مسیح محمدی
گروه طالبان تغییر کرده است. این شاه بیت سخنان سران طالبان و حامیان آنها در کنفرانسها و نشستهای بین المللی در باره افغانستان بود تا زمینۀ پذیرش این گروه را در افکار عمومی جهان و مردم افغانستان فراهم سازند. حامیان این گروه به خوبی میدانستند که این گروه در بیست سال دوره جمهوریت جنایتهای بی شماری نسبت به مردم افغانستان مرتکب گردیده است و با عملیاتهای انتحاری صدها تن از زنان، مردان، جوانان و کودکان این سرزمین را به کام مرگ فرستادند و مردم با کارنامۀ سیاهی این گروه به درستی آشنا و جنایتهای این گروه را با تمام جود لمس کرده است؛از این رو قناعت افکار عمومی در جهت پذیرش حاکمیت این گروه سخت و دشوار بود و سران این گروه و حامیان داخلی و بین المللی این گروه با درک این نگاه به طالبان، چه در جریان مذاکرات صلح و چه بعد از حاکمیت این گروه همواره از تغییر این گروه سخن گفتند و میگویند؛ اما بیشتر از دوسال حاکمیت این گروه ماهیت واقعیاش را به مردم افغانستان و جامعه جهانی روشن کرده است و در عمل نشان داده است که نه تنها تغییر نکرده است، بلکه بسیار خشن تر و بی رحمانه تر شده است و برای تثبیت پایههای حاکمیت خویش با پالیسی مشخص و هدفمند به شکنجه، کشتار، تبعیض قومی و جنسیتی و کوچ اجباری اقدام کردهاند که در این نوشتار به صورت مختصر به آنها اشاره میگردد.
یک) حذف اقوام غیر پشتون از ادارات دولتی
گروه طالبان علی رغم شعارهای دروغین مبنی بر تشکیل دولت اسلامی که در آن تبعیض و بی عدالتی وجود ندارد در عمل نشان داده است که معیارهای گزینش افراد و تقرر در مناصب دولتی از نظر این گروه نه شایسته سالاری، بلکه وابستگی گروهی و قومی است؛ از این رو نظام سیاسی جدید طالبان عمدتا از پشتون ها تشکیل شده است و اگر از اقوام غیر پشتون برخی افراد در حکومت طالبان حضور دارند، فاقد صلاحیت و بیشتر حضورشان سمبولیک است. و طالبان باوجود فشارهای جامعه جهانی و کشورهای منطقه و مردم افغانستان مبنی بر تشکیل حکومت همه شمول و فراگیر نشان داده است که از اصول گفتمان خود که همان پشتونیسم است عقب نشینی نخواهد کرد. این گروه بعد از تحویل گیری قدرت در جهت فریب افکار عمومی اعلام کردند که تمام کارمندان دولت قبلی میتوانند به کارشان ادامه دهند و طالبان برنامه ای برای اخراج و برکناری کارمندان پیشین دولت افغانستان ندارند،؛ اما هم زمان با این سخن و شعار، تصفیه و اخراج کارمندان دولت پیشین را که از نظر قومی و مذهبی با آن ها تفاوت داشتند از ادارات دولتی شروع کردند. برخی کارمندان دولت قبلی از بیم انتقام گروه طالبان فرار کرده بودند؛ اما کسانی که باقی مانده بودند با روشهای مختلف از سوی طالبان تحث فشار قرار گرفتند تا وظیفه را ترک کنند و اگر احیانا کسانی اصرار بر ماندن میکردند از طریق زور مجبور به ترک وظیفه شدند. در ولایات و مناطق دور دوست که ساکنان آنجا را بیشر اقوام غیر پشتون تشکیل میدهند، برنامه تصفیه کارمندان دولت بسیار با سرعت و بی رحمانه عملی گردید.
در ولایت دایکندی تمام مسئولین اداره محلی از ریاست گرفته تا کارمندان عادی که منتسب به قوم هزاره بودند برکنار و به جای آنها افرادی از ولایاتی جنوبی و قومی پشتون مقرر شده است. به عنوان مثال از 22 ریاست مستقل اداره محلی تنها رییس ارشاد، حج و اوقاف ولایت دایکندی یک روحانی هزاره مقرر شده است که از طرف ریاست استخبارات وظیفه توجیه عملکرد طالبان را به عهده دارد. در مجموع در تمام مناطق هزاره نشین، هزارهها به طول کامل از ادارات دولتی حذف شده است و کسانی که فاقد دانش و تجربه کاری است به جای آنها مقرر شده است.
در ولایتهای شمالی و شمال شرق هم ادارات دولتی از حضور اقوام غیر پشتون به طور کلی پاکسازی شده است، حتی در صفوف نظامی از اقوام غیر پشتون کسانی که قبل از پیروزی طالبان با آنها همکاری داشته اند و در یک سنگر علیه دولت و مردم افغانستان جنگ کرده است، از نظر طالبان شایستگی تقرر در مناصب بلند دولتی را ندارد. عبدالحمید خراسانی یکی از نمونههای عینی از نیروهای غیر پشتون و همکار با طالبان است او با و جود اینکه برای کسب اعتماد طالبان هموطنانش را در پنجشیر به جرم مخالفت با طالبان شکنجه و به قتل رساندهاند؛ اما مورد اعتماد قرار ندارد و از وظایفش سبکدوش و نیروهایش خلع سلاح شدند. گروه طالبان همواره در پنجشیر در صدد پاکسازی نیروهای شان از از اقوام غیر پشتون هستند واستقرار هزاران تن از نیروهای نظامی از ولایاتی جنوبی درپنجشیر نشان دهنده نگاه قومی طالبان به مردم پنجیشیر است. براساس منابع معتبر در یک مرحله حدود 135 تن از جنگجویان خود را که باشندگان اصلی ولایت پنجشیر هستند از صفوف شان برکنار کردند. منابع محلی در ولایت پنجشیر میگویند: طالبان دستکم ۴۰۰ تن از کارمندان ادارت ملکی و نظامی را از ادارات این ولایت بهگونه دستهجمعی برکنار کردند و افراد برکنار شده تاجیکتبار هستند.
فعلا اداره محلی پنجشیر کاملا در اختیار نیروهای غیر بومی قرار دارند و کارمندان محلی ولایت پنجشیر با روشهای مختلف از سوی اداره طالبان بر کنار شده اند. در تازه ترین مورد شماری از آمرین مکتبها در ولسوالیهای ولایت پنجشیر برکنار و به جای آنها آمرین کم سواد و بی تجربه معرفی شده است. منابع میگوید رییس معارف طالبان در ولایت پنجشیر بستهای آمریتهای مکاتب این ولایت را در بدل پرداخت 40 تا 50 هزار افغانی پول نقد و تهیه یک مهمانی به فروش رسانده است.
بنابراین در یک جمع بندی میتوان گفت در حکومت طالبان تمام وزارت خانهها، ریاستهای مستقل، لوی سارنوالی، ولایتها، نهادهای نظامی و امنیتی در اختیار یک قوم قرار دارند و در تمام تشکیلاتی حکومتی طالبان اگر چند نفر از اقوام دیگر حضور دارند بیشتر به منظور فریب افکار عمومی و توجیهگری عملکرد گروه طالبان هستند. سوگمندانه باید اذعان نماییم که در شرایط فعلی مردم افغانستان یکی از سیاهترین دورههای تاریخی را تجربه میکنند، در این دوره اقوام غیر پشتون نه تنها از قدرت به طور کامل حذف شده است بلکه در تمام عرصههای زندگی به صورت سیستماتیک تحت فشار قرار دارند.
وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود از انحصار قدرت توسط یک قوم و گروه سخن گفته است و گفته است طالبان “حکومتی به اصطلاح موقت را اعلام کرده است که به طور کلی متشکل از جنگجویان طالب،ملاها و چهره های سیاسی نزدیک به این گروه است که عمدتا متعلق به قوم پشتون اند”
دو) کشتار و شکنجۀ مردم
گروه طالبان با شعار صلح و امنیت در مرحله اول(1996-201م) در مدتی کوتاه بر سراسر افغانستان مسلط گردید و بعد از به دست گرفتن قدرت بر خلاف شعارهایش سیاست سرکوپ و خشونت را نسبت به مردم افغانستان در پیش گرفت و با پناه د ادن به گروههای تروریستی مثل القاعده، افغانستان را تبدیل کرد به پایگاهی گروههای تروریستی. گروه القاعد با حمله یازده سپتامبر به برجهای دوقلو در امریکا و مقاومت طالبان در برابر خواسته جامعه جهانی مبنی بر تسلیمی اسامه بن لادن رهبر القاعده زمینۀ مداخله و حضور جامعه جهانی را در افغانستان فراهم کرد. بعد از سقوط حکومت طالبان و تشکیل حکومت انتفالی در افغانستان فصل نوینی در تاریخ سیاسی افغانستان آغاز شد و باحمایت جامعه جهانی زمینه پیشرفت و تحول در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی در این کشور فراهم گردید؛ اما دشمنان مردم افغانستان بخصوص برخی از همسایگان، شکل گیری یک دولت مقتدر و دمکراتیک را برنتابید و برخلاف شعارهای صلح طلبانه و حمایت از ثبات در افغانستان بقایای گروه طالبان را منسجم و مورد حمایت قرار دادند و این گروه با هماهنگی گروههای تروریستی در افغانستان مثل القاعده، داعش و دیگر گروه های افراطی جبهات جنگی را علیه دولت افغانستان و نیروهای بین المللی مستقر در افغانستان درولایت های جنوبی فعال کرد و با در پیش گرفتن سیاست کشتار، نا امنی سازی و تخریب زیر بناها، دولت افغانستان را با چالشهای جدی مواجه ساخت؛ با توجه با استقبال افکار عمومی از وضعیت جدید و فداکاری و ایثار نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، طالبان در بیست سال جنگ به هیچ دست آوردی نرسیدند، حتی در این مدت نتوانست مرکز یک ولایت را تصرف کند، اما با تغییر پالیسی برخی قدرت های جهانی و منطقه و حمایت جدی برخی کشورها از این گروه با توافق دوحه زمینه قدرت یابی مجدد طالبان بعد از بیست سال فراهم گردید و با تسلط طالبان بر افغانستان با توجه به کارنامه سیاهی طالبان در قتل و کشتار مردم، هزاران تن از مردم افغانستان به میدان هوای کابل و مرزهای کشورهای همسایه هجوم بردند و هرکس تلاش میکردند از کشور خارج و خود را به یک جای امن برسانند. هم زمان با این وضعیت غمبار، ملاهیبت الله رهبر طالبان با صدور فرمان عفو عمومی، اعلام کرد که مال و جان همۀ مردم افغانستان در امن هستند و سران طالبان و برخی از کشورهای حامی این گروه با برجسته کردن این فرمان، از تغییر طالبان و شیوه حکمرانی این گروه سخن گفتند؛ اما طالبان پس از تسلط به اقدامات انتقام جویانه دست زدند و به تعقیب و شناسای کارمندان دولتی و نیروهای امنیتی و دفاعی پرداخت و گزارش های متعدد وجود دارد که طالبان به شکنجه و خشونت و حتی قتل کارمندان دولت پیشین اقدام کرده است، نهادهای حقوق بشری گزارشهای مستند و دقیق از بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و رفتار تحقیرآمیز و محاکمههای صحرایی گروه طالبان تهیه و نشر کرده است و هر روز از جنایاتی این گروه در نقاط مختلف افغانستان گزارش داده میشود بخصوص در ولایتها و مناطق دور دست که از دسترس رسانهها و سازمانهای بین المللی دور است مردم عادی بدون هیچ جرمی توسط سربازان طالبان بازداشت و بعد از شکنجه در قبال پرداخت پول و خریدسلاح آزاد میگردد و از فرد شکنجه شده، خانواده و اطرافیانش تعهد گرفته میشود که حق ندارد موضوع را رسانهای کند. در جریان حملات نظامی طالبان علیه مخالفان شمار زیادی از افراد غیر نظامی به قتل میرسند، حتی در مواردی زیاد گزارشهای موثق وجود دارد که تسلیم شدگان و اسیران گروههای مخالف را طالبان به صورت گروهی تیر باران کرده است.
بر اساس یافتهها و معلومات سازمان رواداری که یک نهاد حقوق بشری است، طالبان از هنگام بازگشت به قدرت تاکنون بهصورت گسترده مرتکب نقض حق آزادی و امنیت شخصی شهروندان افغانستان شده و از بازداشت خودسرانه و غیرقانونی به مثابه ابزاری برای ایجاد فضای رعب و ترس در میان مخالفان و منتقدان خود استفاده کردهاند. تا جاییکه ارعاب شهروندان به یک رویه معمول مبدل شده و بر خلاف موازین قانونی، نهادها و افراد غیر مسئول از جمله شهردارها و ولسوالها و حتی یک سرباز عادی طالب نیز در جاییکه اعتراض و مخالفت ببیند، بدون توجه به اصول و الزامات مقرر در قانون، اقدام به دستگیری، بازداشت و شکنجه افراد میکند.
هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) با انتشار بیانیهای گفته است: «به مستندسازی مصادیق قتل غیرقانونی، شکنجه و بدرفتاری، تنبیه بدنی، دستگیری و بازداشت خودسرانه و سایر موارد نقض حقوق زندانیان ادامه میدهد. یوناما گفته است گزارشهای مستند و جود دارد که گروه طالبان صدها تن از افراد منسوب به نهادهای حکومت پیشین را دستگیر و به قتل رسانده است. سازمان روا داری میگوید: تنها در طی سه ماه نخست حاکمیت این گروه، به تعداد ۱۲۱ تن که شامل کارمندان نهادهای امنیتی حکومت پیشین، افراد منسوب به خیزشهای مردمی، قضات و وکلای مدافع، مدافعان حقوق بشر، کارکنان مؤسسات غیر دولتی و متنفذین محل میباشند به صورت هدفمند به قتل رسیدهاند.
سازمان عفو بین الملل در گزارش سالانه خود که 4 ثور 1403 منتشر گردیده است، در مورد وضعیت حقوق بشر در جهان از جمله در افغانستان پرداخته است و در این گزارش وضعیت حقوق بشر در افغانستان وخیم گزارش شده است و در این گزارش قتلهای زنجیره ای هزارهها در ولسوال خاص ارزگان، ولایتهای غور و هرات مطرح شده است. و سازمان عفو بین الملل گفته است “علاوه بر ضرب و شتم هزارهها و تخریب اموال آنان از جمله وسایل نقلیه، خانههاو محصولات زراعتی، شش مرد هزاره بین ماه جون تا آگست(2023) در منطقه خاص ارزگان ولایت ارزگان کشته شدهاند”
براساس گزارش این نهاد دو مرد هزاره در ماه اکتبر سال 2023 م در مرز بین ولسوالیهای لعل و سرجنگل و دولت یار غور کشته شدند و در ماههای نوامبر و دسامبر نیز چندین قتل مردان هزاره از جمله رهبران مذهبی در هرات گزارش شده است. عفو بین الملل می گوید: مطابق گزارشها، اعضای جامعهی بلوچ در افغانستان نیز بازداشت و به زور ناپدید شده اند و فرهنگ معافیت از مجازات برای نیروهای طالبان که مرتکب جنایت علیه بشریت میشود در سیستم سیاسی طالبان نهادینه میشود.
وزارت خارجه آمریکا نیز در گزارش سالانه خود وضعیت حقوق بشر در افغانستان را نگران کننده خوانده است و گفته است طالبان هیچ انعطافی در سیاست های خود نشان نداده و فرمانهای این گروه در تضاد با تعهدات افغانستان وکنوانسیونهای بین المللی قرار دارد وطالبان با فرمانهای خود عملا زنان افغانستان را از حوزه عمومی حذف کرده است و ممنوعیت آموزش و کار برای زنان باعث بد تر شدن وضعیت آنان شده است و اکنون زنان در چهار دیواری خانه محصور است.
سازمان روا داری نیز در گزارش خویش به وضعیت حقوق بشری زنان پرداخته است و گفته است: هیچ پیشرفتی برای احیای حقوق از دست رفتهی زنان و تضمین آزادیهای بشری آنان حاصل نشده است بلکه طالبان مرتکب اقدامات محدود کنندهتری در مورد حق آموزش، حق کار و حق گشت و گذار آزادانه زنان نیز شدهاند. ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان نیز ۱۰ حوت ۱۴۰۲ (۲۹ فبریوری ۲۰۲۴) در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنف گفت: وضعیت حقوق بشر از سپتامبر سال گذشته تا کنون رو به وخامت گراییده است و مقامهای بالفعل در افغانستان یک سیستم ایجاد کردهاند که در آن تبعیض، جداسازی، سرکوب و طرد زنان و دختران نهادینه شده است.
سه) تصاحب سرزمینهای مردم
گروه طالبان با تصفیه ادارات دولتی از اقوام غیر پشتون و پشتونهای مخالف و ایجاد فضای رعب و وحشت با کشتار و شکنجه کارمندان دولت پیشین، گام بعدی یعنی؛ تصاحب سرزمینهای اقوام غیر پشتون را به عنوان یک پروسه روی دست گرفته اند و این سیاست طالبان در واقع تعقیب سیاستهای حاکمان قومی در گذشته است که متآسفانه پیامدهای کار آنان جز نفرت و بی اعتمادی قومی چیزی دیگر در پی نداشته است، طالبان بدون درنظر داشت واقعیتهای افغانستان و شکست سیاست حذف در این سرزمین به سرعت در حال عملیاتی کردن آن است. این روند در ولایتهای مختلف بخصوص ولایاتی شمالی و مرکزی با شیوههای مختلف ادامه دارد و در برخی ولایات مردم کوچانده و خانه ها و زمینهای شان توسط طالبان به زور تصرف و به کوچیها یا پشتونهای ناقل تحویل شده است. براساس گزارشهای مستند و موثق چند صد خانواده از برخی از مناطق در ولایاتهای شمال افغانستان با طرح دعاوی مشکوک به حکم حاکمان محلی طالبان به اجبار کوچ داده شدهاند. در برخی ولسوالیهای ولایت دایکندی و بامیان در مرکز افغانستان و ولسوالی خواجه بهاء الدین در ولایت تخار در شمال افغانستان این پروسه توسط طالبان در حال عملیاتی شدن است و گزارش های تصویری مستند در زمینه و جود دارند که طالبان به بهانههای واهی و شکایتهای صوری زمینها و خانههای مردم محل را تصرف میکند. در و لایت دایکندی گروه طالبان با صدور یک فرمان، ۸۰۰ خانواده متعلق به قوم هزاره را از ولسوالیهای پاتو، گیزاب، ناوه میش و خدیر کوچاندهاند و این وضعیت در ولایت میدان وردک نیز جریان دارد.
موضوع دیگری که سیاست کوچ اجباری و جابجایی جهت تغییر بافت جمعیتی وقومیتی را تقویت میکند طرح کانال قوش تپه است، با وجود چالشها و مشکلات مالی که این گروه دارد؛ اما از طریق منابع داخلی و خارجی تلاش دارد که با تآمین بودجه این طرح با سرعت عملی شود به طور که فاز اول آن زود تر از موعد مقرر عملی شده است. طالبان تصمیم دارد زمینهای اطراف این کانال را بین اقوام پشتون ساکن در جنوب و شرق افغانستان توزیع نماید و با این کار میخواهد بافت اجتماعی در مناطق شمالی کشور را تغییر دهند. این تصمیم طالبان تا کنون واکنشهای گسترده در رسانهها داشته است و با واکنش تند مردمان ساکن در ولسوالی قوش تپه مواجه شده است؛ اما طالبان در واکنش به این گزارشها تاکنون پاسخ قناعت بخش ارائه نکرده است وسخنگویان این گروه در باره توزیع زمینهای اطراف این کانال طفره رفته است. گزارشهای وجود دارد که در ماه نوامبر ۲۰۲۱، بیش از هزار تن از اهالی متعلق به گروه قومی ازبکها و ترکمنها در ولسوالی قوش تپه ولایت جوزجان از سوی طالبان وادار به کوچ اجباری شده و زمین، خانه و اموال آنها به زور غصب شدند. بر اساس گزارش سازمان روا داری طالبان برای ساکنان شهرک ولیعصر در مزار شریف نیز که ساکنان آن را هزارهها تشکیل میدهد گفته اند که این محل را تخلیه نمایند و بر اساس معلومات منابع محلی، محکمه طالبان در ماه اکتبر ۲۰۲۱ مجوز تخلیه این شهرک را صادر نموده و بخشی از آن را نیز تخریب کردهاند. ساکنان محل گفتهاند که ۴۰۰۰ خانواده بیش از دو دهه است که در این شهرک زندگی میکنند.
سازمان عفوبین الملل در گزارش سالانه خود که 4 ثور 1403 منتشر کرده است گفته است که در افغانستان طالبان دعاوی بر سر زمین و مواشی را به نفع کوچیها که از نظر قومی پشتون هستند فیصله کردهاند و هزارهها را در پروندههای مربوط به مفقود شدن مواشی در بیش از بیست سال پیش مجبور به پرداخت غرامت به آنان کردهاند. در این گزارش گفته شده است که در سال 2023 میلادی علاوه بر هزارهها، ازبیکها، ترکمنها و تاجیکها نیز با به حاشیه راندن و اخراج اجباری از خانهها و زمینهای خود مواجه بودهاند.
در سال جدید با فرارسیدن فصل بهار هم اکنون کوچیها با هزاران مواش شان به سمت مناطق مرکزی و شمالی که عمدتا اقوام غیر پشتون ساکن هستند هجوم آورده است و طالبان با برنامه ریزی دقیق زمینۀ حضور کوچیها را به صورت گسترده فراهم ساخته است و در مناطق مختلف برای حمایت از کوچیها از ماهها قبل پسته های امنیتی افراز کرده است و با اذیت و ازار مردم و ایجاد فضای رعب و وحشت از مردم جرئت دفاع از مال و جان شان را گرفته اند. دوام این وضعیت زمینۀ کوچ اجباری و تصاحب سرزمینهای مردم را برای کوچیها فراهم میسازد. حکومتهای استبدادی در طول تاریخ از کوچیها به عنوان ابزار فشار علیه اقوام غیر پشتون استفاده کرده است وگروه طالبان که بیشتر رهبران آن را قوم کوچی تشکیل میدهند با استفاده از قدرت حکومتی با توزیع زمینهای دولتی در مناطق مختلف و تصرف زمینهای مردم توسط کوچیها با دعاویهای ساختگی تلاش دارند بافت جمعیتی را در مناطق غیر پشتون تغییر بدهند.
چهار) سیاست انکار طالبان
بعد از حاکمیت طالبان در افغانستان جنایتهای بی شماری در این کشور توسط گروههای تروریستی و گروه طالبان صورت گرفته است و گزارشها و اسناد زیادی از سوی رسانهها و سازمانهای بین المللی در این زمینه منتشر شده است؛ اما مقامات وسخنگویان این گروه با حضور در کنفرانسها، نشستها و رسانهها سیاست انکار و تکذیب را در پیش گرفته است و افکار عمومی در جامعه جهانی و افغانستان پشیزی برای آنها ارزش ندارد.
باکمال تآسف این وضعیت برای جامعه جهانی و مردم افغانستان به سمت عادی شدن پیش میرود و این نگرانی و جود دارد که در آینده نسبت به خشونتگری و کشتار مردم توسط طالبان دولتها، سازمانهای بین المللی و رسانهها سیاست بی تفاوتی در پیش بگیرند و لابیهای طالبان که در رسانهها و مجامع جهانی حضور فعال دارند واقعیتها را وارونه نشان داده و زمینۀ به رسمیت شناسی این گروه را در جامعه بین المللی فراهم سازد. تاکنون گزارشهای مستند سازمان های مدافع حقوق بشر از نقض عریان حقوق بشر توسط طالبان و هم چنین حضور زنان شجاع افغانستان در میدان مبارزه علیه طالبان تلاشهای طالبان و حامیان این گروه را در جهت به رسمیت شناسی با ناکامی مواجه ساخته است.اگر مخالفان طالبان به صورت منسجم و هماهنگ در جهت افشای ماهیت تروریستی طالبان و جلب حمایت جامعه جهانی و کشورهای منطقه از مبارزه علیه این گروه اقدام نکنند پالیسیهای که طالبان روی داست دارند با جدیت و سرعت بیشتر عملی خواهد کرد. اکنون طالبان با توجه به عدم مشروعیت بین المللی و داخلی باچالشهای جدی مواجه است. عدم به رسمیت شناسی این گروه به عنون دولت قانونی افغانستان توسط سازمانهای بین المللی و دولتها این گروه را نسبت به آینده مآیوس و نا امید ساخته است و براساس برخی گزارشها برخی از رهبران طالبان از تقابل طالبان و جامعه جهانی ناخشنود است و با ادامه این روند از سقوط اداره طالبان در آینده نزدیک خبر میدهند. افکار عمومی مردم افغانستان به شدت از فکر و اندیشه طالبان نفرت دارند و از ظلم و ستم این گروه به ستوه آمده است و از هرگونه حرکت علیه این گروه استقبال خواهند کرد، بنابراین میطلبند که گروههای مخالف طالبان با کنار گذاشتن اختلافات داخلی یک جبهه وسیع در عرصههای سیاسی، فرهنگی و نظامی شکل بدهند، در صورت که این کار انجام شود به صورت قطع کشورها بخصوص کشورهای منطقه حکومتی را که امروز افغانستان را تبدیل کرده است به بهشت تروریستها در جهت منافع ملی شان نمیدانند و تنشهای مرزی در مدت حاکمیت این گروه ثابت کرده است که در آینده کشورهای منطقه با مشکلات جدی مواجه خواهد شد و امنیت آنها به مخاطره خواهد افتاد؛ از این رو اگر احساس کنند بدیل برای اداره طالبان و جود دارند در جهت بر اندازی این گروه و نجات مردم افغانستان از دست طالبان لحظه درنگ نخواهد کرد. این مسئولیت مخالفان طالبان هستند که در جهت مبارزه علیه این گروه گامهای عملی بردارند و هم زمان با تلاشهای سیاسی میبایست جبهات نظامی نیز فعال شود و بدون حضور در میدان نظامی تنها با فعالیتهای سیاسی و فرهنگی ره به جای نخواهد برد. جبهات مخالف طالبان اجازه ندهد که بیش از این مردم افغانستان تحت فشار طالبان نسبت به آینده مآیوس و تسلیم شرایطی گردد که طالبان بر آنها تحمیل کرده است. تعلل در مبارزه علیه طالبان عمر حاکمیت این گروه را دراز و باعث یآس و نا امیدی کشورها میگردد و نا امیدی جامعه جهانی و کشورهای منطقه از شکل گری یک بدیل قوی برای طالبان زمینه تعامل با گروه طالبان را بیشتر و در نهایت زمینه برای فعالیت مخالفان طالبان را محدود میسازد، درست است که مبارزه علیه گروهی که به هیچ یک از ارزشهای انسانی و اسلامی پای بند نیست، ناهموار و پرمخاطره است؛ اما برای پایان بحران و منازعه دوام دار و قرار گرفتن افغانستان در مسیر پیشرفت و ترقی از هیچ کوششی در جهت تغییر شرایط فعلی نباید دریغ و نا امیدی به خود راه داد و باید به پیروزی و غلبه بر سیاهی امیدوار بود. به امید آن روز.
منبع: نشریه راه عدالت شماره 12