نظام جمهوری در بیست سال گذشته به دلیل تمرکز قدرت به دست رییس جمهور، پیوسته مورد انتقاد سیاستمدارن و جریانهای سیاسی کشور قرار داشت. پس از تسلط طالبان و فروپاشی نظام، شماری از چهرههای سیاسی در تبعید بهطور مکرر انحصارگرایی، تمرکز بیش از حد قدرت و منابع در دست رییس جمهور را عامل اصلی سقوط کشور به دست طالبان خواندهاند.
برخی از مقامهای ارشد دولت قبلی به شمول معاون دوم رییس جمهور پیشین، تمرکز قدرت را عامل کلیدی فروپاشی نظام قبلی خوانده و دست به ایجاد نهادهای سیاسی جدید زدهاند. بهتازهگی گروهی از فعالان سیاسی، جریانی را تحت نام «مجمع فدرالخواهان» تاسیس کردهاند. آنان گفتهاند که «مجمع فدرالخواهان» در عرض یک حزب و ایتلاف نیست، بلکه بستری برای تمام جریانها و افراد طرفدار نظام فدرالی است. این جریان تحقق نظام فدرالی را تنها راه حل بحران سیاسی و منازعه قدرت در کشور میداند.
به ادامه روند تاسیس نهادهای سیاسی در تبعید، این بار «مجمع فدرالخواهان» که تحقق نظام فدرالی را در کشور یگانه راه حل بحرانهای سیاسی و منازعه قدرت در افغانستان میداند، در یک نشست آنلاین اعلام موجودیت کرد.
شماری از مقامهای دولت پیشین، فعالان سیاسی و حزب کنگره ملی بهعنوان جریانی سیاسی که در بیست سال گذشته داعیهدار نظام فدرالی بوده، از اعضای این نهاد تازهتاسیس شمرده میشوند. سرور دانش، معاون دوم رییس جمهور پیشین، لطیف پدرام، رهبر کنگره ملی و شماری از چهرههای سیاسی، فرهنگی و مدنی از موسسان این مجمع خوانده شدهاند.
سرور دانش، معاون دوم رییس جمهور پیشین که متن معرفی «مجمع فدرالخواهان افغانستان» را به خوانش گرفته، گفته است که منشور و اساسنامه این مجمع در جریان شش ماه گذشته با برگزاری ۲۵ جلسه و ساعتها گفتوگو طرح و تدوین شده است. در معرفینامه گفته شده که این مجمع در عرض یک حزب و ایتلاف نمیگنجد و چتر سیاسی فدرالخواهی برای همه احزاب، نهادها و فعالان سیاسی و فرهنگی است.
«مجمع فدرالخواهان» خود را مطابق اساسنامه خود چنین تعریف کرده است: «مجمع فدرالخواهان متشکل از فدرالیستهای افغانستان اعم از احزاب سیاسی، نهادهای مدنی، فعالان سیاسی، زنان، شخصیتهای علمی، فرهنگی و اجتماعی، علمای دینی، گروههای قومی و زبانی و اقشار مختلف جامعه که منشور و اساسنامه این مجمع را پذیرفتهاند.» مجمع فدرالخواهان گفته است: «نوع نظام سیاسی در هر کشوری باید مطابق متقضیات زمان و سازگار با ساختار اجتماعی و فرهنگی آن کشور باشد و توزیع قدرت سیاسی در دو بعد افقی و عمودی بهطور متناسب و متعادل تنظیم گردد.»
این مجمع تجربه بینالمللی فدرالیسم در جهان معاصر را موفق توصیف کرده و گفته است که هم اکنون ۴۰ درصد از جمعیت جهان در کشورهای فدرال زندهگی میکنند. به گفته آنان، «مناسبترین و شایستهترین» نظام برای حل بنیادی بحرانهای متدوام در کشور، فدرال است.
همچنان در معرفینامه این مجمع سیاسی آمده است: «مجمع فدرالخواهان در اختیار و انحصار هیچ حزب و گروهی نیست و همه فدرالخواهان میتوانند بدون قیدوشرط عضویت بگیرند.» این گروه سیاسی، تاکید کرده که هدف نهایی آنان تنها مبارزه علیه طالبان نیست، بلکه برای داعیه بلند و پایدار مبارزه خواهند کرد.
«مجمع فدرالخواهان» افزوده که فدرالیسم به معنای تجزیه نیست و اعضای آن تجزیهطلب نیستند، بلکه فدرالیسم را راهی برای جلوگیری از تجزیه و حفظ وحدت و یکپارچهگی میهنی و ملی میدانند. این جریان تاکید کرده که فدرالیسم جابهجایی و بیجایی اقوام نیست و در نظام فدرال هر شهروند حق دارد در هر ایالتی که بخواهد زندهگی کند.
اعضای این نهاد تازهتاسیس سیاسی در تبعید، از جامعه جهانی و سازمان ملل متحد خواستهاند که در موضوع مرتبط به افغانستان «نظام فدرال [را] بهعنوان تنها راه حل بنیادی و اساسی پایدار منازعات افغانستان بنگرند و در هر نوع گفتوگو و طرح خود جامعه متکثر و متنوع و حضور همه اقوام را در نظر بگیرند.»
عبداللطیف پدرام، یکی از اعضای «مجمع فدرالخواهان افغانستان» نظام فدرالی را بهترین گزینه برای حل بحران سیاسی در افغانستان میداند. او در سخنرانی خود تاکید ورزیده که مردم افغانستان تا کنون نتوانستهاند «پا به مرحله ملت شدن و دولت-ملت» بگذارند و سر هویت ملی به «توافق و اجماع صادقانه» برسند. آقای پدرام افزوده است: «نزدیک به ۳۰۰ سال است به علت استبداد نهادینهشده، سلطهطلبی جنونآمیز قومی و پارهای از عوامل دیگر، گسستها و انقطاعهای پیدرپی مانع رسیدن به مولفههای مهم امنیت، ثبات، گفتوگو، یکدیگرفهمی و توسعه پایدار گردیده است.»
دکتر محیالدین مهدی، نویسنده و پژوهشگر، در برنامه اعلام موجودیت «مجمع فدرالخواهان افغانستان» با اشاره به زمینههای تاریخی نظام فدرالی در افغانستان، گفته که در چهار دهه پسین، مردم شش نوع نظامی سیاسی را به آزمایش گرفتهاند که همه آنان قوممحور و متمرکز بودهاند. آقای مهدی افزوده است: «نظام فدرالی، بازسازی تقسیمات ملکی کشور است که در هر واحد اداری آن، یک اکثریت نسبی قومی، حاکمان اداره را از طریق رأی مستقیم مردمان ساکن در آن واحد جغرافیایی انتخاب میکند.»
در این نشست پیامهای همگرایی و حمایت شماری از چهرهها و جریانهای سیاسی دیگر از جمله عطامحمد نور، حاجی محمد محقق و مارشال عبدالرشید دوستم نیز به خوانش گرفته شده است. آنان در پیامهای جداگانه با تاکید بر تمرکززدایی قدرت در افغانستان، گفتهاند که انحصارگرایی و تمرکز قدرت بحران کشور را تداوم میبخشد.
جنبش ملی اسلامی افغانستان به رهبری مارشال عبدالرشید دوستم، با انتشار پیام، این حزب را از بانیان فدرالیسمخواهی در کشور خوانده است. این حزب تاکید کرده که دولت فدرال یگانه راه رسیدن به دموکراسی و خاتمه بخشیدن به نابرابریهای اجتماعی در کشور خواهد بود.
حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان به رهبری حاجی محمد محقق نیز گفته است که با توجه به تکثر قومی، زبانی و مذهبی و شرایط جغرافیایی، افغانستان بستری مناسب برای نظام فدرال و تامین حقوق سیاسی، مدنی و مذهبی شهروندان کشور است.
عطامحمد نور که شاخه انشعابی جمعیت اسلامی را رهبری میکند، گفته است: «نظام فدرالی که نمونهای از نظام غیرمتمرکز حساب میشود، نیز مورد تایید ماست و کارایی آن در کشورهای مختلف جهان ثابت گردیده است.»
گفتنی است که نظام فدرالی مخالفان زیادی نیز دارد. مخالفان فدرالیسم در افغانستان میگویند که این نظام در کشورهای ضعیف و برخوردار از فرهنگ سنتی، مدل مناسبی برای تحقق دموکراسی و برابریطلبی نیست.