شنبه 3 قوس 1403 برابر با Saturday, 23 November , 2024
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

«نوراحمد اسلام‌جار» در کتاب «معتمد ماترید من معتقد ماتری» در چندین جا و به مناسبت‌های مختلف به تکفیر شیعیان پرداخته است. بیان وی نیز خاص و با ادبیاتی است که به تشیع و شیعیان مانند «دالیت» ها در هندوستان می‌پردازد و یک غیریت‌سازی غیر قابل جمع را در درون یک جغرافیای ملی بر می‌سازد.
تکفیر شیعیان در کتاب والی طالبان

به طور مشکوک و احتمالا توسط گروه‌های تکفیری و افراطی همدست با طالبان تا زمان نگارش این نوشته کشته شده است، حسین داد امیری بوده است. او در تاریخ 20 قوس 1402 در ولسوالی گذره توسط افراد مسلح ناشناس شبیه آن‌چه قبلا در منطقه جبرییل صورت گرفته است کشته شد. طی دو ماه اخیر حملات مسلحانه بر هزاره‌ها به خصوص امامان مساجد شیعیان و کشتار زنجیره‌ای آنان در هرات افزایش یافته است و این کشتارها نگرانی‌های زیادی را برانگیخته است. اما همزمان با تشدید کشتار هزاره‌ها شخصیت و کتاب والی فعلی طالبان در هرات مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت که از جهاتی به خصوص با توجه به قضایای تروریستی اخیر قابل تامل جدی است. زیرا والی هرات در این کتاب با صراحت و با بیان خاص به تکفیر شیعیان پرداخته است و از همین رو ذهنیت هر انسانی به طور ناخودآگاه میان تفکر او و قضایای اخیر نسبت برقرار می‌کند.

«نوراحمد اسلام‌جار» در کتاب «معتمد ماترید من معتقد ماتری» در چندین جا و به مناسبت‌های مختلف به تکفیر شیعیان پرداخته است. بیان وی نیز خاص و با ادبیاتی است که به تشیع و شیعیان مانند «دالیت» ها در هندوستان می‌پردازد و یک غیریت‌سازی غیر قابل جمع را در درون یک جغرافیای ملی بر می‌سازد.

این گفتار به همین موضوع در کتاب والی طالبان برای هرات می‌پردازد و صرفا گزارشی از آن ارایه می‌کند. با این توضیح که هدف از نگارش این مقاله نقد مذهبی و کلامی محتوای کتاب نوراحمد اسلام‌جار نیست. این کار را واگذار می‌کنیم به کسانی که از فتح این «جنبش اصیل» به وجد آمده اند و یا به شورای علمای شیعه که تا کنون سرگرم سفیدنمایی طالبان و تعدادی از آنان به وظایف رعیت‌مندی مشغول هستند.

نوراحمد اسلام جار کیست؟

نوراحمد اسلام‌جار یکی از عالمان اهل سنت است که ظاهرا پیش از تسلط طالبان به کارهای آموزشی و علمی مشغول بوده است. او که اهل ولسوالی گلران هرات و آن‌گونه که در ویکی‌پیدا آمده پشتون‌تبار است و ظاهرا دخالت چندانی در جنگ طالبان علیه حکومت سابق نداشته است. اما به گفته یکی از اهالی هرات به صورت مخفیانه پیش از سقوط حکومت پیشین به نیروهای طالبان در حوزه جنوب غرب کمک می‌کرده است. به گفته این مقام سابق حکومت که خودش اهل هرات است، کمک‌های او بیشتر تدارکاتی و اکمالاتی بوده است. مثلا در ولایاتی چون فراه، نیمروز و هم‌چنین نواحی اطراف هرات نیروهای بیشتر به کمک طالبان اعزام می‌کرده است و نیروهای طالبان را حمایت تدارکاتی نیز می‌کرده است. به گفته این مقام سابق او با اداره امنیت ملی سابق افغانستان نیز ارتباطاتی داشته است و احتمالا کمک‌هایی نیز دریافت می‌کرده است.

در شناسه کتاب مورد بحث اسلام‌جار به عنوان استاد حدیث در دارالعلوم اسلامیه هرات معرفی شده است. شاید به همین خاطر او جایگاه «شیخ الحدیثی» را کسب کرده است و از وی معمولا به عنوان «شیخ الحدیث» اسلام‌جار یاد می‌شود.

از اسلام‌جار اطلاعات چندان روشنی در دست نیست و او کمتر اهل ظاهرشدن در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بوده است. اما از محتوا و عبارات فنی و تخصصی کتاب وی که به زبان عربی فصیح و سلیس نگارش یافته است، چنین بر می‌آید که او سال‌ها در مدارس دینی یکی از کشورهای عربی باید درس خوانده باشد. زیرا مدارس دینی در افغانستان ظرفیت تولید یک اثر کلامی در قامت و اندازه کتاب آقای اسلام‌جار را ندارند.

اسلام‌جار نزدیک به دو ماه پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان در ششم ماه عقرب سال 1400 با فرمان ملا هبت الله به عنوان والی این گروه برای ولایت هرات منصوب شد. از آن زمان تا کنون بر این منصب باقی است و هرات تحت حاکمیت وی که زمانی مرکز تمدن و فرهنگ تساهل و مدارای مذهبی بود اکنون تبدیل به مرکز خشونت و خشم علیه شیعیان به خصوص هزاره‌ها شده است.

از لحن کتاب و هم‌چنین سخنرانی‌های جدید وی که بیشتر در زمان ولایتش بر هرات منتشر شده است، او بیشتر یک شخصیت معتدل و معتقد به «اعتدال» و «وسطیت» به نظر می‌رسد. اما در پشت این شخصیت آرام و معتدل یک چهره تکفیری به تمام معنی نهفته است. این موضوع از سفیدخوانی سطور نانوشته کتاب «معتمد ما ترید من معتقد ما ترید» به خوبی بر می‌آید.

ارزش و جایگاه کتاب «معتمد ماترید من معتقد ماترید»

کتاب «معتمد ماترید من معتقد ماترید» که می‌توان آن‌ را با کمی تسامح به «اعتماد به عقاید ماتریدیه» ترجمه کرد، در باره شیعیان بحث کوتاهی ضمن بیان فرقه‌های غالبا غیر مسلمان ارائه کرده است. این کتاب که در این اواخر مورد توجه رسانه‌‌ها قرار گرفت یکی از کتاب‌های تخصصی در زمینه مسایل کلامی است که احتمالا برای آموزش در مدارس دینی افغانستان تهیه شده است. کتاب به زبان عربی روان نوشته شده و در نوع خود تا حد زیادی فنی و تخصصی است. از همین رو نشان از تسلط کافی نویسنده بر معلومات دینی و مذهبی به خصوص در عرصه عقاید و مسایل کلامی دارد. زبان روان و سلیس عربی کتاب بیانگر تسلط نویسنده بر زبان عربی است و مباحث مذهبی است و تا حد زیادی در دانش‌های دینی در مرتبه بالاتر از بسیاری از رهبران اصلی طالبان قرار دارد.

کتاب مورد بحث در سال 2021 تقریبا همزمان با تسلط طالبان در هرات به زبان عربی و در 188 صفحه منتشر شده است. این کتاب دارای فصول مختلفی است و مثل سایر کتاب‌ها برای فصول شماره‌گذاری نکرده است. از همین رو تا حدی پراکنده است.

متن کتاب بسیار خلاصه و مختصر است ولی آن‌چه بر اهمیت کتاب افزوده است حواشی و ارجاعاتی است که نویسنده در پاورقی آورده است. ارجاعات گاهی بسیار طولانی و خسته‌کننده و غیر ضروری است. اما نشان می‌دهد که نویسنده در آوردن ارجاعات و پاورقی‌ها متکی به دانسته‌ها و باورهای مذهبی خود بسیار گزینشی و جانبدارانه عمل کرده است. طبیعی است که از یک به اصطلاح «متکلم/ عالم علم کلام» در داوری‌های عقیدتی اش نباید انتظار بی‌طرفی داشت. زیرا بنیاد دانش کلام در میان تمام فرقه‌های اسلامی مبتنی بر ابطال آرای مخالفان و فرقه‌های دیگر و اثبات یک فرقه به عنوان «فرقه ناجیه» است. اما امانت و اعتدال حداقل در نحوه بیان عقاید مخالفان حتی در نگارش یک اثر کلامی هم انتظار بیهوده‌ای از نویسنده نیست. از این رو ارجاعات گزینشی در پاورقی‌های کتاب ضمن این‌که ارزش و جایگاه کتاب را ساقط می‌کند، آستانه تحمل و مدارای نویسنده را نیز نشان می‌دهد.
نویسنده در ارجاعات کتاب برای اثبات نظر خود به مواردی اشاره کرده است که غالبان روایت رسمی و مشهور مخالفان مذهب و دیدگاه کلامی نویسنده نیست. من حداقل آن‌چه را در باره تشیع در کتاب آمده است مرور کردم و به روشنی به این موضوع پی بردم. ممکن است در باره بحث از سایر فرق نیز همین‌گونه برخورد شده باشد. به عنوان مثال در صفحه 103 مواردی را که سبب کفر انسان می‌شود بیان می‌کند و از جمله آن موارد باور به تحریف قرآن است. او رافضیان را از آن جهت کافر می‌داند که مساله تحریف قرآن در برخی از کتاب‌های علمای تشیع مطرح شده است. او برای اثبات این مدعا در پاورقی از جمله به کلینی و مجلسی ارجاع می‌دهد. واضح است که او از این فرصت استفاده کرده است تا به کفر شیعیان تاکید کند. در حالی که روایت اصلی و رسمی شیعه در باب تحریف قرآن این نیست.

کتاب نوراحمد اسلام‌جار تقریبا مثل اکثر کتاب‌های کلامی از «صفات خداوند» شروع و به مباحث «فِرَق» ختم کرده است. از همین رو در فصل آخر یعنی فصل فرق، ضمن یادآوری از فرقه‌هایی که اصطلاحا «شاذ/ نادر» هستند مباحث مختصری را در باره تشیع هم ارائه کرده است. این حاشیه‌سازی و آوردن بحث از تشیع در کنار فرقه‌هایی چون سکولاریسم، نواندیشان دینی و دیگران به طور تلویحی تاکید بر این امر است که اساسا شیعه در درون نحله‌های اسلامی جای نمی‌گیرد. چون پیش از آن هر زمان که بحث از مسایل دینی مطرح می‌شود در مقام قیاس میان حنفیان و ماتریدیه با دیگر مذاهب اسلامی به روشنی از دیگر مذاهب نام می‌گیرد. ولی هرگز تشیع را در مقام مقایسه با مذهب مورد نظر خودش قرار نمی‌دهد. بلکه آن را در زمره فرقه‌های شاذه قرار می‌دهد.

همین مباحث کوتاه و مختصر که در ذیل بحث از تشیع آمده است به جنجال رسانه‌ای دامن زده است. اما اسلام‌جار در سایر صفحات و به مناسبت‌های مختلف به تشیع پرداخته و همواره پیروان آن را تکفیر کرده است.

تکفیر شیعیان در کتاب والی طالبان

تاکید بر تکفیر شیعیان در کتاب نوراحمد اسلام‌جار به مناسبت‌های مختلف و در‌ مباحث مختلف و با عبارات متفاوت صورت گرفته است. در این کتاب از اصطلاحات و واژه‌هایی با درونمایه دینی و مذهبی که دارای احکام مشخص نیز هستند نسبت به شیعیان استفاده شده است. اصطلاحات «کفر» و «شرک» از جمله مصطلحاتی است که با بسامد بسیار در کتاب اسلام‌جار نسبت به شیعیان یا به گفته وی روافض به کار برده شده است.

در فصلی که در باره فرقه‌های مختلف در کتاب آمده است، در صفحه 174 در باره شیعیان با این جملات آغاز شده است: «تشیع فرقه قبوریه/ مرده‌پرست، تکفیری، افراطی در محبت اهل بیت و مبعغض نسبت به صحابه است که عبدالله ابن سبای یهودی آن را بنیان نهاده است. از زشت‌ترین عقاید تشیع اعتقاد به امامت است که مستلزم انکار ختم نبود بلکه انکار توحید، تحریف قرآن، بداء، رجعت و عدل مزعوم است.»

بر اساس همین متن که عین آن ترجمه و نقل شد، کفر شیعیان از نظر اسلام‌جار ثابت است. زیرا ا نکار ختم نبوت و انکار توحید و باور به تحریف قرآن مسلما از اسباب کفر و شرک است.

او خودش نیز در ارزیابی نهایی از سیاق بحث خارج شده و یک حکم سیاسی در باره شیعیان در صفحه 176 ارائه می‌دهد و می‌نویسد: «… شیعیان در طول تاریخ از ایادی کفار در بین مسلمانان بوده اند.»

این فقره پس از ذکر موارد منفی و مردودی که در باورهای شیعیان از نگاه نویسنده وجود دارد به عنوان ارزیابی نهایی آمده است. مواردی که پیش از آن ذکر گردیده است «تلبیس»، «دشنام صحابه»، «متعه»، «مخالفت با اهل سنت و جماعت» و «خمس» است. پس از ذکر این موارد نویسنده نتیجه می‌گیرد که شیعیان همواره همدست با کفار در میان مسلمان بوده اند و از ایادی و اذناب کفار هستند. به باور وی اگر روافض نبودند اکنون اسلام تا قلب اروپا گسترش یافته بود.

نویسنده هم‌چنین در باره حکم شرعی و نهایی نسبت به شیعیان در صفحه 177 بر این باور است که کسی که منکر ضروریات دین باشد کافر است. البته در نهایت می‌گوید باید در حکم تکفیر شیعیان احتیاط کرد. زیرا ممکن است بعضی از آنان جاهل باشد و نسبت به احکام اسلامی آگاهی کافی نداشته باشد.

از این عبارت چنین بر می‌آید که اگر کسی آگاهی کافی بر آموزه‌های دینی داشته باشد باز هم به عقاید تشیع باور داشته باشد، کافر است. شاید یکی از دلایل حملات تروریستی بر علمای اهل تشیع در هرات از همین نکته سرچشمه می‌گیرد که از نظر گروه‌های تکفیری علمای اهل تشیع آگاهانه بر عقاید شان پابرجا مانده اند. لذا مستحق کشتن و از بین رفتن هستند.

چنان‌که گفته شد در سراسر کتاب به مناسبت‌های مختلف بر کفر شیعیان اذعان شده است. در صفحه 103 در بحث از عوامل کفر تحت عنوان «باورها و اعمالی که سبب کفر می‌شود» به مناسبت انکار ختم نبوت به طور صریح یا ضمنی و هم‌چنین در باره باورهای اهل تشیع نسبت به عایشه همسر پیامبر، به طور مفصل در باره کفر شیعیان سخن می‌گوید و این موارد را از اسباب کفر می‌داند.

پیش‌تر از آن در صفحه 102 در باره «نواقض ایمان و کفر» سخن می‌گوید و در ارجاعات آن در پاورقی به طور مفصل از «شرک در ربوبیت»، «شرک در عبادت»، «شرک در دعا» و «شرک در صفات» سخن می‌گوید که به طور تلویحی و ضمنی در اکثر این موارد به مشرک بودن شیعیان اشاره می‌کند.

مانفیستی برای غیریت‌سازی تکفیری

کتاب «معتمد ماترید من معتقد ماترید» مثل هر کتاب کلامی دیگر تمام آسمان و ریسمان را با هم بافته است تا فرقه ناجیه را برای خواننده و مخاطب خود حقنه کند. طبیعی است که گفتار مذاهب اسلامی به خصوص در عرصه کلامی در طول تاریخ همواره بر روش مونولوگ استوار بوده است و ارزشی در دیالوگ نمی‌بینند و همواره از گفتگوی برابر گریزان اند. از همین رو زبان مذاهب زبان حق از پیش تعریف شده هستند و همواره در قضاوت یک‌جانبه عمل می‌کنند. کتاب آقای اسلام‌جار نیز از قاعده مستثنی نیست و بر سیاق، نفی، طرد و یک غیریت‌سازی شدید فرقه‌ای به نگارش درآمده است.

تکفیر شیعیان نه اولین بار است که توسط نوراحمد اسلام‌جار مطرح می‌شود و نه آخرین مورد خواهد بود. همه مذاهب به دنبال معرفی فرقه ناجیه هستند و دیگران را بر باطل می‌دانند. در همه مذاهب کم‌وبیش احکامی بر بطلان و یا گاهی کفر نحله‌‌های دیگر وجود دارد. اما کتاب اسلام‌جار به نحوی مانفیست اعتقادی برای گروه طالبان به شمار می‌رود. کافی است تا رخدادهای اخیر را در پرتو این کتاب مرور کنیم تا بدانیم که این کتاب فراتر از کنج عزلت مدرسه رفته و تبدیل به واقعیت عملی و عینی در کشور گردیده است.

انکار مذاهب به جز یک مذهب، آن‌هم با قرائت طالبانی، در افغانستان در سخنرانی وزیر تحصیلات طالبان، صدور نامه متحدالمال برای پاکسازی کتاب‌خانه‌های دانشگاه‌ها از کتاب‌های مخالف مذهب حنفی، پاکسازی نهادهای عدلی و حقوقی از شیعیان حتی در مناطق شیعه‌نشین، تشکیل شورای علما برای شیعیان از عالمان سنی‌مذهب و مهم‌تر از همه کشتارهای زنجیره‌ای شیعیان که در ماه‌های اخیر افزایش یافته است نشانه‌های روشن از هماهنگی عملی با محتوای کتاب آقای اسلام‌جار است. به خصوص که این کشتارها اکنون به سمت عالمان دینی سمت‌وسو یافته است و از هرات شروع گردید است. با تمام فجایعی که در طی ماه‌های اخیر در هرات تحت حاکمیت نویسنده کتاب «معتمد ماترید من معتقد ماترید» صورت گرفته است، اما هیچ اقدام جدی از سوی اداره محلی ولایت هرات برای شناسایی یا دستگیری عاملان قضایای تروریستی اخیر صورت نگرفته است. جالب این است که در پی قضایای اخیر حتی هیچ یک از مسئولان طالبان ابراز ناراحتی نکرده و تمام قضایا را با سکوت مطلق همراهی کرده اند.

در واقع کتاب اسلام‌جار توجیه شرعی و مذهبی و جوازی برای هرگونه کشتار روافض، این بددینان عصر، است. زیرا این کتاب بنای محکمی برای غیریت‌سازی فرقه‌ای و مذهبی در درون مرزهای کشور ایجاد می‌کند که هرگونه توافق و اجماع ملی را از بنیاد ناممکن می‌سازد. شکاف‌های اجتماعی بر هر امر سیاسی و حقوقی دیگر قابل ترمیم است ولی غیریت‌سازی و کشیدن مرزهای ایدئولوژیک و عقیدتی میان شهروندان به روایت کتاب اسلام‌جار، هرگز به نقطه جمع نمی‌رسد. زیرا در غیریت‌سازی برساخته در این کتاب هیچ تسامح تساهلی وجود ندارد. افراد یا بر نحله حق هستند یا بر نحله‌های منحرف. طبیعی است که در فرهنگ مذاهب اسلامی با همین قرائت تنها دو راه وجود دارد: یا پذیرش مذهب حق و یا تباهی و نابودی.

 

 

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=2519

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com