برای طالبان افغان که تشنه به خون انسانها بوده و هستند و در مدت 30 سال عمر خود هزاران انسان بیگناه را در جاهای مختلف از جمله شفاخانه، مکتب، کلینک، بسهای شهری، ادارات ملکی و مسیرهای تردد کشته و زخمی کردهاند، در دور دوم تسلط خود بر افغانستان خون ارزانتر و بی پرسانتر از خون هزارهها برای شان وجود نداشته است.
در تازهترین مورد یک ملای محلی بنام رستم رحیمی که در مسجد گوشه جوی نو ششپر در ارزگان خاص ملا امام این مسجد بوده، توسط افراد مسلح با یونیفورم ملیشههای طالبان بدون کدام جرم و اتهام در دهلیز این مسجد محل با ضرب پنج ضربه چاقو به قتل رسیده است. این بیست و یکمین نفر از ساکنان هزاره منطقه جوی نو ارزگان خاص است که پس از تسلط طالبان بر افغانستان توسط اعضای طالبان یا افراد مورد حمایت آنان به قتل میرسند و قاتلان آنان تاکنون شناسایی و مجازات نشدهاند.
جوی نو ارزگان خاص که همسایه دیوار به دیوار با پشتونها/ افغانها است، دو نفر از طالبان مسلح در روز روشن ساعت یک بعد از چاشت 30 سرطان 1403 به دروازه خانه حجت الاسلام رحیمی مراجعه میکنند که یک کار ملایی در مسجد پیش آمده که به حضور شما نیاز است. باتوجه به اینکه ملاهای محل خود را ملزم به رتق و فتق امور از این دست میپندارند، ایشان هم قبول میکند و با آن دو نفر به طرف مسجد راه می افتاد. پس از رفتن وی خانوادهاش نگران میشود و هرچه منتظر میماند پیش نماز مسجد بر نمیگردد. خانم وی به طرف مسجد میآید. این دو نفر مسلح طالب که در دم دروازه مسجد ایستاد شده بودند، به خانم رحیمی اجازه نمیدهند که وارد مسجد شود میگویند مسجد مردانه است زنان حق ورود ندارند! پس از چند لحظه آن دو نفر محل را ترک میکند و خانم رحیمی وارد دهلیز مسجد میشود میبیند که رحیمی براثر ضربات چاقو کشته شده است. وی مردم محل را در جریان قرار میدهد و مردم به ولسوالی نیز خبر میدهد. وقتی که نفرهای ولسوالی میرسد، شروع میکند به پرس و جو که مقتول را چه کسی کشته است؟ خانمش و شماری از خانمهای دیگر جریان را میگوید که دو نفر پشتون/ افغان مسلح به دروازه خانه مرحوم رحیمی آمده بودند و وی را به مسجد بردند و آنها وی را کشتهاند. مأموران ولسوالی میگویند شهادت چهار زن کافی نیست باید 9 زن شهادت بدهند و اینگونه به نحوی به دنبال تبرئه قانلان شهید رحیمی که ظاهرا از طالبان بوده و یا مورد حمایت آنان قرار داشته، بر میآیند.
مأموران ولسوالی نخست دو نفر ازمردم هزاره را (نام شان محفوظ)به عنوان متهم به ولسوالی میبرند و شماری از موسفیدان منطقه شب به ولسوالی مراجعه نموده و آنان را که بیگناه دستگیر شده بودند، با قید ضمانت آزاد میکنند.
روز پس از حادثه و پس از نشر شدن عکس و خبر قتل شهید رحیمی در فضای مجازی و برخی رسانهها، نیروهای استخبارات طالبان در ارزگان به محل حادثه حضور پیدا میکنند و مردم محل را تحت فشار قرار میدهند که چرا عکس و خبر کشته شدن مقتول را به رسانهها دادهاید؟ این بار 8 نفر را داخل رینجر انداخته با خود به مرکز استخبارات میبرند و پس از لت و کوب و تحقیق و استنطاق که چرا این حادثه را به رسانهها و فیسبوک دادهاید و نام امارت را بد میکنید، گوشی موبایل شان را ضبط میکند و اصلا دنبال پیدا کردند قاتل نمیگردند و تأکید میکنند که هیچ حادثهای را حق ندارید به رسانهها بدهید!.
روزهای بعد هم پیش از ظهر و هم بعد از ظهر استخبارات طالبان دوباره به محل حادثه میآیند و خانههای مردم را همراه با آزار و اذیت تلاشی میکند و دو میل اسلحه شکاری مردم را با خود میبرند. در روز سوم و چهارم نیز استخبارات طالبان دوباره و چندباره سراغ مردم محل میآیند این بار در حدود 40 نفر از مردم هزاره محل را دستگیر نموده و به مرکز استخبارات طالبان منتقل میکنند و باز همان تحقیق و تهدید تکرار میشود که چرا نام به اصطلاح امارت اسلامی را بد میکنید و خبر کشته شدن مقتول را به رسانهها دادهاید! تمام گوشیهای موبایل آنان را نیز گرفته و چک میکنند تا فرد گزارش دهنده را پیدا کنند.
در مرحله بعدی باز به محل جوی نو ششپر مراجعه میکنند و این بار فرزند نوجوان مرحوم رحیمی را دستگیر نموده و به مرکز استخبارات منتقل نموده و در مورد قاتل از وی سؤال میکنند که وی نخست دو فرد پشتون/ افغان را به عنوان قاتل پدر خود معرفی میکند که وی را از خانه به طرف مسجد برده بودند اما به خاطر لت و کوب و تهدید که میشود وی مجبور میشود که بگوید قاتل پدرم پشتون نیست و عکس پدرم را نیز بچه فلانی به رسانهها داده است!
آخرین گزارش از این حادثه حاکی است که فعلا استخبارات طالبان دو نفر هزاره را به عنوان متهم دستگیر کرده و از تعقیب قاتلان واقعی که مرحوم رحیمی را از خانه بیرون برده بودند و مردم و خانواده شهید رحیمی شهادت دادهاند که آنها قاتل رحیمی اند، خبری نیست و در واقع طالبان از خون هزاره برای سرکوب و تحقیر هزاره با هدف رسیدن به اهداف پلید شان استفاده میکنند!
آن چه از گزارشهای جسته و گریخته که به بیرون از منطقه درز کرده است بدست میآید این است که طالبان پس از تسلط بر افغانستان به نحوی علنی از آزار و اذیت هزارهها در ارزگان خاص بخصوص جوی نو ششپر توسط پشتونهای طالب و غیر طالب حمایت نموده و دنبال پیدا کردن قاتلان مردم هزاره نیستند. در سالهای گذشته که علاوه بر کشتار زنجیروار مردم این منطقه، درختان مثمر آنان در فصل باردهی و خرمن گندم آنان شبانه اره و قطع و آتش زده شده بودند، هیچ کدام از قاتلان و کسانی که به مردم هزاره ضرر مالی وارد کرده بودند و درختان میوه و خرمن گندم آنان را قطع کرده و آتش زده بودند، مشخص و مجازات نشدند. این امور نشان میدهد که طالبان محلی با همکاری مردم پشتون در ساحات مختلف افغانستان از جمله در ارزگان خاص با اشاره و دستور رهبران بلند پایه طالبان به دنبال کشتار، آزار، اذیت و تضعیف روحیه مردم هزاره هستند تا سرزمین آبایی و اجدادی شان را ترک کنند.
رفتار طالبان و پشتونهای مورد حمایت طالبان دقیقا شبیه رفتارهای یهودیهایی است که در سرزمین فلسطین با فلسطنیان در طی 70 سال اخیر انجام داده است. همان سیاست تخلیه سرزمینی و اشغال سرزمین مردم فلسطین، امروز در افغانستان دقیقا توسط طالبان که بیشتر پشتون هستند به تدریج علیه اقوام دیگر عملی میشود. یک روز این سیاست شوم نشنلیستی در ارزگان، روز دیگر در پاتوی دایکندی، زمانی در سرپل و جوزجان و سال دیگر در شمالی، پنجشیر، تخار، بامیان و غزنی و … به تدریج در حال تطبیق شدن است.
طالبان برای رسیدن به این هدف شوم شان از ابزارهای مختلف از قبیل ایجاد رعب و وحشت از طریق کشتار، آتش زدن خانهها و دارایی مردم بنام جن، گاهی از طریق طرح دعاوی خود ساخته توسط افراد پشتون علیه دیگر اقوام با حمایت محاکم طالبان و سلب ملکیت مردم غیر پشتون، زمانی توسط هجوم وحشیانه کوچی به نقاط مختلف افغانستان از جمله مالستان، ناهور، بهسود، کجاب، یکهولنگ، لال و سرجنگل، خدیر و کیتی و شهرستان و پنجاب، برخی از ولایات شمالی و گاهی تحت عنوان شهرکهای به اصطلاح غصبی در شهرهای بزرگ مثل کابل، مزارشریف، هرات و غزنی املاک، خانهها و داراییهای مردم غیر پشتون را از آنان مصادره نموده و در اختیار مقامات طالبان و یا افراد دون پایه و مرتبط خود قرار میدهند!.
در این زمینه گزارشهای متعددی وجود دارند که شماری از پشتونهای که توسط طالبان در شهرکها در خانههای مردم در شهرهای کابل، مزارشریف، هرات و غزنی به زور و غاصبانه به عنوان مهاجرین بازگشته از پاکستان/وزیرستان جابجا شده، مسلح بوده و دست به آزار و اذیت عمدی همسایهها بخصوص دختران و زنان جوان اقوام غیر پشتون با حمایت ملیشههای طالبان در پوستههای محل میزنند تا مردم را مجبور به ترک خانه و کاشانه خود نمایند و به اهداف که برای خود ترسیم کرده که همان برهم زدند بافت جمعیتی و آواره کردن مردم غیر پشتون باشد، دست یابند. اگر کسی برای شکایت از آزار و اذیت پشتونهای جابجا شده توسط طالبان، به پوسته ملیشههای طالب مراجعه کنند، بجای رسیدگی به عریضه آنان با دهها نوع توهین و تحقیر که شما به مجاهدین امارت به اصطلاح اسلامی تهمت میزنید روبرو میشوند و در بسیاری از موارد مردم به اصطلاح محلی درد شان را به درون شان حبس نموده و از مراجعه به محاکم و پوستههای ملیشههای طالب خودداری میکنند و این درد انباشته بد دردی است و آینده افغانستان را تیره و تار نشان میدهد و شاید روزی ورق برگشت و این زندگی مسالمتآمیز که مردم عادی افغانستان سالها در کنار هم تجربه کردهاند، بر اثر رفتار جنونآمیز، تحقیرآمیز و ستمگرانه قومی طالبان تبدیل به سیل ویرانگر گردد.
منبع: نشریه راه عدالت شماره ۱۴