سه سال از امضای قرارداد دوحه ميگذرد؛ ولي پيامدهاي ناگوار و مصيبت بار آن براي مردم افغانستان هر روز گسترهی بيشتري را در بر ميگيرد. چون قرارداد دوحه روندي را پايهگذاري نمود كه در كنار سایر عوامل باعث سرنگوني نظام جمهوري و حاكميت نامشروع طالبان گرديده وشرايط تلخ و دردناك كنوني را براي افغانستان رقم زد. لذا اين قرارداد يكي از بدترين قراردادهای تاريخ افغانستان تلقي ميگردد.
در مورد قرارداد دوحه صحبتهاي فراوان صورت گرفته است. اما با وجود این هنوز برداشتها و ذهنيتهاي مبهم و ناروشني در مورد آن وجود دارد. يكي از اين ناروشنيها اين أست كه گويا قرار داد دوحه براي حل سياسي و حل بحران افغانستان طراحي گرديده أست؛ ولي آنچه فراموش ميشود اين نكته أست كه مسئله اصلي واولويتهاي دو طرف براي امضای قرارداد چيست؟ مسئله اصلي واولويت هم برای آمريكا وهم طالبان خروج نيروهاي خارجي از افغانستان بود و دو طرف براي اين مسئله دلايل وانگيزههاي متفاوت داشتند.
دليل امريكا براي امضاء قرارداد واضح و اولويت آن خروج امن نيروهايش ازافغانستان بود. چون رئيس جمهور ترامپ تصميم خويش مبني بر خروج از افغانستان را رسما اعلان كرده بود. همین مسئله پاشنه آشيل قرارداد دوحه ميباشد كه آمريكا را در موقعيت ضعيف قرارداده و طالبان از آن بهرهبرداري لازم را نمودند.
آمريكا با اینكه ميخواست حل سياسي قضيه افغانستان را نيز طي اين قرارداد بدست آورد و بر علاوه خروج نيروهايش جزء اهدافش بود، ولي اين موضوع با اهداف و اولويتهاي طالبان همخواني نداشت و آمريكا نتوانست طالبان را قانع سازد كه حكومت افغانستان به عنوان يك طرف در مذاكرات بين امريكا و طالبان سهيم شود؛ که اين يكي ديگر از كمبودهاي قرارداد دوحه است كه ضربه سنگين و جبران ناپذير را بر اعتبار و مشروعيت دولت افغانستان وارد کرد.
طالبان دلايل متفاوت در مذاكره با آمريكا داشتند که مهمترین آنها خروج نيروهاي امريكا ومتحدينش از افغانستان بود. با اینكه ايجاد نظام اسلامي جديد و گفتگوي بين الافغاني در متن قرارداد امده أست اما طالبان ديدگاه و استراتژي جدا از قرارداد دوحه براي خود داشتند و آن بدست اوردن قدرت ازطريق نظامي در افغانستان بود و هرگز آن را پنهان نکردند.
افغانستان بعد ١٥ اگست ٢٠٢١ وغصب قدرت توسط طالبان وارد مرحله جديدي گرديده أست ومردم شرايط طاقت فرساي ظلم، بيعدالتي، رفتار تبعيضآميز و قومگرايانه و زنستيزانه و فقر، بيكاري و.. را تجربه ميكنند. اين وضعيت زخمهاي دردآوري را بر روان اجتماعي وملي مردم افغانستان وارد نموده أست كه التيام ان اقدامات ويژهای را در آينده كشور و نوع نظام سياسي آينده الزامي ميسازد.
حزب عدالت و آزادي افغانستان باور دارد كه قرارداد دوحه همانطور كه درگذشته نتوانست مشكل افغانستان را حل كند در آينده ودر شرايط جديد نيز نميتواند راه حل قضيه افغانستان باشد و ما ازتمام جريانهاي سياسي ومردم افغانستان وهمچنان از كشورهایي كه در قضيه افغانستان دخيل هستند ميخواهيم با درنظرداشت شرايط جديد به راه حلهاي ابتكاري فكر نمايند.
در این راستا پيشنهاد ما اين أست كه گفتگوي بين الافغاني تحت نظارت سازمان ملل متحد ميتواند فرايند جديدي را آغاز كند كه به حل دائمي، پايدار وعادلانه قضيه افغانستان بينجامد.
کمیته سیاسی حزب عدالت و آزادی افغانستان