یکشنبه 26 اسد 1404 برابر با Saturday, 16 August , 2025
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

استاد دانش

 

بسم الله الرحمن الرحیم

رهبران، رؤسا و نمایندگان محترم احزاب سیاسی و نهادهای مدنی، اصحاب رسانه، هموطنان گرامی، خانم‌ها و آقایان! السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

در ابتدا حضور گرم شما را در نشست بزرگ سیاسی «بازخوانی یک فاجعه»  گرامی می‌دارم. ما امروز گردهم آمده‌ایم تا از رویداد تلخ و فاجعه‌آمیز 24 سرطان یادآوری کنیم و بازگشت مجدد حاکمیت سیاه و غاصبانه گروه طالبان را تقبیح نماییم. این یک مناسبت بسیار مهم برای همه مردم افغانستان و بلکه برای همه جهان است. اما قبل از این که به این موضوع بپردازم فرا رسیدن سالیاد اربعین شهادت سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) و یاران باوفایش را گرامی می‌داریم و همچنین درود می فرستیم به روان پاک همه شهدای بزرگی که در طول سالیان متمادی از دهه 70 تا کنون، توسط ماشین کشتار گروه متحجر طالبان در وطن ما به شهادت رسیدند و در رأس آنان شهید وحدت ملی و فریادگر عدالت و برابری استاد شهید عبدالعلی مزاری، شهید صلح استاد برهان الدین ربانی، قهرمان ملی شهید احمدشاه مسعود، حاجی قدیر شهید، شهید سید مصطفی کاظمی، جنرال رازق خان شهید، جنرال داود شهید، مطلب بیگ شهید و همه شهدای مظلوم حملات انتحاری گروه طالبان، شهدای نیروهای دفاعی و امنیتی جمهوریت و شهدای چهار سال اخیر و همچنین بیش از ده هزار شهید قتل‌عام دوره اول حاکمیت سیاه طالبان در 17 اسد 77 در مزار شریف و قربانیان مردم شریف شمالی بزرگ در اسد 78 و نزدیک به 300 شهید 19 جدی 79 در یکه‌ولنگ بامیان و صدها شهید دیگری که در سایر مناطق کشور شهید شدند. یاد همه مبارزان، آزادی‌خواهان و عدالت‌خواهانی را که در برابر استبداد و انحصار رزمیدند و به شهادت رسیدند، گرامی می‌داریم.

من در ابتدا از مواضع بجا و قاطع مجمع ملی برای نجات افغانستان و شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان و نکات کلیدی‌ و مهمی که در اعلامیه‌ها و قطعنامه مشترک اعلام شده است، تأیید و حمایت همه جانبه خود را اعلام می‌کنم و لازم نمی‌بینم مطالبی را که در این اسناد آمده است تکرار کنم. در بازخوانی این فاجعه، پرداختن به همه ابعاد و شکافتن همه جوانب آن دشوار است و لذا در این روزها هر کسی از زاویه خاصی به تحلیل آن می‌پردازد که البته همه آن‌ها قابل دقت و تأمل است، اما با اغتنام از فرصت، در نشست امروز ، بازخوانی فاجعه 24 اسد را از یک زاویه دیگر یعنی پیامدهای مخرب و فاجعه‌بار آن در محور چند موضوع کلیدی به صورت بسیار فشرده با شما در میان می‌گذارم.

هموطنان گرامی!

حاکمیت سیاه گروه طالبان علاوه بر انبوهی از مشکلات سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی‌ای که برای کشور ایجاد کرده، آنچنان ضربه‌های سنگین معنوی و فرهنگی بر بنیادهای شخصیت و هویت ملت و کشور ما وارد ساخته که آثار و پیامدهای تلخ و ناگوار آن تا سال‌های متمادی جبران نخواهد شد. زیان این ضربه‌ها به مراتب سنگین‌تر و ویرانگرتر از انتحار، کشتار و صدمات مادی‌ای است که این گروه بر مردم و کشور ما وارد ساخته است. چند مورد مهم را به اختصار یادآوری می‌کنم:

  1. فروپاشی روند دولت-ملت‌سازی در افغانستان:

همه ما می‌دانیم که روند دولت- ملت‌سازی در افغانستان همواره یک روند معیوب بوده و هیچگاه بر مبنای واقعیت‌ها و حقایق کشور استوار نبوده است و به همین جهت حد اقل در طول یک‌صدسال اخیر هر بار که چند خشتی هم بر دیوار دولت-ملت‌سازی روی‌هم گذاشته شده، با یک حرکت تخریبی همه آن یکباره فرو ریخته است، اما باید گفت که با حاکمیت طالبان و تسلط اندیشه طالبانی این روند هرچند معیوب، اما این بار از اساس متلاشی و ویران شده است، به گونه‌ای که اکنون به جای دولت، تشکیلات نظامی انتحاری و تروریستی حاکم شده که نه مشروعیت داخلی دارد و نه بین‌المللی و در برابر هیچ کسی حتی در برابر افراد و اعضای خود پاسخگو نیست و به جای دولت‌داری و دولت‌سازی، وظیفه زندان‌بانی و زندان‌سازی را به عهده گرفته است و همچنین به جای ملت‌سازی، تشدید نفرت قومی، تعصبات و دشمنی‌ها حاکم گردیده و یک رژیم مستبد تک‌قومی، تک‌زبانی و تک‌مذهبی بر گرده مردم سوار شده که تمام اقوام و گروه‌های متنوع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور را به حاشیه رانده است. گروه طالبان از 24 اسد 1400 به افغانستان به عنوان یک غنیمت جنگی و به مردم افغانستان به عنوان اسرای جنگی می‌نگرد و به همین دلیل با همه تاب و توان و با اعمال زور و خشونت می‌خواهد این غنیمت جنگی را همچنان در چنگال خود و اسرای جنگی خود را هم در داخل یک زندان بزرگ به نام افغانستان نگهدارد.مجمع ملی برای نجات افغانستان

اما همگان باید بدانند که اگر روند دولت- ملت‌سازی بر مبنای منطقی و معقول و بر اساس واقعیت‌های عینی کشور شکل نگیرد، اولین گروهی که بیشترین آسیب را خواهد داد، همان گروهی است که این روند را متلاشی ساخته است. ما باید بدانیم که امروز نه افغانستان یک غنیمت جنگی و سرزمین مفتوح العنوه است و نه مردم افغانستان اسرای جنگی هستند و کسانی که خود را فاتح می‌انگارند، اگر اصلاح نشوند و رویه و اندیشه خود را تغییر ندهند، روزی به دست همین اسرای جنگی خود مغلوب خواهند شد. در جامعه متنوع و متکثری مثل افغانستان هیچ گروه قومی نمی‌تواند به تنهایی حکومت کند و صلح و ثبات پایدار را تأمین نماید. باید همگی بدانیم که جز تن دادن به اراده و خواست همه گروه‌های اجتماعی و فرهنگی و برقراری روابط عادلانه بین همه اقوام و مشارکت عادلانه همه آنان در ساختار رسمی قدرت سیاسی، هیچ راه دیگری وجود ندارد.

  1. مسخ چهره تابناک و ماهیت حقیقی دین و شریعت اسلام:

گروه طالبان آنچنان تصویر مضحک، خشن و متحجر از اسلام معرفی کرده که باعث بدنامی اسلام و دین‌داری در جهان شده و جهانیان و حتی مسلمانان را از اسلام متنفر ساخته است و این ضربه‌ای است بر مهم‌ترین و مقدس‌ترین ارزش معنوی و هویت فرهنگی و تاریخی ما که به آسانی جبران نخواهد شد. براستی این چه اسلامی است که قاضی القضات این گروه در کتاب امارت اسلامی خود با استدلال‌های واهی کوشش می‌کند که در دنیای مدرن امروز، حرام بودن انتخابات را اثبات کند تا از این طریق حکومت نامشروع و غیر منتخب خود را توجیه کند؟ این چه اسلامی است که در قرن 21 آموزش و فعالیت زنان و تصویر و فیلم و هنر را حرام می‌داند، اما در مقابل، غصب حکومت را که هم حق الله است و هم حق الناس، حلال می‌شمارد و حکومت نامشروع استبدادی تک‌قومی، تک‌زبانی، تک‌مذهبی و تک‌جنسیتی خود را مطابق شریعت و مجاز تصور می‌کند!

در این رابطه بسیار جالب و آموزنده است سخن یکی از علمای مشهور و از نظریه پردازان اندیشه اسلامی معاصر مرحوم دکتر یوسف القرضاوی که در کتاب خود به نام «من فقه الدوله فی الاسلام …» با اشاره به دیدگاه‌های گروه طالبان می‌گوید: «چقدر شگفت زده شدم که در بین علمای افغانستان کسانی را یافتم که معتقد است آموزش زن حرام است، انتخابات حرام است، انتخاب نمایندگان ملت یا رئیس دولت حرام است، تعیین مدت برای رئیس دولت حرام است و سخن گفتن از این که شورا الزام آور است حرام است!» همچنین ایشان می‌گوید که برخی معتقدند که زن در هیچ انتخاباتی حق ندارد رأی بدهد یا کاندید شود و مکان زن خانه او است که حق ندارد از خانه خود خارج شود مگر این که به خانه شوهرش برود یا به قبرش! قرضاوی اضافه می‌کند: این نظر در حقیقت حکم دادن به مرگ معنوی نصف ملت است و این که ملت با یک ریه نفس بکشد و یا با یک بال پرواز کند!

امروز آنچه به نام امر به معروف و نهی از منکر توسط طالبان جریان دارد، معرفی اسلام نیست، بلکه تحریف اسلام و بدنام کردن شریعت است. امر به معروف و نهی از منکر از نگاه قرآن و حدیث، از وظایف امت و مردم است و نه از وظایف حکومت مخصوصا حکومت جایر و جابر و ظالم، چون حکومت خود نیاز دارد که امر به معروف شود، نه این که خود متصدی امر به معروف باشد. خداوند فرموده است: «كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ…»(آل‌عمران/ 110)

خداوند در این آیه شریفه امت و ملت اسلام را به عنوان بهترین امت، مخاطب قرار داده و مسئول امر به معروف و نهی از منکر دانسته و نه گروه طالب و نه هیچ حکومت یا گروه خاص دیگری را. این مسئولیت امت و ملت و مردم است که امر به معروف و نهی از منکر کنند یعنی در مقابل ستم و استبداد و حکومت جور بایستند و برای برپایی عدالت و انصاف قیام کنند. بارزترین مصداق معروف مبارزه با ظلم و جور و اقامه قسط و عدالت است که نظام طالبانی کاملا خود ضد قسط و عدالت است و بارزترین مصداق منکر و در رأس همه منکرات در افغانستان، حکومت نامشروع و استبدادی طالبان است که باید در برابر آن با همه مراحل نهی از منکر یعنی با قلب و روح و با گفتار و بیان و با قلم و قدم و هر ابزار دیگر مبارزه شود.

به گروه طالبان باید گفت که شما حق ندارید خود را نماینده اسلام و شریعت معرفی کنید. مردم افغانستان در طول قرن‌های متمادی در دینداری و شریعتمداری خود شهره آفاق بوده‌اند. دین و شریعت و تفسیر آن در انحصار شما نیست. دین و شریعت از همه ما و از همه مسلمانان جهان است. ما حق داریم به دنیا بگوییم آنچه را طالبان حکم دین و شریعت معرفی می‌کند، با جوهر و ماهیت اصلی شریعت در تضاد است و آنچه را این گروه به نام دین انجام می‌دهد یا معرفی می‌کند، با شریعت سهله و سمحه محمدی فرسنگ‌ها فاصله دارد. ما از علمای طراز اول جهان اسلام می خواهیم که چنان که تا کنون مسئولیت خود را انجام داده‌اند، حالا نیز تفسیر خود از اسلام و شریعت را در موضوعات مختلف بروشنی بیان کنند تا همه بدانند که طالبان از روح و جوهر اسلام بیگانه هستند.

  1. سلب کرامت و انسانیت زدایی از زنان و دختران:

برخورد طالبان با زنان تنها مسأله حجاب نیست. این برخورد به معنای تحقیر زن، انسانیت زدایی از زن، سلب اراده و آزادی و تحمیل اسارت و بردگی است. طالبان در افغانستان امروز سنت دوره جاهلیت را احیا کرده است زیرا اولا زنان را به بردگی کشانده است و ثانیا رسم جاهلیت یعنی زنده‌به‌گورکردن را احیا کرده است. آیا منع زن و دختر از کسب علم و دانش و از تعلیم و تحصیل در قرن 21 بدتر از زنده‌به‌گورکردن نیست؟ زنده‌به‌گورکردن به مراتب بهتر است از این که کسی را برای همه عمر در چهار دیواری خانه زندانی نمایی و به او حق خارج شدن از خانه و اجازه تعلیم و تحصیل و کار و فعالیت ندهی و بگویی که با یک چشمت تنها راه پیش رویت را ببین تا به زمین نیفتی و حق نداری از چشم و گوش و عقل و حواست استفاده کنی. آیا این بدتر از بردگی دوره جاهلیت نیست؟ آیا این به تعبیر دکتر قرضاوی یک نوع مرگ معنوی نیمی از جمعیت کشور نیست؟

طالبان امروز مردم و به خصوص زنان را حتی از بندگی خدا هم منع می کنند. از طالب باید پرسید که خدای شما خدای جاهل و بی سواد است یا خدای عالم؟ آیا مهم‌ترین و شریف‌ترین صفت خداوند علیم و عالم بودن نیست؟ بدون شک از بارزترین صفات الهی علم است آن هم علم مطلق. مگر ما در حدیث نخوانده‌ایم که بنده خدا آن است که متخلق به اخلاق الهی و متصف به صفات الهی باشد؟ بدون شک خدا از بنده خود خواسته است که متصف به صفت او یعنی علم باشد. پس شما چگونه انسان را از چیزی که خدا برای او خواسته محروم می‌کنید؟ چگونه انسان را از بندگی خداوند یعنی متصف به صفات او شدن منع می‌کنید؟ چه کسی به شما این حق را داده است؟ این برخورد طالبان با زنان مصداق اکمل بدعت است که باید با آن مبارزه شود. این رویه طالبان نه تنها مورد تأیید حتی یک نفر از علمای جهان اسلام نیست، بلکه هیچ مسلمانی نمی‌تواند باور کند که دین و شریعت خداوند آگاه و بصیر و خبیر و علیم و عالم او، موافق جهل و بی‌سوادی و مخالف تعلیم و تحصیل و کسب آگاهی باشد.

این برخورد طالبان که ناشی از تفکر متحجرانه بدوی این گروه است، یک ضربه هولناک بر پیکر همه ملت و نابود کردن شخصیت و عظمت همه کشور است و امروز جدا از مسایل سیاسی، وظیفه همه مردم افغانستان است که اگر توان انجام هیچ کار دیگری را ندارند، می‌توانند به خاطر جور و ستم طالبان بر زنان و دختران افغانستان، بدون اتکا و توقع از کمک و حمایت خارجی و تنها به ابتکار خود و با تکیه بر نیروی ایمان و توانمندی خود، یک نافرمانی عمومی مدنی را راه اندازی کنند. تمام مردان و پسران اعتصاب کنند و مکاتب و دانشگاه طالبان را تحریم کنند و در کانکور آنان شرکت نکنند. علم و مکتب و دانشگاه یا باید برای همه باشد یا برای هیچ کس. آیا برای پسران جوان ما ننگ و شرم نیست که به مکتب و دانشگاه بروند، اما خواهران شان در خانه زندانی باشند؟ آیا برای پدران و مادران ننگ و عار نیست که پسران خود را برای تعالی و ترقی و کسب دانش و رشد شخصیت به مکتب و دانشگاه بفرستند اما دختران خود را از این نعمت با ارزش الهی محروم سازند و آنان را چون اسیر یا برده در خانه زندانی کنند؟ من مطمئن هستم که اگر همه مردم با صفوف متحد و به صورت مدنی و مسالمت‌آمیز دست به این قیام عمومی بزنند، گروه طالبان مجبور خواهد شد که در پیشگاه اراده مردم تسلیم شود.شورای عالی مقاومت

حضار گرامی!

علاوه بر سه موضوع بسیار مهمی که اندکی با تفصیل مطرح کردم، چند موضوع مهم دیگر هم در رابطه با آثار ویرانگر حاکمیت طالبان قابل توجه هستند که به خاطر ضیقی وقت تنها عناوین آن‌ها را فهرست وار عرض می‌کنم:

  1. تهی ساختن افغانستان و محروم ساختن مردم از دستاورهای علم و تکنالوژی معاصر و از کاروان فرهنگ و تمدن بشری با مداخله غیر علمی و ویرانگر در امور آموزشی و نصاب درسی و اخراج کدرهای شایسته و باتجربه علمی و کم اهمیت نشان دادن تعلیمات عصری در دانشگاه و تمرکز بیشتر بر مدارس دینی.
  2. مرگ قانون و حکومتداری قانونمند و لغو قانون اساسی و قوانین دیگر و حرام پنداشتن قوانین موضوعه و قوه مقننه و تبدیل کردن اداره افغانستان به حکومت جنگل و حاکم ساختن شلاق و شکنجه و سنگسار به جای محاکمه عادلانه و مجازات متناسب با جرم.
  3. بحران مهاجرت اجباری به عنوان محصول دیگر حاکمیت نحس طالبان که باعث شده با گریز مغزها و سرمایه ها، کشور ما هم از سرمایه معنوی یعنی اندیشه و دانش تهی شود و هم از سرمایه مادی یعنی پول و سرمایه و این مهاجرت خود باعث رنج بی‌شمار مردمان ما در جهان و مخصوصا در کشورهای همسایه شده است.
  4. بدنام ساختن افغانستان به عنوان کشوری که زمامداران آن به عنوان ارتکاب «جنایت علیه بشریت» تحت پیگرد معتبرترین محکمه جنایی بین‌المللی قرار گرفته و حکم بازداشت آنان صادر شده است. زهی شرم و ننگ که حاکمان امروز افغانستان در کنار بدنام‌ترین مجرم و جنایتکار جنگی دیگر که قاتل ده‌ها هزار مردم بی‌گناه فلسطین است، قرار گرفته‌اند.

در آخر و قبل از ختم سخن، ضمن ابراز سپاس و امتنان از قاضیان و دادستان‌های محکمه جنایی بین‌المللی، از همه نهادها، دولت‌ها و جامعه بین‌المللی انتظار داریم که حداقل به اندازه محکمه جنایی بین‌المللی جرئت و شهامت کنند، از تعامل با قاتلان مردم و مرتکبان جنایت علیه بشریت دست بردارند و بدانند که این گروه به هیچ صورت از مردم افغانستان نمایندگی نمی‌کند و باید هرچه زودتر با همکاری همه جوانب بین‌المللی دخیل در امور افغانستان، بستری فراهم شود که از طریق یک گفتگوی فراگیر و معنادار و با اشتراک نمایندگان تمام اقوام و احزاب سیاسی کشور، به بحران فاجعه‌بار افغانستان خاتمه داده شود و نظامی مبتنی بر اراده مردم و بر اساس قانون اساسی و با مشارکت همه گروه‌های جامعه متکثر افغانستان ایجاد گردد.

و من الله التوفیق

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

سرور دانش

15 آگست 2025= 24 اسد 1404

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=4264

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com