در این روزها تخریب تندیس شهید وحدت ملی استاد عبدالعلی مزاری و همچنین سیاه ساختن تصویر شاه امان الله خان یکبار دیگر توجه همه را جلب کرده است. در این رابطه چند نکته قابل توجه است:
1. این نوع اقدامات خصمانه و افراطی نشانه جایگاه بلند این شخصیتها در تاریخ افغانستان است. تخریب و تسوید یک تندیس یا تصویر نمیتواند از جایگاه رفیع آنان بکاهد.
2. این نوع اعمال کودکانه نشانه ترس مرتکبان آن از نمادهای فکری و تاریخی مردم افغانستان است. معلوم است که آنان از شهید بزرگ ما استاد مزاری و همچنین از شاه ترقیخواه و آزادیخواه افغانستان چقدر هراس دارند و زنده بودن نام و یاد آنان را برابر با مرگ خود میدانند!
3. مردم ما باید بدانند که در افغانستان جنگ فکری و فرهنگی به مراتب مهمتر و تعیینکنندهتر از جنگهای سیاسی و منازعه برای کسب قدرت و ثروت است. در این میان دو خط فکری همواره در مقابل همدیگر قرار داشته است: خط فکری عدالتخواهی و آزادیطلبی و خط فکری استبداد و انحصار و تبعیض.
مزاری بزرگ بیشتر از هر چیزی دیگر یک اندیشه و یک مکتب فکری است که عناصر برجسته فکری آن «عدالت و آزادی» است و مبارزه با «تبعیض و انحصار» و نماد نظام سیاسی آن «نظام فدرال» در افغانستان که در سایه آن همگی میتوانند در تعیین سرنوشت، مشارکت داشته و به عدالت و حقوق اساسی خود دست پیدا کنند. امان الله خان نیز مورد حمله قرار میگیرد نه از آن جهت که شاه افغانستان بود بلکه از آن جهت که او حامی استقلال کشور بود و طرفدار آزادی و برابری و مخالف تحجر و تعصب و ارتجاع.
باید به یاد داشته باشیم که این مبارزه فکری و فرهنگی در کشور همچنان ادامه خواهد یافت و با تخریب تندیس و تصویر پایان نمییابد و بلکه شدت یافتن این مبارزه و میزان اهمیت و مؤثریت آن را نشان میدهد و خوشبختانه امروز میلیونها جوان افغانستان اعم از زن و مرد، مصمم و استوار عدالت و آزادی را فریاد میکنند و راه شهید مزاری را بدون ترس و هراس از عناصر متحجر و متعصب با آگاهی و سربلندی ادامه میدهند.