در قسمت اول آینده افغانستان زیر سلطه طالبان خواندید که افغانستان در حال یک تغییر پارادایمی است. با آن که جامعه جهانی هنوز پایان بازی را پیشبینی نکرده است ولی نقطه پایان بر حقوق مردم افغانستان گذاشته شده و ممکن است افغانستان در آینده به پناهگاه امن گروههای تروریستی تبدیل شود و تمویل تروریزم توسط دولت به ترویزم دولتی ارتقا خواهد یافت.
عدم پایداری راه حلهای وارداتی و ضرورت راه حل های داخلی
آینده افغانستان زیر سلطه طالبان چندان روشن نیست؛ ولی بدون تردید مانند دهههای گذشته نخواهد بود. مردم افغانستان طعم آرمانهای دموکراتیک را چشیده اند و اکنون آنها بنمایه آن ارزشها را میدانند و می دانند که برای متبلور ساختن آن ارزشها باید از درون جامعه تحول آغاز شود تا اینکه منتظر یک نهاد بیرونی یا کشور بیرونی باشند تا بیاید و به آنها همه چیز را ببخشد.
احتمال یک جنگ داخلی دیگر در افغانستان است. یا اینکه افغانستان بار دیگر به پناهگاه امن گروههای تروریستی تبدیل خواهد شد و این پدیده تاثیرات ویرانکنندهای بر منطقه، آسیا، آسیای مرکزی و جهان خواهد داشت و حتی افغانستان به سوریه دیگری تبدیل خواهد شد.
طی روزهای سالروز سقوط افغانستان به دست طالبان شاهد تظاهرات مردم علیه طالبان در بخشهای مختلف افغانستان خواهیم بود. دلیل این تظاهراتها ممکن است اعمال محدودیتها بر آزادی و حقوقی خواهد بود که طی دو دهه گذشته مردم از آنها برخودار بودند. اگر حکومت منتخب کمی قویتر میبود و از اردوی افغانستان به شکل درست برای مقابله با طالبان استفاده میکرد، ممکن بود حمایت جامعه جهانی را کسب کند و اگر طالبان با زور قدرت را میگرفتند جامعه جهانی آنها را به رسمیت نمیشناخت و حداقل، در این صورت احتمال برد وجود داشت.
برگردیم به دهه هفتاد میلادی، زمانی که ایالات متحده نیروهای خود را از ویتنام خارج ساخت؛ ولی ویتنام امروز وضع بسیار خوبی دارد. اما تفاوت ویتنام و افغانستان در این است که ویتنام به نیروی بشری واگذار شد. ولی افغانستان به یک سازمان تروریستی سپرده شده است.
جنگ با تروریزم با یک اولویت برای جامعه جهانی در افغانستان باشد، ما نمیتوانیم تکیه بدهیم و شاهد رنج همنوعان خود تحت قوانین قرون وسطایی باشیم. طالبان حتی اگر از طریق ایجاد اشتغال و استخراج معادن حکومتداری خوب برقرار کنند.
هنوز گروپهای مسلح دیگری هستند که در افغانستان یک تهدید به شمار میروند و ممکن است با گروپهای تروریستی دیگر متحد شوند و در افغانستان بجنگند و نگذارند که مردم در صلح زندگی کنند. حتی همین اکنون پرچم ائتلاف شمال در پنجشیر، یک ولایت در شمال شرقی افغانستان که پایگاه مستحکم ضد طالبان است، برافراشته شده است. اکنون زمان نبرد مردم افغانستان علیه طالبان برای حقوق و آزادیهای شان است.
اهمیت افغانستان و حمایت همسایگان
جامعه جهانی سرمایهگذاریهای زیادی پس از ساقط ساختن امارات اسلامی افغانستان در سال 2001 در افغانستان کرد. دسترسی زنان و دختران به آموزش و حیات عمومی از جمله دستاوردهای بزرگ افغانستان به شمار میرفت. ولی اکنون حتی پیش از انتقال قدرت، شواهد حاکی از آن است که روند از دست دادن دستاوردهای دو دهه گذشته شروع شده است.
روسیه، چین، ایالات متحده و پاکستان در ماه مارچ با انتشار یک بیانیه مشترک در کنفرانس مسکو اعلام کردند که از احیای امارت اسلامی حمایت نمیکنند و خواستار نظام جمهوری اسلامی متشکل از طالبان و حکومت افغانستان شدند. اکنون که مقامات برجسته حکومت پیشین از کشور فرار کرده اند و انتقال قدرت با تسلیم نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان به طالبان صورت گرفته و طالبان قدرت را در کشور قبضه کرده اند و با درنظرداشت منافع استراتیژیک خود، چین از مفاد این بیانیه عدول کرده و از احیای امارت اسلامی حمایت میکند.
طالبان در اواسط ماه جولای 2021، با برخی از همسایگان افغانستان دیدارهایی داشتند و به آنها در مورد حفظ تمامیت ارضی شان و نگهداشتن جنگها در داخل خاک افغانستان اطمینان دادند. آنها مشخصا از چین و روسیه بازدید به عمل آوردند.
طالبان در بازدید از چین به مقامات چینی اطمینان داده بودند که در صورت حمایت این کشور از بازسازی افغانستان، در عوض سرکوب مسلمانان اویغور توسط حکومت چین را نادیده میگیرند. هوا چونینگ، یکی از سخنگویان دولت چین اظهار داشت که چین به حق انتخاب مستقلانه مردم افغانستان برای تعیین سرنوشت شان احترام میگذارد و چین مایل است روابط دوستانه بین دو کشور گسترش یابد.
دمیتری ژرنوف، سفیر روسیه در افغانستان در مورد طالبان اظهارداشت، طالبان کابل را طی 24 ساعت مصئون تر از دوران حکومت سابق ساختند. او افزوده بود رویکرد طالبان بسیار خوب و مثبت است و اوضاع آرام و همهچیز در شهر تحت کنترل است. اما طالبان هنوز براساس حکم دادگاه فدراسیون روسیه یک گروپ تروریستی قلمداد میشود. روسیه میخواهد اطمینان یابد که مسایل افغانستان به روسیه تسری نمییابد و وجود تکنالوژی غنیسازی اورانیوم روسیه در افغانستان در صورت موجودیت حکومت پیشین که متحد ایالات متحده بود، امری ناممکن بود.
تعداد زیادی از افغانها در تلاش فرار از افغانستان به دلیل سقوط این کشور به کام طالبان هستند. با اینکه کشورهایی مانند کانادا و ایالات متحده امریکا برنامههای مشخصی برای تسهیل مهاجرت افغانها به این کشورها دارند ولی هنوز تعداد زیادی از مردم قصد مهاجرت به ایران و پاکستان دارند که هر دو کشور میزبان میلیونها مهاجر افغانستانی هستند.
موعد یوسف، مشاور امنیت ملی پاکستان قبلا در مصاحبهای اظهار داشته است که این کشور توان پذیرش مهاجران بیشتری از افغانستان را ندارد. جدای از اینکه با درنظرداشت توپوگرافی افغانستان که آن را به موقعیت مهمی برای نصب موشکهای بالستیک میسازد که حمله به اروپا، آسیا و ایالات متحده را تسهیل میکند، حضور ایالات متحده در افغانستان یک تهدید مستقیم علیه روسیه بود و به این دلیل از مقاومت علیه ایالات متحده حمایت میکرد.
طالبان رابطه طولانی با پاکستان داشته اند و رهبران این گروه در دهه 80 در مدارس این کشور، قبل از بازگشت به افغانستان و پیوستن به حکومت اسلامی که قدرت را در دهه 90 به دست بگیرند، تحصیل کرده بودند. عمران خان، صدر اعظم کنونی پاکستان (مقاله پیش از برکناری عمران خان و قضایای اخیر پاکستان نوشته شده است)، همواره از طالبان حمایت کرده است، برخلاف اینکه او هیچوقت حمله به ملاله یوسفزی در سال 2012 را محکوم نکرد.
اکنون با قدرت گرفتن دوباره طالبان در کابل، او اظهار داشت مردم افغانستان زنجیر اسارت را از هم گسستند و رئوف حسن، دستیار خاص عمران خان، در یک تویت نوشت قدرت گرفتن طالبان در واقع گذار آرام قدرت از حکومت فاسد غنی به طالبان بود.
افغانستان دارای اهمیت جغرافیایی ویژه است؛ زیرا این کشور آسیای مرکزی، جنوب آسیا، خاورمیانه و اورپا را به هم وصل میکند و به عنوان یک معبر عمل میکند. افغانستان کشوری محصور در خشکی است که در محاصره هفت کشور قراردارد که از جایگاه ویژهای در آسیا برخودار است. افغانستان با وجود منابع سرشار و اتصال با مناطق مختلف باید متکی به همسایگان خود برای دسترسی به دنیا باشد.
پاکستان و چین و بقیه دنیا از مسیر افغانستان به آسیای میانه سود خواهند برد و متقابلا افغانستان از فراهم ساختن چنین مسیری سود خواهد برد. پروژه یک راه و یک کمر بند چین میتواند به شکل رسمی افغانستان را بخشی از این ابتکار در نظر بگیرد تا به منابع آن دسترسی پیدا کند.
چین برای ساختن جادهها و دیگر گزینههای ترانسپورتی نیازمند ثبات در افغانستان است اما ثبات بستگی به ایدئولوژی طالبان دارد. اگر طالبان قوانین سختگیرانه شریعت را مدار کار قرار دهد مردم در برابر آنها مقاومت خواهند کرد و اگر چین بتواند نفوذ کافی بر پالیسیهای طالبان داشته باشد ثبات در افغانستان تضمین خواهد شد و شانس کمتری برای بیثاتی باقی میماند.
هند پول هنگفتی را صرف پروژههای انکشافی در افغانستان کرده است. افغانستان و پاکستان دارای یک تاریخ مشترک طولانی روابط دوجانه براساس تعلقات تباری هستند. هند و پاکستان تا زمان سقوط دولت منتخب رابطه خوبی داشتند اما رقابت بین هند و پاکستان در افغانستان منجر به تضعیف این روابط خواهد شد.
همچنین، فعلا حمایت چین از طالبان و ائتلاف سه ضلعی چین، پاکستان و افغانستان یک تهدید جدی علیه هند است. چنین ائتلافی میتواند منجر به تنشهای مرزی بین هند و این کشورها در آینده شود. کشورهای آسیای مرکزی و ایران دارای منابع سرشار انرژی هستند در حالیکه پاکستان، چین، بنگلادش و هند به انرژی نیاز دارند. بنابراین، آنها به ایران و کشورهای آسیای مرکزی که از طریق افغانستان دسترسی به آنها فراهم میشود نیاز دارند. افغانستان میتواند به عنوان کوریدور انرژی برای دسترسی به بازار نفت و گاز طبیعی در منطقه عمل کند.
کشورهای آسیای میانه امیدوارند راهی برای صدور نفت و گاز خود در راستای رهایی از وابستگی اقتصادی به مسکو بیابند و امیدوارند ترکمنستان روند انتقال لوله گاز خود از خاک افغانستان جنگ زده به پاکستان و هند را از سربگیرد تا بخشی از نیاز این کشورها به انرژی تامین شود.
نتیجه گیری
تنها یک مرجع مسئول وضعیت کنونی افغانستان نیست. قلمرو مشکل، مسایل قومی، سیستم مالی ضعیف، و مهمتر از همه حکومت مرکزی ضعیف عامل وضعیت کنونی افغانستان به شمارمیروند. ایالات متحده در از بین بردن القاعده در افغانستان برای حفاظت از منافع خود و جان شهروندانش موفق بود اما اشتباه ایالات متحده این بود که مقاومت طالبان را دستکم گرفت و آنها را به جای یک گروپ تروریستی، نیروهای شورشی خواند.
بین سال های 2001 تا 2005، زمانی که نیروهای آمریکا در عراق بود، ایالات متحده به جنگسالاران افغانستان برای شکست دادن رژیم طالبان اتکا کرد. ایالات متحده میتواند باردیگر از این گزینه از طریق فراهم ساختن کمکهای لازم (سلاح، حمایتهای لوجیستیکی و پول) به گروههایی که از حمایت مردمی برخوردارند برای مبارزه با طالبان استفاده کند از شر طالبان خلاص شود و در افغانستان صلح نسبی برقرار شود.
گروپهای تروریستی با دیدن موفقیت گروههای تروریستی دیکر تلاش میکنند از آنها الگو برداری کنند. اکنون گروپهای تروریستی به این نتیجه رسیده اند که با مقاومت طولانی و کسب قدرت یک گروپ تروریسی میتواند زمام یک کشور را در اختیار بگیرد و در سازمان ملل نماینده داشته باشد. این کار می تواند به دیگر گروپ های تروریستی انگیزه بدهد تا پا جای پای طالبان بگذارند. مذاکره با یک گروپ تروریستی در غیبت یک حکومت منتخب منجر به مشروعیت بخشی سیاسی یک گروپ تروریستی میشود و این به طور غیر مستقیم بدین معنا است که ما به شکل هدفمندانه تروریزم، فعالیتهای مجرمانه برای کسب قدرت سیاسی را نادیده میگیریم.
ایالات متحده طی دو دهه گذشته میلیاردها دالر صرف فعالیتهای نظامی و کمکهای بشری در افغانستان کرد. با این وصف طالبان مقاومت کردند و هرگز یک حکومت سیاسی قوی در کشور شکل نگرفت. اکنون بدون حضور نیروهای خارجی و کمکهای مالی آنها ما فقط در خواب و خیال مان آینده افغانستان را تصور میکنیم. راه حلهای اقتصادی و نظامی در افغانستان نتیجه نداده است. حالا جامعه جهانی امارت اسلامی را به رسمیت نمی شناسد و باید راهی برای تحت فشار قراردادن طالبان برای احترام گذاشتن به حقوق اساسی بشر مطابق به معیارهای بین المللی بیابند یا جامعه جهانی یک سیستم جهت ایجاد حکومتهای خود مختار در این کشور بیابد.
موقعیت افغانستان توجه کشورهای زیادی را برای سرمایه گذاری و مداخله در این کشور جلب کرده است. طالبان باید به وعده خود مبنی بر ایجاد یک حکومت همهشمول که در آن حقوق همه اقلیتها و زنان تامین شود عمل کند و از خاک افغانستان نباید علیه ایالات متحده، متحدان آن و دیگر کشورها استفاده شود. تاکنون گروپهای جهادی سلفی علیرغم داشتن قدرت و به رسمیت شناخته شدن از هر فرصتی برای حمله به غرب استفاده کرده اند اما اکنون که دارای پناهگاه امن هستند، انتظار اینکه به وعده خود برخلاف ایدئولوژی شان عمل کنند یک اشتباه فاحش است.
بهطور کلی، افغانستان به عنوان کشوری که دیگر کشورها در آن رقابت میکنند باقی خواهد ماند و اگر چین بتواند به اهداف خود در این کشور دست یابد به یک ابر قدرت تبدیل خواهد شد. حکومت افغانستان لازم نیست مطابق معیارهای آمریکاییها خوب باشد ولی باید برای مردمش به قدر کافی خوب باشد که داشتن چنین انتظاری از تروریستها عبث است. نبود صلح در آسیای غربی نتیجه وجود ترویزم در این منطقه است و ممکن است افغانستان، سوریه جنوب آسیا شود و صلح در منطقه و فرامنطقه را تهدید کند. یک افغانستان صلحآمیز برای صلح و ثبات منطقه و فرامنطقه ضروری است.