پنج‌شنبه 1 قوس 1403 برابر با Thursday, 21 November , 2024
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

بیش از دو سال از عمر حاکمیت طالبان در افغانستان، گذشت. این دورۀ توأم با دورۀ خفقان و بدبختی مردم افغانستان آغاز گشته است. شاخصه¬های فقر، آوارگی و ناامنی و نیز محرومیت‌های شدید در حوزه¬های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی برای همه مردم این کشور و به‌ویژه برای هزاره¬ها، سیر صعودی داشته است.
محدودیت های هزاره در حاکمیت طالبان

محدودیت های مردم افغانستان به شکل عام و محدودیت های هزاره ها به‌طور خاص، در دورۀ حاکمیت طالبان رو به گسترش است. در این دورۀ فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی متوقف‌شده و روش ها و تکنیک‌های طالبان برای اجرای سیاست‌های قومی و حذف و نابودسازی هزاره ها تغییر کرده و به‌طور فزاینده ی رو به فزونی است.

سطح امید به زندگی برای هزاره ها در کشور کاهش‌یافته و ازاین‌روی، بسیاری از هزاره‌ها گزینه مهاجرت را در پیش گرفته و راهی دیار غربت شده اند. طالبان نیز با آگاهی از این موضوع به وضع محدودیت‌های هرچه بیشتر برای هزاره‌ها مبادرت ورزیده اند که آن‌ها را مجبور به ترک وطن و مهاجرت ناخواسته کنند. این گفتار به همین موضوع و برشمردن محدودیت‌های وضع شده از سوی اداره طالبان برای هزاره‌ها پرداخته است.

1. محدودیت های سیاسی

هر حکومت برای پایداری خود باید اداره فراگیر و ملی تشکیل دهد که مبتنی بر قانون، آرای مردم از طریق انتخابات آزاد، شفاف، با حق حضور همه شهروندان و سیستم کار اداری باشد. اما طالبان علی‌رغم این‌که بارها اعلام کرده که دارای حکومت همه‌شمول است اما در عمل، دارای یک ادارۀ تک‌حزبی، تک قومی، تک‌زبانی و تک جنسیتی است.

براساس مطالعات میدانی، هزاره‌ها در هیچ‌یک از مناصب تصمیم‌گیری دولتی در اداره سرپرست طالبان حضور ندارند. صرفاً سه تن هزاره(معین وزارت صنعت و تجارت، معین وزارت صحت عامه و معین وزارت مسکن و شهرسازی) به‌طور سمبلیک در ادارۀ طالبان مقرر شده اند که علاوه بر عدم صلاحیت کاری، همانند بسیاری از اعضای طالبان فاقد تخصص و تجربه لازم برای دولت داری است.

2. محدودیت های آموزشی

وﺿﻌﯿﺖآﻣﻮزشی اﻋﻤﺎل محدودیت‌ها ﺑﺮ آموزش‌وپرورش به‌ویژه محدودیت وضع‌شده بر آموزش دختران یک معضل جدی برای کلیت افغانستان است. شهروندان افغانستان به‌طورکلی با سیاست رژیم طالبان در زمینه آموزش‌وپرورش به‌ویژه آموزش دختران مخالف بوده و این رویکرد را خلاف خواست مردم افغانستان و ارزش‌های دینی خود می‌دانند. محدودیت اعمال‌شده بدون جداسازی قومی صرف بر اساس جنسیت صورت گرفته که بعضی از کارشناسان آن را آپارتاید جنسیتی خوانده اند.

بدون تردید پرداختن به این موضع نیاز به جداسازی زنان بر اساس قومیت نیست، چون پیامدهای زیان‌بار این رویکرد در آینده، دامن همه جامعه و به‌ویژه زنان را در برمی‌گیرد. اما در این میان جامعه هزاره به دلیل زمینه‌های قابل‌توجه که طی دو دهه گذشته در زمینه آموزش‌وپرورش تا به مقاطع عالی علمی راه یافتند و از در آن دورۀ تاریخی به‌عنوان یک فرصت طلایی به‌درستی بهره بردند، ازاین‌جهت نسبت به‌تمامی اقوام افغانستان بیشتر آسیب‌دیده‌اند.

گروه طالبان علاوه بر وضع ممنوعیت آموزش برای دختران و زنان به طور عموم، محدودیت‌هایی را به طور خاص بر هزاره‌ها نیز وضع کرده اند که این قشر را به طور خاص نیز هدف قرار داده اند. حذف برخی رشته‌های دانشگاهی مثل رشته فقه جعفری و آموزش آموزه‌های مذهبی این گروه در این راستا بوده است و این محدودیت ها عرصه را برای هزاره‌ها تنگ تر کرده است.

3. محدودیت های مدنی

در دوره جمهوریت، بخشی قابل‌توجه از اعتراضات مدنی در افغانستان به‌وسیله هزاره‌ها سازمان‌دهی و اجرا می‌شد که می‌توان به جنبش‌های اعتراضی تبسم و جنبش روشنایی به عنوان بزرگ‌ترین جنبش‌های مدنی در تاریخ افغانستان یاد کرد. اما با حضور دوباره طالبان در قدرت، تمامی فعالیت‌های مدنی در قالب تظاهرات، تجمعات و اعتصابات کاملاً سرکوب و در واقع ممنوع گردید.

با وجود این همه وضع محدودیت‌ها تعدادی از مبارزان مدنی که در آن جمع تعداد قابل‌توجه از دختران هزاره نیز شرکت داشتند، گاهی به اعتراضات مدنی در قالب تظاهرات خیابانی، تجمعات، دیوارنویسی در سطح شهر، راه‌اندازی اعتراضات در قالب خلق تصویر و صدا در برابر آپارتاید، جنسیتی، نسل‌کشی هزاره‌ها و مسدود شدن مکاتب، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی برای دختران وزنان، ممنوعیت کار و فعالیت زنان در ادارات دولتی و مؤسسات خارجی، ممانعت کار زنان در آرایشگاه‌های زنانه راه‌انداز کردند.

با وجود اینکه برخورد طالبان با تمام کسانی که صدا را در مخالفت باسیاست‌های این رژیم بلند کردند، ظالمانه و غیرانسانی است، اما برخورد طالبان با معترضین هزاره غیرانسانی تر و ظالمانه تر بوده است که علت آن به تفاوت‌های قومی برمی‌گردد. بارها از زبان معترضین شنیده‌شده است که عمال طالبان با زنان و دختران هزاره در جریان اعتراضات به توهین و دشنام قومی پرداخته اند.

4. محدودیت های رسانه ای

رژیم طالبان در سیاست شدیداً سخت‌گیرانه، فعالیت رسانه‌ها را زیر نظر و تحت کنترل دارند و برای تمام رسانه ها، خط ‌ونشان کشیده است که از آن تخطی نکنند و عدول از آن را خلاف ارزش‌های خود که اکثراً به دین اسلام پیوند می‌دهند دانسته اند. رسانه‌هایی که از آدرس احزاب و یا افراد سیاسی فعالیت داشتند مجبور به توقف فعالیت از طریق آنتن‌های عادی شده، صرف در سطح شبکه‌های مجازی مانند یوتیوب، فیس‌بوک وتویتر و… فعالیت می‌کنند.

رسانه‌هایی که توسط رهبران سیاسی هزاره و یا افراد مستقل هزاره در شبکه‌های اجتماعی فعال بودند نیز مجبور به خودسانسوری به خاطر هراس از انتقام‌جویی طالبان شده است.

طی دو سال گذشته تعدادی از رسانه‌های محدود شنیداری که در برخی از مناطق هزاره نشین باقی مانده بودند نیز تعطیل شده و به تازگی فعالیت‌های رادیو نسیم در ولایت دایکندی متوقف گردید و کارمندان آن نیز بدون هیچ توضیحی از سوی مقامات طالبان زندانی شده اند.

5. محدودیت های مذهبی

هزاره‌ها در افغانستان ازلحاظ باورهای مذهبی به سه دسته تقسیم می‌شوند: پیروان مذهب شیعه ـ جعفری، پیروان مذهب شیعه ـ اسماعیلی و پیروان مذهب سنی،. هرچند آمار رسمی و سرشمار دقیقی صورت نگرفته است اما اکثریت هزاره‌ها دارای مذهب شیعی هستند که شامل دو گروه مذهبی شیعیان جعفری و شیعیان اسماعیلی می‌شوند. در طی دو سال اخیر این دو گروه به طور سیستماتیک مورد آزار، شکنجه و کشتار قرار گرفته اند. در این این دو گره علاوه بر تحمل شکنجه و کشتار مورد تبعیض شدید قرار گرفته اند و حتی در برخی موارد مجبور به ترک و تغییر مذهب نیز شده اند.

علاوه بر فشار گروه حاکم، گروه‌های تروریستی مانند داعش و دیگر گروهای افراطی مذهبی پیرو عقاید سلفیت و وهابیت و همچنان پیروان این گروه‌ها در قالب احزاب و نهادهای اجتماعی مانند جمعیت اصلاح، حزب التحریر همواره در دشمنی با شیعیان قرار داشته و ازاین‌سبب تلاش کردند تا آسیب‌های شدید به این گروه قومی برسانند.

باآنکه طالبان به‌طور رسمی ممنوعیت در زمینه فعالیت‌های مذهبی هزاره های شیعه (جعفری و اسماعیلی) را اعلام نکردند، اما رفتارهای آنان به‌روشنی نشان می‌دهد که در تلاش اعمال محدودیت بر فعالیت‌های مذهبی شیعیان هستند. به‌طوری‌که در ماه فبروی 2023 افراد این گروه دروازه یک مسجد و زیارتگاه شیعیان را در کابل مسدود کردند. هرچند افراد طالبان علت مسدودی را عدم رعایت حجاب مراجعین گفتند ولی به باور تعدادی، طالبان باتوجه به اینکه تفکر و روایت‌های وهابیت در میانشان حاکم است، این رفتار شیعیان را شرک می‌دانند.

در مورد دیگر طالبان شهروندان شیعه ولایت بلخ را در روز غیر عید رمضان مجبور به افطار روزه‌شان مطابق به دستور علمای اهل سنت کردند. این رفتار طالبان در عید قربان نیز تکرار گردید و علمای شیعه را مجبور نمودند تا مطابق دستور رژیم طالبان نماز عید را در این روز اقامه کنند و همچنان این‌گونه اعمال در ولایت دایکندی نیز اجرا گردید و مردم را مجبور به افطار روزه‌شان کردند. درحالی‌که برای شیعیان عید نشده بود و یا در ولایت غزنی شیعیان در روز عیدفطر اقدام به نماز عید کردند ولی طالبان مانع برگزاری نمازعید شدند.

6. محدودیت ها بر فعالیت های فرهنگی

با توجه به اعمال محدودیت‌های جدی طالبان، همانند سال گذشته هیچ‌یک از رویدادهای فرهنگی هزاره‌ها برگزار نشده است. شهروندان کشور به شمول هزاره‌ها قبل از دورۀ طالبان برنامه‌های متنوع فرهنگی را به مناسبت‌های مختلف برگزار می‌کردند. جشنواره‌های فرهنگی که در مناطق هزاره نشین یا توسط هزاره‌ها برگزار می‌شدند در ذیل اشاره می‌گردد:

جشنواره گل بادام در دایکندی

جشنواره گل کچالو در بامیان

جشنواره راه ابریشم در بامیان

جشنواره دمبوره در بامیان

جشنواره روز فرهنگی جاغوری

وضع محدودیت‌های طالبانی، باعث شده تا شهروندان کشور کم‌کم این جشنواره را از یاد ببرند. جشنواره علاوه بر اینکه موجب تقویت فرهنگ می‌گردید و در زمینه جذب و جلب صنعت توریزم نیز نقش بسزایی داشت.

وضعیت آبدات تاریخی و آثار باستانی نیز در سراسر افغانستان فاجعه‌بار است. نه‌تنها اینکه طالبان هیچ برنامه‌ای در زمینه حفاظت از این آبدات و آثار را ندارند، بلکه به تخریب آن افتخار می‌کنند. عبدالله سرحدی والی کنونی بامیان که یکی از طراحان و مجریان اصلی تخریب بودای مشهور بامیان در دوره اول حاکمیت این گروه بود، در آخرین مصاحبه خود در پیوند به تخریب بودای بامیان با رسانه‌ها، تخریب این اثر ارزشمند فرهنگی و تاریخی را بجا دانسته است.

7. ناامنی‌های اجتماعی

طالبان مدعی امنیت سراسری در کشور است. برداشت عمومی نیز با کاهش حملات تروریستی که در زمان جمهوریت از سوی طالبان اجرا می‌شد، هم‌نظر با این ادعای آن‌ها است. چون گروه طالبان عامل بسیاری از حملات انتحاری و کشتار شهروندان افغانستان بودند، پس از اشغال کشور دیگر نیازی به انجام چنین حملات دهشتناک نداشتند. اما در بخش امنیت اجتماعی وضعیت حاکم و خفقان موجود، به‌عنوان مهمترین عامل ناامنی اجتماعی قلمداد می‌شود. در پهلوی آن فقر، بی‌کاری و انتقام‌جویی‌های شخصی به‌عنوان عوامل جدی دیگر در زمینه افزایش جزایم جنایی در شرایط کنونی کشور پنداشته می‌شود.

این وضعیت حاکم همه شهروندان کشور را به‌شدت آسیب‌پذیر ساخته است، در این میان بعضی از جوامع مانند محلات هزاره نشین به‌طور مضاعف دچار آسیب گردیدند. ازیک‌طرف زمینه‌های شغلی دولتی از هزاره‌ها گرفته‌شده و از سوی دیگر، در محلات کوچی¬ها و عوامل طالبان مانع کشت و زراعت آن‌ها گردیده که شدیداً موجب آسیب این گروه قومی شده است و نا امنی¬های اجتماعی در قالب زیر مورد بررسی است:

الف) حملات تروریستی

در سال اول، روی کارآمدن طالبان دست که 18 حمله تروریستی با اهداف نابودسازی هزاره‌های شیعه در هشت ولایت افغانستان به وقوع پیوسته است که در پی آن حملات ناجوانمردانه‌ی تروریستی بیش از 222 تن از هزاره‌ها و شیعه‌ها شهید شدند. این حملات مستقیماً و به دلیل اینکه قربانیان از شهروندان هزاره و شیعه بودند، رخ‌داده که می‌توان آن را از مصادیق بارز نسل‌کشی و نابودسازی قومی و مذهبی قلمداد کرد.

در سال دوم حاکمیت رژیم طالبان، روش و تاکتیک‌های هدف قراردادن هزاره‌ها تغییریافته بود. حملات انتحاری کاهش داشته باآنکه حملات تروریستی در مکان‌های عمومی، هدف قرار می‌داد کاهش داشته است. اما حملات بدتر و پر تلفات نسبت به سال گذشته به وقوع پیوسته که می‌توان از حمله انتحاری به مرکز آموزشی کورس خصوصی کاج در غرب کابل یادکرد. این حمله تروریستی واکنش‌های گسترده جهانی از سوی دولت‌ها، نهادهای، بین‌المللی و شهروندان را در پی داشت.

در واکنش به این انفجار میلیون‌ها نفر در سراسر جهان به‌منظور محکومیت و مورد بازخواست قراردادن عاملین این فاجعه مرگ‌بار به جاده‌ها آمدند و هشتک #StopHazaraGenocide راه¬اندازی کردند و بیش از 40 میلیون بار، از این هشتک استفاده شدند.

ب) کوچ اجباری

کوچ اجباری هزاره‌ها توسط نظام‌های مستبد که اولویتشان افغانیزه کردن افغانستان و تغییر بافته‌ای اجتماعی کشور است. پیشینه‌ی طولانی دارد که از زمان عبدالرحمن خان آغازشده و تا اکنون با شیوه‌های مختلف ادامه دارد. رژیم طالبان در دورۀ اول و دورۀ کنونی خود به‌عنوان یکی از ادامه‌دهندگان مهم این پروژه به شمار می‌رود.

بسیاری از افرادی طالبان به‌طور مستقیم و یا با حمایت از گروه‌های دیگر قومی پشتون در ساحات مختلفی که هزاره‌ها سکونت دارند، مردم مجبور به ترک خانه و سرزمین آبایی و اجدادشان می‌کنند. مهمترین تکنیک برای اجرایی سازی این سیاست، طرح دعاوی براساس ادعای یک فرد و با ارائه اسناد جعلی است. ادارات طالبان در سطح محلات با مطرح کردن موضوعات از قبیل گم‌شدن گوسفندان کوچی¬ها و یا ناپدید شدن یکی از اعضای آن‌ها در سال‌های قبل در مناطق و یا علفچرهای کوچی¬ها، حکم بر تخلیه خانه و جای داد هزاره‌ها می‌دهند.

ج) غصب اراضی

غصب اراضی مردمانی که با اهداف سیاسی و به‌منظور تغییر بافت اجتماعی به نفع قوم حاکم، یکی از سیاست‌های فاشیسم قومی است که در طی سال‌ها و به‌ویژه با آغاز تسلط عبدالرحمن خان، به‌طوری رسمی شروع‌شده است و تا اکنون به شیوه‌های مختلف دارد. در آخرین مورد رژیم طالبان برنامه جابجایی افراد و اعضای خانواده منسوبین گروه تروریستی تحریک طالبان پاکستان معروف TTP را در ولایات شمال و مرکز کشور روی دست گرفته است تا در ترکیب جمعیتی قومی و بافت قومی را به نفع خودشان تغییر دهند.

جمع‌بندی

دورۀ اول و دوم حاکمیت طالبان توأم با حملات تروریستی، تبعیض، نسل‌کشی، غصب ارضی، کوچ اجباری، قتل‌های زنجیره‌ی و هدفمند، منع دختران از تحصیل، منع زنان در ادارات دولتی و خصوصی و وضع محدودیت‌های فراوان برای همه شهروندان و به¬ویژه زنان و درمجموع جو حاکم رژیم طالبان تمامی مردم افغانستان را ناامید و هراسان از زندگی در کشور ساخته است.

حضور هزاران نفر در صف‌های انتظار برای دریافت پاسپورت، هجوم بی‌سابقه مردم در میدان¬های هوایی کابل، مزارشریف برای خروج از کشور دلیل بر این مدعا است. در این میان هزاره¬ها به‌عنوان یکی از آسیب‌پذیرترین گروه قومی در افغانستان، به‌مراتب هراسان و ناامید از سایر شهروندان افغانستان است. هزاره‌ها به دلیل سیاست‌های تبعیض‌آمیز رسمی رژیم حاکم مانند کشتار بیرحمانه و کوچ اجباری از سوی افرادی وابسته به رژیم طالبان به شدت ادامه دارد.

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=2169

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com