جمعه 7 جدی 1403 برابر با Friday, 27 December , 2024
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

مرحوم استاد یوسف واعظی شهرستانی، در سال 1323هجری شمسی در قریة تگابلور از توابع ولسوالی شهرستان ولایت دایکندی متولد گردید. پدر ایشان به نام اسحاق به جهت آموخته‌ها و اطلاعات مذهبی خویش، به اسحاق آخوند معروف بود و موقعیت مذهبی خاص و احترام ویژه در میان مردم داشت و به اندازة آگاهی مذهبی و توان علمی خویش، مرجع و پاسخ‌گوی سوالات و ابهامات مذهبی مردم به حساب می‌آمد.
استاد واعظی شهرستانی

مرحوم استاد یوسف واعظی شهرستانی، در سال 1323هجری شمسی در قریة تگابلور از توابع ولسوالی شهرستان ولایت دایکندی متولد گردید. پدر ایشان به نام اسحاق به جهت آموخته‌ها و اطلاعات مذهبی خویش، به اسحاق آخوند معروف بود و موقعیت مذهبی خاص و احترام ویژه در میان مردم داشت و به اندازة آگاهی مذهبی و توان علمی خویش، مرجع و پاسخ‌گوی سوالات و ابهامات مذهبی مردم به حساب می‌آمد.

این زندگی‌نامه در دو محور شکل گرفته است: ایام تحصیل و شکل‌گیری شخصیت علمی استاد و فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی و شخصیت سیاسی استاد.

ایام تحصیل و شکل‌گیری شخصیت علمی استاد واعظی شهرستانی

با اینکه استاد مرحوم، پدر بزرگوار خویش را در همان ابتدای کودکی از دست داده، و با دنیایی از فقر و مشکل مواجه گردید، اما فقر و مشکلات نتواستند علاقة وافر او را به تحصیلات دینی و توکل او را به خالق متعال متأثر و کمرنگ سازد به همین جهت، در انبوهی از گرفتاری‌ها و سختی‌ها شروع به تحصیل علوم دینی نمود و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به انجام رساند.

در این دوران، حوزة درسی استادان نامدار و سرآمد منطقه همانند مرحوم شيخ محمد عيسي‌، حاج شيخ نبي محقق، شيخ سخي، شيخ موسي حاجي وشيخ ابراهيم را درک کرد و بخشی از ادبیات عرب را فرا گرفت اما برای تکمیل آموخته‌های خویش در این زمینه، عازم حوزه نام آشنا و بسیار تأثیر گذار سنگ تخت شد. مدت دو سال را از آن حوزه و از محضر گرم استادش حضرت آيت الله خسروي بهره‌مند گردید. کتاب‌های نام آشنا و کلیدی سيوطي، جامی و مطول را در حوزه‌ای ادبیات به اتمام رساند و شروع به فراگیری کتاب قوانين در حوزة اصول فقه نمود.

در سال 1347 راهی ایران شد تا تحصیلاتش را در زمینة علوم اسلامی پی گیرد، بدین منظور در مشهد درجوار ثامن الحجج سکنی گزید. شهرت فراگیر و تبّحر شگرف استاد بلند آوازه ادبیات عرب مرحوم ادیب نشابوری، استاد مرحوم را وادار به فراگیری مجدد کتاب مطول در نزد او نمود. همزمان، مشغول به آموختن کتاب لمعه، نزد آیت الله سید صالحی از استادان معروف حوزة مشهد و قوانین، از آ یت الله واعظ طبسی شد.

در آن زمان، حوزه علمیه نجف در اوج شهرت و پویایی‌اش به سر می‌برد و بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمی خویی، امام خمینی، شهید محمد باقر صدر و… تحت رهبری و مرجعیت عامة مرحوم آیت الله حکیم از گردانندگان و سرآمدان آن حوزة مبارکه به حساب می‌آمدند. همین پویایی، شهرت و چهره‌ها باعث شده بود که تحصیل در آنجا به مهمترین آرزوی هر طلبه‌ای تبدیل شود. مرحوم استاد واعظی نیز به عنوان یک طلبه، تمام آرزو و تلاشش این بود که خود را در آن حوزه مبارکه و پای دروس اساتید بلند آوازه‌اش برساند از همین‌رو، در سال 1348 با جمعی از دوستانش جهت تحقق مهمترین آرزوی‌زندگی‌شان راه عراق و حوزه علمیه نجف را در پیش گرفتند.

در حوزه علمیه نجف، کتاب مکاسب را نزد مرحوم آيت الله العظمی شيخ جواد تبريزي به اتمام رساند. استعداد سرشار و هوش قابل توجه استاد، موجب شد که در حلقة شاگردان خاص و مورد توجه ايشان در آید، به نحوی که وقتی می‌خواست به افغانستان برگردد، ایشان اجازه نمی‌داد و استدلال می‌کرد که در شما استعداد اجتهاد می‌نگرم اگر به افغانستان برگردی این استعداد ضایع می‌شود. قسمت‌هایي از رسائل را نزد مرحوم آيت الله مدرس افغاني و کفايه را از محضر استاد بلند آوازه، عالم و متبحر حوزه نجف، آيت الله صدرا ی باد کوبه‌ای تلمذ نمود.

گفته می‌شود که ایشان جامع منقول و معقول و به نهایت نکته سنج و دقیق بوده است و پس از ارائه هر درسی، سوالات بسیار دقیقی را به عنوان تمرین مطرح می‌نموده که در برگیرندة همه مطالب درس بوده است و از شاگردانش پاسخ آن سوالات را به صورت مکتوب می‌خواسته است. پاسخ‌های دقیق و درست استاد مرحوم واعظی به سوالات و تمرینات درسی، توجه و عنایت استاد بادکوبه‌ای را به استعداد و توانایی بالایی هوشی ایشان جلب نمود، به نحوی که بارها می‌گفت این محمد یوسف حرفهایم را ضبط می‌کند و درس را به خوبی می‌فهمد.

مرحوم استاد، حدود چهار سال در حوزه نجف بود و دروس سطح حوزه را در آن حوزة فیاض و محضر پر فیض اساتیدش به اتمام رساند. سپس به قم آمد و مدتی را در این‌جا به درس‌های خارج مشغول شد. اما در سال 1354، به وسیلة ساواک دستگیر و از ایران اخراج گردید.

فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی و شخصیت سیاسی استاد واعظی شهرستانی

حدود سال 1351، همان زمان که استاد مرحوم در نجف، سرگرم فراگیری علوم اسلامی بود، از همان‌جا تصمیم می‌گیرد که وارد سیاست و فعالیت‌های سیاسی گردد، از همین رو، در قالب جلسات تمرین خطابه و گروه های کتابخوانی، رفت و آمد به بیت امام خمینی (رحمت الله علیه) و حمایت از مرجعیت ایشان را به عنوان آغازین اقدامات و موضع سیاسی آغاز می‌کند و به تدریج ارتباط ایشان با مبارزان سر شناس و شخصیت‌های سیاسی جهان اسلام شکل می‌گیرد.

به دنبال همین تأثیر و تأثرها، مواضع و اقدامات سیاسی است که در سال 1352 به قم که در آن زمان مهمترین مرکز فعل و انفعالات سیاسی علمای دینی بود، عزیمت می‌کند و با دوست و هم‌فکر سیاسی‌اش استاد شهید مزاری فعالیت‌ها و تحرکات سیاسی‌اش را هماهنگ و هم‌سو می‌نماید.

در 15خرداد سال 1354 و در جریان حمله مأمورین ساواک به مراسم یاد بود شهدای 15 خرداد که در مدرسه فیضه برگزار شده بود، استاد مرحوم دستگیر شد و پس از شکنجه و اذیت و آزار فراوان، از ایران اخراج گردید. در این زمان حوزه علمیه کابل از جمله حوزه‌های پر رونق و بسیار پویا بود و طیف‌هایی از طلاب با سواد جوان و با استعداد و علمای روشنفکر انقلابی را در درون خود پرورانده بود.

استاد مرحوم پس از خروج اجباری از حوزه علمیه قم به کابل وارد شد و در جمع طلاب و دانشجویانی جوان و مبارزی که مخفیانه علیه نظام سیاسی مستبد حاکم مبارزه می‌کردند و حلقات علما و اساتید روشنفکر حوزه علمیه کابل، راه یافت.

چنانکه به دلیل قدرت مثال زدنی‌اش در بیان شیوای معارف اسلامی و گیرایی سبک مبتکرانه‌اش در ارائه مصائب اهل‌بیت(ع) با استقبال شدید مردم و پذیرش عامه مواجه گردید و بدین ترتیب، در مدت زمان کوتاهی موقعیت و مقبولیت بالای اجتماعی را حائز شد، واقعیتی که از یک‌سو، جسارت نقد علنی نظام مستبد حاکم و سیاست‌های غلط آن را به او، می‌داد و از دیگر سو، زمینه‌ساز ورود ایشان به عنوان یک عضو کلیدی در احزاب مهم سیاسی و مؤثر بر سیاست کشور گردید.

از همین رو، او را در جمع بنیان‌گذاران سازمان نصر و اعضای مؤثر شورای مرکزی آن حزب، می‌بینیم چنانکه در شکل‌گیری و رهبری برخی از احزاب سیاسی که به وسیله‌ی روحانیون روشنفکر و مبارز شیعه، قبل از این حزب شکل گرفته بود و این حزب در واقع از ترکیب و ادغام آن احزاب تکوین یافته بود، دارای نقش برجسته بود.

پس از سال 1357 و کودتای کمونیستی در افغانستان، که احزاب سیاسی معارض، در صحنه سیاسی و نظامی به تدریج اعلان موجودیت می‌کردند و قیام مسلحانه مجاهدین به صورت نظام‌مند آغاز می‌شد، مرحوم استاد واعظی به همراه استاد شهید مزاری و همراهان مبارز خویش، تحت همین نام و با همین عنوان سیاسی، وارد کار و زار و جهاد مسلحانه با نظام کمونیستی شدند و همة برنامه‌ها و فعالیت‌های اجتماعی‌خویش را اعم از سیاسی، فرهنگی و نظامی در همین چارچوب و قالب سیاسی سامان‌دهی و هدایت می‌کردند.

بر کسی پوشیده نیست که مرحوم استاد واعظی از چهره‌های مخلص، شخصیت‌های کلیدی و رهبران برجسته‌ی «سازمان نصر» به حساب می‌آمد از همین‌رو، بخشی از توفیقات میدانی و تأثیر گذاری‌های اجتماعی این حزب مرهون برجستگی شخصیت و ایده‌ها و تدبیرات مستقیم و غیر مستقیم ایشان است.

پس از پیروزی‌های نظامی در مناطق مرکزی و آزاد سازی بخش عمدة هزاره جات به وسیلة مجاهدان شیعه، استاد مرحوم در تشکیل «شورای اتفاق» به عنوان یک ضرورت سیاسی جهت ایجاد هماهنگی و همسویی در جبهات نظامی و سیاسی برای مقابله بهتر و مؤثر با نظام کمونیستی حاکم، سهم عمده داشت.

موقعیت علمی و پایگاه اجتماعی استاد مرحوم موجب شده بود که در میان بنیان گذاران و رهبران «شورا» جایگاه و مقبولیت ویژه‌ای داشته باشد. از همین‌رو، با پیشنهاد آنها مدتی را در مرکزیت «شورای اتفاق» به رتق و فتق امور مردم و حزب مشغول شد اما پس از مشکلات و انحرافاتی که در اهداف و راهبردهای این شورا ایجاد شد، آنجا را ترک کرد و فقط در قالب سیاسی «سازمان نصر» به فعالیت‌هایش ادامه داد.

اما در سال 1368 و پس از آن، که در سایه‌ی تلاش‌های مخلصانة استاد مرحوم واعظی، استاد شهید مزاری و تعدادی از دلسوزان، پایة وحدت سیاسی احزاب شیعه گذاشته می‌شود، درخشش استاد در صحنه‌ی سیاست کشور بیشتر مشهود است، از این رو، می‌بینیم که در همان سال، با جمعی از شخصیت‌های جهادی احزاب دیگر عازم بامیان می‌شود و به منظور ایجاد وحدت در مناطق مختلف افغانستان سفر می‌کند. با اینکه در پی درگیری‌های ممتد و برخوردهای شدید نظامی در میان احزاب سیاسی- نظامی شیعه، گسست‌ها، فاصله‌ها و اختلاف آنچنان عمیق شده بود که بسیاری‌ها وحدت را یک آرزو می‌دیدند و کسی باورش نمی‌شد تا به واقعیت بپیوندد.

چنانکه دست‌ها، منافع و کارشکنی‌های گوناگونی نیز در کار بود تا مانع ایجاد وحدت در میان شیعیان شوند اما در پرتو از خود گذشتگی‌های باور نکردنی و تلاش‌های مخلصانه و مثال زدنی ای که از استاد مرحوم و همراهان سیاسی اش در تاریخ سیاسی کشور به یادگار مانده‌است، در نهایت زمینه‌ی وحدت گروه‌های سیاسی-نظامی شیعه فراهم می‌شود و استاد مرحوم، در میان بنیان گذاران و نقش آفرینان کلیدی آن، نقش برجسته و درخشش خاص دارد.

پس از شکل‌گیری حزب وحدت، در قالب این حزب در مسؤلیت‌های مختلف نقش‌آفرینی‌های متفاوتی داشت و بدون هیچ‌گونه آز و طمعی، برای رسیدن به اهداف و آرمان‌های تعریف شده برای حزب، با تمام وجود تلاش نمود. در گرفتاری‌های که پس از پیروزی مجاهدین، در نتیجه‌ی اندیشه‌ی انحصار طلبی و قوم محوری، برای هزاره‌ها، حزب و رهبری آن به ویژه در کابل به وجود آمد، استاد مرحوم، در جمع رهبری حزب بی‌چشمداشت، باقی ماند و پیوسته در تلاش بود که به هر نحو ممکن فریاد عدالت خواهی هزاره ها را به گوش دنیا برساند و از حقانیت و جبهه و جنبش عدالت خواهی غرب کابل و رهبری بی‌بدیل استاد شهید مزاری دفاع کند.

پس از شهادت شهید مزاری و شکست جبهه عدالت خواهی در غرب کابل، ایشان در احیای این جبهه در بامیان نقش آفرینی نمود و برای هماهنگی بیشتر و تشکیل جبهه مقتدر در برابر انحصار خواهی از یکسو، و تحجر طالبانی از سوی‌دیگر، تلاش‌ها نمود. در گیری‌ها و جبهه بندی‌های داخلی را با تلاش‌های مخلصانه و پی‌گیر خویش، توانست به حد اقل برساند. در سال 1376 از طرف شورای مرکزی حزب وحدت به عنوان رئیس شورای نمایندگی خارج کشور در تهران انتخاب گردید و تا سال 1381 این مسئولیت را عهده دار بود.

استاد واعظی، بعد از سقوط طالبان و روی کار آمدن نظام سیاسی جدید در کشور و دوران حکومت 13 ساله حامد کرزی ، در سمت‌های مختلف حزبی و دولتی ایفای نقش نمود. در زمان دولت انتقالی ریاست دفتر حزب وحدت اسلامی در کابل را عهده دار شد و از مردم شهرستان در لوی جرگه اضطراری نمایندگی کرد. مشاورت ریاست جمهوری، در امور دینی و عضویت مؤثر در شورای سرتاسری علمای افغانستان و تلاش برای تقریب و کم کردن فاصله‌ها و گسست‌های مذهبی نیز بخشی از کارنامة موفق استاد مرحوم در این سال‌ها است.

چنانکه یکی از بنیان گذاران و اعضای مهم و مؤثر شورای علمای شیعه محسوب می‌شد. عضویت در شورای اخوت اسلامی و تلاش برای ایجاد اخوت میان اقوام و وحدت میان گروه‌های قومی وسیاسی کشور بخشی دیگر از کارنامه‌ی سیاسی استاد مرحوم را شکل داده است.

بی‌مناسبت نیست که در همین‌جا یادآوری شود که اندیشه‌ ی وحدت خواهی استاد مرحوم به تبع استاد شهید مزاری دارای سه سطح بود:

الف) سطح کلان: در سطح کلان خواهان وحدت میان تمام اقوام و گروه‌های سیاسی – قومی کشور بود و در این سطح تلاش می‌کرد تا برای تعالی و توسعه‌ی کشور، این مهم اتفاق افتد.

ب) سطح میانی: در سطح میانی تلاش می‌کرد تا میان احزاب سیاسی در کشور وحدت ایجاد شود. و بهترین و برترین و در مواقعی تنهاترین راه دستیابی به حقوق از دست رفته‌ی این کتلة قومی و مذهبی در افغانستان را وحدت و همسویی میان آنان می‌دانست.

ج) سطح خرد: در سطح خرد طرفدار وحدت، هماهنگی و همسوی میان شخصیت‌ها به ویژه علما بود. وحدت و همسویی در این سطح را سبب ایجاد صمیمیت و دوستی میان عامة مردم و موجب بالندگی جامعه می‌دانست.

نقش آفرینی در شکل گیری شورای علمای شیعه و عضویت مؤثر در شورای سرتاسری علما که متشکل از علمای شیعه و سنی است و تلاش برای ایجاد اخوت اسلامی میان گروه‌های قومی- سیاسی کشور قبل و پس از روی کار آمدن نظام سیاسی جدید در کشور و تلاش برای از میان برداشتن کدورت‌ها میان شخصیت‌های محلی شاهد این واقعیت است.

مرحوم استاد واعظی سرانجام در تاریخ 23 میزان 1393 بر اثر سکته مغزی در کابل درگذشت.

یادش گرامی و نامش جاویدان باد.

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=2283

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com