سرمقاله نشریه راه عدالت
مدیر مسؤول
دو حادثه مهم در سال جاری در خاورمیانه اتفاق افتاد که هر کدام میتواند سرآغاز دور جدیدی از مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه و مبداء تحولات جدید باشد. حمله هفتم اکتبر حماس بر مناطقی از سرزمینهای اشغالی و حمله ترکیبی جمهوری اسلامی بر اسرائیل در سیزدهم اپریل دارای ویژگیهایی بود که هرکدام میتواند به تنهایی قاعده بازی را در این منطقه تغییر دهد.
در حمله هفتم اکتبر اگرچه اکثر کشته شدگان و بیش از دوصد گروگان که تا کنون بخش اعظم آنان در اختیار حماس هستند، غیر نظامیان بودند و بدون شک کشتار و آسیب زدن به غیر نظامیان در هیچ آیینی پذیرفته نیست و نباید صورت گیرد. اما آنچه در این قضیه اهمیت دارد شکست تاریخی اسرائیل و غافلگیری آن بود که پسلرزههای آن تا مدتها ادامه خواهد داشت. رفتار دیوانهوار اسرائیل در پی این حادثه و راه اندازی نسلکشی در غزه که جهان را تکان داد و تداوم حمایت همهجانبه جهان غرب به ویژه ایالات متحده از تداوم این کشتار بیرحمانه، یکی از پیامدهای مهم دیگر این حادثه بود که بسیاری از مسایل را روشن کرد.
حمله ترکیبی جمهوری اسلامی بر اسرائیل که در آن از انواع موشکهای بالیستیک، پهپادهای پیشرفته و موشکهای زمین به زمین استفاده شد، جهان را در حیرت فروبرد و مدتی مسیر همه تحلیلها را تغییر داد و اکثر تحلیلگران تا کنون آشکارا از پیامدهای آن طفره میروند. این حمله اگرچه خسارتهای جانی و مالی هنگفتی در پی نداشت و به نظر میرسد که کاملا کنترل شده بود و طراحان نمیخواستند پیامدهای سنگین جانی و مالی داشته باشد، اما پیامدهای استراتژیک و گفتمانی آن بدون شک غیر قابل انکار است و به اندازهای بود که با جرات میتوان گفت بسیاری از محاسبات و مناسبات و در مجموع قاعده بازی را در خاورمیانه تغییر داد.
در حمله موشکی و پهپادی ایران نیز نوعی غافلگیری وجود داشت که نه تنها اسرائیل بلکه تمام جهان را غافلگیر کرد. هرگز کسی باور نمیکرد که ایران بتواند به چنین جسارتی دست بزند. از این رو رخدادهای جدید در خاورمیانه و به خصوص دو رخداد یادشده میتواند پیامدهای مهمی برای تمام منطقه و جهان داشته باشد که به برخی از آنها فهرستوار اشاره میکنیم:
یک- چنانچه گفته شد تحولات جدید در خاورمیانه بسیاری از معادلات را بر هم زد و بسیاری از قضایا را روشن کرد. مداخله آشکار دنیای غرب در منطقه و حمایت از اسرائیل در همه عرصهها بیش از گذشته روشن گردید. این مداخلات مثل گذشته خشونتها را نه تنها کاهش نمیدهد بلکه به نحوی برای هرگونه خشونت و افراطیگری مشروعیتزایی و مشروعیتیابی میکند. بسیاری از پژوهشگران مداخله خارجی در خاورمیانه و حضور بیگانگان در این منطقه را دلیل اصلی رشد افراطگرایی میدانند. بنابراین از این پس نیز باید شاهد رشد گروههای تروریستی و افراطیگری شدیدتر در منطقه باشیم.
دو- ایران اگر بخواهد موازنه قوا را به نفع خود حفظ کند باید به سمت سلاحهای غیر متعارف گام بر دارد. زیرا بسیاری از قدرتهای منطقهای و رقبایش از جمله اسرائیل دارای سلاح هستهای هستند که نقش مهم در بازدارندگی دارد. اگر ایران واقعا به آنچه تا کنون به صورت اعلامی بیان کرده است ، پابند بماند از قافله عقب خواهد ماند. این موضوع از بدیهیترین الزامات وضعیت جدید و مبتنی بر منطق دشمنی و رقابت است. بدون شک ایران به این مساله اندیشیده است و باید بیندیشد. این پیامد به طور خودکار رقابت تسلیحاتی را در منطقه و در نهایت سطح خشونتها را بالا میبرد.
سه- همانگونه که اسرائیل از این پس باید هنگام تصمیم گیری در مورد حملات حذفی و تروریستی خود باید پیامدهای آن را در نظر بگیرد و مصلحت اندیشانه تصمیم بگیرد. نتیجه حمله ایران بر اسرائیل بلافاصله خود را در حمله متقابل اسرائیل به ایران نشان داد. اسرائیل چنان ضعیف عمل کرد که تبدیل به یک شوخی و جوک شد.
چهار- بسیاری از کشورهای منطقه که به طور ذاتی رقیب ایران هستند محاسبات خویش را باید تغییر دهند. بدون شک حمله بر اسرائیل تنها با هدف ترساندن اسرائیل نبود. بلکه نیم نگاه ضمنی و البته صریح به معادلات دیگر خاورمیانه و قدرتهای مدعی در این منطقه نیز داشت. این مساله نیز به نحوی رقابت نظامی را نسبت به رقابتهای سیاسی و اقتصادی در اولویت اول در منطقه قرار میدهد.
پنج- آنچه از تحولات جدید در خاورمیانه بر میآید، اهمیت موضوعات جدید به جای موضوعات قدیمیتر است. در این صورت یکی از عمیق ترین بحرانهای منطقه یعنی بحران افغانستان در گردوغبار تحولات جدید گم خواهد شد. افغانستان بارها از مدار توجه جهانی خارج شده است و هر بار که به این مرحله رسیده است، به بحران عمیقتر و خونینتر فرو رفته است. اکنون نیز متاسفانه افغانستان در ابتدا با قضیه اکراین به محاق رفت و اکنون با تحولات جدید در خاورمیانه از یادها خواهد رفت.
شش- با توجه به معادلات جدید احتمالا از این پس شاهد گسترش و ظهور ورژنهای جدیدی از گروههای تروریستی در منطقه باشیم که به طور آشکارا و پنهان نقش گروههای نیابتی را خواهند داشت. زیرا بسیاری از کشورها و قدرتهای منطقه ای و فرامنطقهای برای پرهیز از رویارویی مستقیم با رقبای خود برای تشویق گروههای نیابتی تشویق خواهند شد.
منبع: نشریه راه عدالت شماره 12