرت گرفتن است. گزارش سازمان ملل متحد که در هشتم جون منتشر شده است نشان می دهد که داعش خراسان به طرز زیرکانه از اتباع افغانستان برای انجام حملات در پاکستان، از اتباع پاکستانی برای انجام حملات در داخل افغانستان، از اتباع تاجیکستان برای انجام حملات در ایران و فدراسیون روسیه استفاده کرده است.

ثناءالله غفاری مشهور به شهاب المهاجر، رهبر اسرارآمیز داعش خراسان که به باور طالبان یک تاجیک 29 ساله افغان است، زمانی در اردوی ملی افغانستان خدمت کرده است. نهاد جایزه برای عدالت، 10 میلیون دالر جایزه برای دستگیری وی در نظر گرفته است. طالبان در جون 2023 ادعا کردند که غفاری را که برای گروه‌هایی را در شمال افغانستان با هدف نفوذ در کشورهای آسیاسی مرکزی و روسیه و شبه قاره هند رهبری می کرد، کشته اند. اما این یک ادعای دروغ بود.

حمله این گروه در 3 جون 2024 در کرمان ایران که دستکم 95 کشته و بیش از 200 زخمی برجای گذاشت، و هم چنین حمله 22 مارچ 2024 این گروه به تالار شهر کروکوس در نزدیکی مسکو که منجر به کشته شدن 144 نفر شد، توانایی این گروه را در طراحی و اجرای حملات تروریستی در خارج از مرزهای افغانستان نشان داد. دخالت اتباع تاجیکستانی در حمله به تالار شهر کروکوس که به ترکیه رفت و آمد کرده بودند، توانایی این گروه تروریستی برای اعزام عوامل تروریستی به اروپا را بیشتر نشان داد.

داعش خراسان مدتهاست که توانایی خود را برای انجام حملات در خارج از افغانستان متمرکز ساخته است. عبدالرحمن لوگری، بمب گذار انتحاری عضو گروه داعش خراسان که در آگست 2021 هنگام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، 170 افغان و 13 سرباز آمریکایی را در دروازه میدوان هوایی کابل کشت، قبلاً در سال 2017 در هند هنگام برنامه ریزی برای یک حمله تروریستی دستگیر شده بود. نفوذ داعش خراسان آشکارا الهام بخش افراط گرایان اروپایی شد تا کنسرت تیلور سوئیفت در اتریش و کنسرت دیگری را در آلمان هدف قرار دهند که حمله در آلمان منجر به کشته شدن سه نفر و مجروح شدن هشت نفر شد.

تهدید از سوی القاعده

در گزارش تازه ملل متحد آمده است که تعدادی از اعضای عرب القاعده برای آموزش و تسهیل ارتباط بین رهبر جدید این گروه به نام محمد صلاح الدین زیدان مشهور به سیف العدل با گروه‌های مرتبط با القاعده و طالبان به افغانستان سفر کرده اند. برنامه پاداش برای عدالت 10 میلیون دالر برای دستگیری سیف العدل در نظر گرفته است. سیف العدل بدون تردید رهبری القاعده پس از کشته شدن ایمن الظواهری توسط نیروهای آمریکایی را به عهده دارد.

اگرچه به احتمال زیاد ایالات متحده می‌داند که مکان اصلی سیف العدل در ایران است ولی معلومات چندانی در این زمینه ارائه نمی‌دهد. رهبری القاعده برای سیف العدل خطر بزرگی برای این نیز به بار می‌آورد. زیرا او از سال 2003 تا کنون در ایران پنهان شده است و پناهگاه اصلی وی در ایران است.

اما اظهارات علنی اخیر سیف العدل که طی انتشار یک مقاله بیان شده است حاکی از حضور او در افغانستان است. عدل در آخرین شماره جزوه های منتشر شده توسط نشریه رسمی القاعده به نام السحاب، با عنوان «اینجا غزه است: جنگ برای بقا، نه جنگ برای مرزی»، از هواداران خود خواسته است که به افغانستان مهاجرت کنند و آن‌ها را تشویق کرده است که در آنجا آموزش، تجربه و دانش کسب کنند تا بتوانند حملاتی را علیه اهداف “صهیونیستی” و غربی انجام دهند. او همچنین از «سلول‌های خفته» در کشورهای غربی به عنوان «نیروی بازدارنده» در برابر «جنایت‌های» بیشتر غرب تمجید کرده است.

احتمالاً حمزه صالح بن سعید الغامدی به سیف العدل در افغانستان ملحق می شود که برنامه پاداش برای عدالت تا 5 میلیون دالر جایزه برای او در نظر گرفته است. غامدی یک نیروی نظامی عربستان سعودی و محافظ سابق اسامه بن لادن و متعاقباً محافظ ظواهری است، اما تا همین اواخر از انظار عمومی دور مانده بود و دلایل خوبی داشت. غامدی احتمالاً در طول 20 سال اختفای ظواهری محافظ اصلی او بوده و به احتمال زیاد با یکی از دختران او ازدواج کرده است. گفته شده است که غامدی در همان‌جایی بود که موشک‌های آمریکایی الظواهری را در یک بالکن در قلب کابل تبدیل به پودر کرد و این منطقی است. زیرا او مناسبات بسیار نزدیکی با الظواهری داشت.

معاون فعلی امیر القاعده به احتمال زیاد «محمد آباتای» معروف به «عبدالرحمن المغربی» است که برنامه پاداش برای عدالت تا 7 میلیون دالر برای دستگیری او جایزه در نظر گرفته است. مغربی مدیر قدیمی السحاب و یکی از دامادهای ظواهری است. او سال ها به عنوان مدیر کل گروه تروریستی در افغانستان و پاکستان خدمت کرد اما در نهایت به ایران گریخت. مغربی یک شخصی ارتباطی و مدیر تبلیغاتی با تجربه است که احتمالاً دیپلمات گروه نیز است. اگرچه گزارش اخیر سازمان ملل حاکی از آن است که مغربی همچنان در ایران زندگی می کند، اما همچنین اشاره می‌کند که او و عدل هر از گاهی به افغانستان سفر کرده‌اند. این می‌تواند درست باشد، اما ایرانی‌ها این دو را به دقت زیر نظر خواهند داشت و سفر آن‌ها به تأیید و تسهیل تهران نیاز دارد و کاملاً یک خطر است، زیرا هر سفر می‌تواند حضور آنها و حمایت ایران را نشان دهد.

مدیریت بهتر روابط آمریکا و طالبان

در حال حاضر، هیچ کس به طور کامل از وضعیت موجود راضی نیست، از جمله طالبان، که با مقاومت‌های زیاد در برابر سیاست های خود مواجه است و برای تضمین ثبات طولانی مدت و طول عمر رژیم خود مبارزه می کند. با این وجود، طالبان تا حدی موفق به کم اثر کردن اختلافات داخلی و تقویت گروه تندرو در درون این گروه شده است. اگرچه این گروه تندرو همچنان آسیب پذیر است. با در نظر گرفتن واقعیت‌های سیاسی، ایالات متحده ظاهرا پذیرفته است که از مداخله بیش از حد در امور داخلی طالبان اجتناب کند و در عوض با یک پیشنهاد ارزشی و عمل‌گرایانه به موضوع طالبان نزدیک شود. در این زمینه ایالات متحده باید ارزیابی کند که کدام رهبران یا جناح‌ها در درون طالبان ممکن است انعطاف‌پذیرتر باشند و این که آیا روابط ایالات متحده با این گروه نیاز به مذاکره مجدد دارند یا خیر. یکی از جنبه‌های مهم این موضوع درک و مدیریت مجموعه قندهار است، منطقه‌ای که رهبران اصلی طالبان و برخی رهبران سابق افغانستان از آن سربرآورده‌اند و این منطقه به‌خاطر موجودیت افراد محافظه‌کار و نوعی خاصی از اسلام سیاسی شناخته می‌شود. در حال حاضر، طالبان عملاً قدرت‌های روحانی و اجرایی را ادغام کرده و نقش خود را در نظم جدید منطقه‌ای بازتعریف کرده‌اند. تعامل با طالبان می‌تواند بینش‌هایی در مورد پویایی‌های قدرت، آسیب‌پذیری‌ها و نقاط قوت این گروه به دست آورد که به نوبه خود ممکن است سیاست ایالات متحده در قبال رژیم کنونی افغانستان را بهتر نشان دهد.  این رویکرد می‌تواند درک دقیق‌تری از رفتار، جاه‌طلبی‌ها و پارانویای طالبان را به جای تکیه بر تفسیرهای بیش از حد ساده‌شده تسهیل کند. با این حال، دوام روابط ایالات متحده و طالبان تضمین نشده است و تنها تا زمانی ادامه خواهد داشت که برای هر دو طرف فایده داشته باشد.

از نگاه مبارزه با تروریسم، علاوه بر القاعده، طالبان از نفوذ قابل توجهی بر گروه‌های شبه نظامی دیگر برخوردار است. تنها گروه داعش خراسان به دلیل دستور کار گسترده‌تر خود به عنوان یک استثنا برجسته در این زمینه مطرح است. با این حال، با تشدید تهدیدهای داعش خراسان، این احتمال وجود دارد که ممکن است طالبان به دنبال همکاری نزدیک‌تر با ایالات متحده باشد و این همکاری به طور بالقوه منجر به معامله‌ای خواهد شد که در آن گروه طالبان حمایتهای ضد تروریستی را به دست بیاورد و بدین ترتیب به عمر سیاسی خویش بیفزاید.

البته در این همکاری موانعی زیادی نیز وجود دارد. زیرا این همکاری مستلزم توقعات غیر واقعی از همدیگر نیز هست. طالبان به احتمال زیاد بیشتر از آنچه ایالات متحده مایل به ارائه آن است، مانند درخواست برای آموزش، ارائه تجهیزات فنی و بودجه برای عملیات‌‌های ضد تروریستی برای این گروه باشد. در مقابل، ایالات متحده نیز شاید توقع داشته باشد که طالبان اطلاعات در باره القاعده و اعضای آن را در اختیار این کشور قرار دهد. در حالی که تردید جدی در هر دو توقع وجود دارد. ممکن است طالبان معلومات در باره داعش خراسان را در اختیار ایالات متحده قرار دهند ولی در مورد برخورد مشابه با القاعده تردید جدی وجود دارد.

غیر از موانعی که ذکر گردید ایالات متحده از جهات دیگر نیز در تنگنا قرار خواهد گرفت. زیرا این کشور به گروهی کمک می‌کند و معافیت قانونی برای آن قایل می‌شود که هنوز در لیست گروه‌های تروریستی قرار دارد و از بزرگترین ناقضان حقوق بشر و دچار فساد گسترده است و هنوز منافع ایالات متحده از سوی آن تهدید می‌شود. هم‌چنین تعدادی از اعضای برجسته آن آن توسط مقامات آمریکایی به دلیل قتل آمریکایی ها تحت تعقیب هستند. دریافت این معافیت‌ها از سوی طالبان حتی برای دوستان آمریکا به اندازه کافی دشوار خواهد بود.

چشم انداز وضعیت موجود

دلایل کافی وجود دارد که تلاش‌های ضد تروریستی طالبان علیه گروه‌های محلی وابسته به داعش خراسان برای جلوگیری از رشد یا توسعه توانایی‌های این گروه کافی نبوده است. داعش خراسان توانسته است که بزرگ ترین حملات تروریستی را در ایران و روسیه با استفاده از ظرفیت های خویش در افغانستان انجام دهد. حملات تروریستی که الهام بخش بسیاری از حملات دیگر در اروپا به خصوص در آلمان و اتریش بوده است و هنوز از این حملات برای برخی دیگر از حملات در خارج از افغانستان استفاده خواهد شد.

حملات و توانایی‌های داعش خراسان نشان می‌دهد که این گروه می‌تواند با استفاده از عوامل خود در کشورهای دیگر، حملات تروریستی دیگری را در زمان بسیار کم در کشورهای آسیاسی مرکزی و جنوبی و هم‌چنین در ایران و روسیه انجام دهد.

اگرچه ممکن است توانمندی این گروه در انجام حملات تروریستی در اروپا و ایالات متحده اغراق آمیز باشد. ولی در همان‌جاها نیز چنین عملیات‌هایی در میان جمعیت‌های بزرگ، کار چندان مشکلی برای یک گروه تروریستی مثل داعش خراسان که هوادارانی در سطح جهان دارد، نیست.

در عین حال، طالبان در داخل افغانستان القاعده را برای جذب نیرو، جمع آوری کمک های مالی، آموزش، برقراری ارتباط و مدیریت عملیات های خارجی، حمایت می‌کند. رهبر جدید این گروه، «سیف العدل» تمایل دارد صبور، منضبط و احتمالاً بر سازماندهی و کنترل بر تمام نهادهای وابسته متمرکز باشد. ذهنیت او در گذشته به دنبال حملات تروریستی هیجان انگیز و پیچیده با هدف قرار دادن سازمان‌های حمل و نقل، از جمله حمل و نقل هوایی، و مکان‌های نمادین چون سفارتخانه ها بود. این موارد با همکاری شخصی به نام «انور العولقی» که توانایی تخنیکی در این موارد داشت  صورت گرفت. اما اکنون فضای جهادی رقابتی تر شده است و القاعده به پیروزی نیاز دارد، فوریتی که در بازوی رسانه ای آن، السحاب، منعکس شده است. در این نشریه تلاش برای جذب نیروهای جدید و تشویق به حملاتی به عنوان «گرگ‌های تنها» پیشنهاد شده است.

علی‌رغم تاکیدهای مکرر ایالات متحده در مورد همکاری ضدتروریستی با طالبان، به نظر می‌رسد که این همکاری‌ها سبب ایجاد اعتماد میان دو طرف نمی‌شود. زیرا رهبر گروه طالبان «هبت الله آخوندزاده» در یک بیانیه صوتی بی‌سابقه در ماه می 2024 در مورد حکم سنگسار زنان زناکار گفت: «پیام ما به غرب این است که ما 20 سال با شما جنگیده‌ایم و اگر نیاز باشد 20 سال دیگر یا بیشتر با شما خواهیم جنگید. شما از شیطان نمایندگی می‌کنید و ما از خداوند. بدون شک حزب الله بر حزب الشیطان پیروز است.

شرایط کنونی نشان می‌دهد که چشم انداز مبارزه با تروریسم در افغانستان به دلیل طراحی طالبان و فقدان نفوذ معنادار ایالات متحده بر این گروه، تهدیدها علیه این کشور به خصوص در سه سال پس از خروج ایالات متحده از افغانستان، به جای کاهش، افزایش یافته است. ممکن است آمریکایی‌ها افغانستان را فراموش کنند یا امیدوار باشند که گروه‌های تروریستی مصروف منازعات داخلی خود خواهند شد ولی این یک غفلت از وضعیت موجود و رشد تروریسم در سایه حکومت طالبان است. ایالات متحده سخنان آخوندزاده خطاب به غرب را جدی بگیرد و اگر  آمریکا چنین رویکردی داشته باشد، ملاهبت الله نه شکست‌ناپذیر است و نه غیر قابل دسترسی. ایالات متحده می‌تواند او را از دورن طالبان و استفاده از اختلافات درونی که وجود دارد از این بلندپروازی‌ها باز بدارد.

ایالات متحده باید از  ترفند تعادل استفاده کند. به این معنی که هم به طالبان نزدیک باشد و هم از آن دوری جوید. ایالات متحده تا زمانی که یک جایگزین مناسب از درون طالبان برای رهبر تندرو فعلی آن پیدا کند و طالبان بر سر یک رهبری معتدل‌تر به اجماع برسند از این گروه به اندازه کافی دوری کند. این امر مستلزم آن است که ایالات متحده از یک سو با گروه طالبان تعامل داشته باشد و به خصوص مناسبات خود را با جناح‌های مختلف درون این گروه حفظ کند و از سوی دیگر باید از یک رژیم سرکوبگر و مستبد که به دشمنان ایالات متحده پناه می‌دهد، اجتناب ورزد. این نوع رفتار نیازمند یک نوع شعبده‌بازی است که البته سازمان اطلاعات ایالات متحده (CIA) استاد چنین مانورهای ظریف و حرکت در سایه‌ها است.

منبع: نشریه راه عدالت، شماره ۱۵

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=3872

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com