پنج‌شنبه 1 قوس 1403 برابر با Thursday, 21 November , 2024
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

یادآوری: بخش فرهنگی حزب عدالت و آزادی افغانستان تلاش می‌کند که کتاب‌ها، مجلات و مطالب مرتبط با فدرالیسم، تمرکززدایی، قانون اساسی و نوع حکومت‌ها را به تدریج معرفی نموده و آن‌ها را در اختیار محققان و علاقمندان حوزه سیاست و حکومتداری قرار دهد. از آنجای که در شرایط فعلی بحث فدرالیسم به یک گفتمان ملی میان سیاست‌ورزان و توده مردم افغانستان تبدیل شده و هر کس علاقمندی و دغدغه‌های خود را در این زمینه داشته و دارند، از این رو محتوای این مطالب می‌تواند زوایا و ابعاد مختلف این موضوع را به درستی تبیین نماید.
ویبنار مجمع فدرال خواهان

حضار گرامی، رئیس و اعضای محترم مجمع فدرال‌خواهان و مهمانان عالیقدر! السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

در ابتدا تشکر می‌کنم از هیأت رهبری و هیأت اجرائی مجمع فدرال‌خواهان و همه دوستانی که در برگزاری این نشست تلاش کرده‎اند. موضوعی که از طرف دوستان بر عهده من گذاشته شده «مزایای تطبیق فدرالیسم در افغانستان» است که در ین رابطه مطالب مختصری را خدمت شما تقدیم می‌کنم.

در مورد ارزیابی ریشه‌های منازعه و جستجوی راه حل بحران در افغانستان که موضوع اصلی مباحث ویبنار مجمع فدرال خواهان است، مهم‌ترین موضوع، پاسخ به این سؤال است که جامعه چند قومی، چند فرهنگی و چند هویتی را چگونه می‌توان مدیریت کرد؟ و در مدیریت یک کشور متنوع و متکثر از نگاه اجتماعی و فرهنگی، کدام سیستم سیاسی و اداری می‎تواند هم حافظ تعدد و تنوع اقوام، زبان‌ها و فرهنگ‌ها باشد و هم حافظ وحدت و همبستگی ملی آنان؟

در پاسخ به سؤال فوق چهار رویکرد قابل بحث است:

از نگاه تاریخی و تجربه زیسته دنیای معاصر روشن است که رویکرد «ادغام اجباری» یا «همانندسازی تحمیلی» و سیاست «دیگ جوشان» به معنای این که همه هویت‎ها را در یک هویت غالب ذوب و محو کرد و تمایزها را از بین برد و برای همه یک هویت ساخت، هیچگاه موفق نبوده است چون از نگاه منطقی ادغام یا سیاست دیگ جوشان نه امکان پذیر است و نه از این طریق، روند دولت-ملت سازی یا ملت-دولت سازی به هدف می‌رسد.

همچنین رویکرد تجزیه نیز یک راه حل  معقولی نیست و در عمل در برخی از کشورها با چالش‎های فراوان و با خشونت و خونریزی مواجه بوده است و از طرف دیگر اگر راه تجزیه باز شود، پایانی برای آن نمی‎توان تصور کرد. آیا مگر می‎توان به تعداد هویت‎های قومی، کشورها را تجزیه کرد؟ چون هیچ کشوری نیست که دارای تعدد قومی نباشد. آیا می‎توان همه کشورها را به تعداد اقوام باشنده آن تجزیه کرد؟

در افغانستان هم هرگز تجزیه، راه‎حل نیست و هیچ گروهی هم طرفدار تجزیه نیست. سخن از تجزیه صرف یک اتهام است علیه فدرال‌خواهان از سوی فدرال ستیزان. مگر می‎شود به تعداد اقوام موجود، کشور را تجزیه کرد؟ در ماده 4 قانون اساسی دوره جمهوریت از 14 قوم و در ماده 16 از شش زبان نام برده شده بود. آیا می‎توان افغانستان را به 14 کشور تجزیه کرد؟ مردمان کشور هیچگاه نمی‎خواهند به طور کامل از همدیگر جدا شوند.

امروزه برخی از اشخاص و جریان‎ها طرح سومی را مطرح می‌کنند و آن این است که یک نظام غیر متمرکز با انتخابی شدن والیان می‎تواند مشکلات افغانستان را حل کند و حقوق همه اقوام و مناطق را تأمین نماید. اما تمرکز زدایی به صورت یک نظام غیرمتمرکز که بیشتر نوعی از یک نظام اداری است و نه سیاسی، هیچگاه مشکل اصلی یعنی عدالت و حقوق همه اقوام و شهروندان را تأمین نمی‎تواند و از نگاه سیاسی هیچ تغییری در پی ندارد. شما بر فرض در ولایت خود والی را از طریق انتخابات در همان ولایت تعیین کنید، تنها نتیجه آن این خواهد بود که ممکن است حد اکثر، والی از میان افراد ساکن در همان ولایت انتخاب شود و از خارج ولایت کسی والی مقرر نشود، اما این والی انتخابی اگر هیچ اختیار و صلاحیتی در قانون گذاری، امور مالی و بودجه، پروژه های انکشافی، امور مربوط به نهادهای امنیتی و تعیین کارمندان عالی رتبه ادارات نداشته باشد و همه این‌ها در اختیار مرکز باشد، با والی منصوب و غیر انتخابی هیچ فرقی نداشته و برای مردم ولایت خود هیچ خدمتی نمی تواند انجام دهد.

با توجه به این که سه رویکرد یاد شده نمی‌تواند ریشه اصلی منازعه در بحران افغانستان را به صورت اساسی حل کند، تنها راه حل بنیادی طرح چهارم یعنی«نظام فدرالی» است.

نظام فدرال از سه خصوصیت عمده برخوردار است:

1)  در کنار دولت مرکزی فدرال، هر ایالت، دستگاه‌های مجریه و قانون‌گذاری و قضائی مستقل خود را دارد.

2) در نظام فدرال علاوه بر قانون اساسی کشور، هر ایالت قانون اساسی خاص خود را هم دارد و به همین جهت هم صاحب اختیار در تنظیم همه امور داخلی خود در قانون‌گذاری، قضا و اداره می­باشد.

3) تقسیم صلاحیت­ها بین دولت فدرال و ایالت­های تشکیل دهنده آن از طریق قانون اساسی و با رضایت و موافقه کامل تمام مردمان باشنده کشور صورت می­گیرد و نه از طریق قوانین عادی و یا تصامیم یکجانبه دولت مرکزی.

امروزه صاجب نظران در سطح بین المللی بر این باور هستند که نظام فدرالیسم، هر چند حلال تمام مشکلات سیاسی و اقتصادی و همه بیماری‎های اجتماعی نیست و نمی‌توان از آن انتظار معجزه را داشت ولی فدرالیسم مطمئنا ساختار مناسبی  است برای حل صلح‎آمیز نا برابری‎های ملی و نزدیک کردن اقوام و هویت‌های متعدد به‎همدیگر در یافتن راه‎حلی مناسب در تغيير ساختارهای سیاسی حکومتی و متوازن ساختن نابرابری‎های اقتصادی در بین ملیت‎ها و ارائه پاسخی دموکراتیک به مطالبات مردم، بی‎آن‎که شیرازه امور کشور از هم گسسته و یا از هم بپاشد چون فدرالیسم به معنای آن شکلی از حکومت است که وحدت و یگانگی را بر شالوده تفاهم و رضایت بر قرار می‎سازد و در عین حال از طریق یک قانون اساسی فراگیر، به طور همزمان تنوع مولفه‎های تشکیل دهنده و یگانگی سیاسی را نیز حفظ میکند. این نظام بر حاکمیت دوگانه مرکز و ایالت‎ها و یا به‎عبارت دیگر بر سطوح متفاوتی از توزیع عمودی قدرت استوار است که در آن هر یک از دو سطح حاکمیت، حدود و اختیارات مشخص خود را داشته و در حوزه‎های صلاحیت خود، حق اعمال اقتدار مستقل را دارند و هیچ‎یک از آن ‎دو حق تعرض به حیطه حقوق و صلاحیت‎های دیگری را ندارد و بدین ترتیب سطح اعتماد ملی بالا می‎رود و از سوء تفاهم‎ها و منازعات جلوگیری می‎شود.

حضار گرامی!

فدرال‌خواهی در افغانستان به طور رسمی حد اقل بیش از 60 سال پیشینه دارد که جزئیات آن را به تفصیل در کتاب «جستاری در باره فدرالیسم» شرح داده‌ام. در این جا و به مناسبت یادآوری از پیشینه فدرال خواهی در افغانستان وظیفه خود می‌دانم که حد اقل از دو تن از چهره‌های برجسته تاریخ کشور که در راه عدالت‌خواهی و فدرال‌خواهی به شهادت رسیدند یاد کنم: شهید محمد طاهر بدخشی و استاد شهید عبدالعلی مزاری.

طبق برخی از شواهد، شهید محمدطاهر بدخشی در یک یادداشت شخصی خود در سال 1337 (66 سال پیش) از «فدرال» یاد کرده است. او شخصیت برجسته، تحصیل کرده، مبارز و اولین فدرالیست در تاریخ سیاسی افغانستان شمرده می‌شود که به طور علنی و رسمی نظام فدرال را تنها راه حل رفع «ستم ملی» در افغانستان معرفی می‌کرد. بدخشی، متولد ولایت تاریخی و زیبای بدخشان و از طرف پدر، اوزبیک و از طرف مادر، تاجیک و همسرش هم بانو جمیله بدخشی از قوم هزاره و خواهر سلطان علی کشتمند صدر اعظم اسبق افغانستان بود. او یک شخصیت روشنفکر و در عین حال عارف مسلک و عاشق مثنوی مولانا و عرفای دیگر بود و در آخرین سال عمرش در زندان پلچرخی قرآن کریم را حفظ می‌کرد. او سال‌ها در مورد تاریخ کشور و مشکلات مردم در تمام مناطق افغانستان مطالعه کرده بود و بعد از تحلیل و ارزیابی دقیق از اوضاع، تنها راه حل اصولی مشکلات دیرپا و مزمن افغانستان را در حاکمیت نظام فدرال می‌دانست.

همچنین شهید استاد مزاری در دهه 60 و 70 به صورت رسمی و با منطق رسا نظام فدرال را به عنوان تنها راه حل بنیادی برای بحران افغانستان اعلام کرد و حتی آن را به حیث سیاست راهبردی حزب وحدت اسلامی در قالب یک پیش نویس به نام «قانون اساسی جمهوری فدرال افغانستان» طراحی کرده بود اما متأسفانه با شهادت استاد مزاری به دست گروه متحجر و جنگ افروز طالبان، در آن سال‌ها این طرح تعقیب نشد ولی امروز همفکران و پیروان شهید مزاری با جدیت تمام از این طرح حمایت می‌کنند و برای تحقق آن مبارزه خود را ادامه خواهند داد.

مزایای فدرالیسم برای افغانستان

امروز بعد از سپری شدن بیش از 60 سال از طرح نظام فدرالی برای افغانستان و بعد از این همه سال‌ها جنگ و خشونت و گسست و انقطاع در افغانستان برای همه روشن شده است که این کشور در یک مرحله بسیار بحرانی خود رسیده و اکنون وقت آن است که همگی از اصرار بیجا بر طرح‌ها و نظام‌های ناکام دست برداشته و یک طرح نوی را در اندازند و آن نیست جز نظام فدرالی.

نظام فدرالی در همه جا مخصوصا برای افغانستان از مزیت‌های خاصی برخوردار است:

  1. نظام فدرالی از ظرفیت و انعطاف فوق العاده‌ای برخوردار بوده و با انواع نظام‌های سیاسی دیگر سازگاری دارد، با نظام شاهی و جمهوری، با نظام ریاستی و پارلمانی و مختلط، با ادیان و مذاهب مختلف و با نظام سیکولار. در سطح بین المللی کشورهای بسیار کوچک و یا فقیر با کمتر از یک میلیون نفوس هم فدرال هستند و کشورهای بزرگی چون هند با جمعیت نزدیک به یک و نیم میلیارد نفوس نیز فدرال هستند. در میان کشورهای اسلامی نیز چندین کشور بزرگ اسلامی فدرال هستند. با این انعطاف و ظرفیت، هر نوع نظام سیاسی‌ای که مردم افغانستان در مورد آن توافق کنند، در چوکات نظام فدرال قابل تطبیق است.
  2. فدرالیسم با اعطای خودمختاری و استقلال داخلی برای ایالات، می‌تواند تضادها و تمام اختلافات را بدون این که به تصادم و تساقط منجر شود حل کند چون این نظام با هیچ رویکرد فکری و فرهنگی مانعه الجمع نیست و در چارچوب این نظام هر جریان فکری که مورد تأیید مردم در یک ایالت باشد، می‌تواند به شیوه دل‌خواه خود عمل کند، بدون این که به دلیل تفاوت‌های فکری و فرهنگی و به منظور تحمیل فکر خود بر دیگران، همه کشور را به چالش بکشاند و با خطر گسست و فروپاشی مواجه بسازد.
  3. نظام فدرال نزدیک‌ترین نظام به دموکراسی است زیرا در این نظام، همانطور که گفته شد، قدرت در هر دو بعد افقی و عمودی و در دو یا سه لایه تقسیم می‌شود و اراده مردم در چندین سطح حکومتداری تمثیل می‌گردد زیرا مردم هم با انتخابات آزاد در دولت مرکزی و تعیین مقامات عالی آن نقش دارند و هم در سطح ایالات، قوای دولتی خود را سازماندهی می‌کنند.
  4. نظام فدرال بهترین نظام برای جوامع متکثر و متنوع و چند قومی و چند زبانی مثل افغانستان است. امروز همگی به خوبی می‌دانیم که افغانستان کشور اقوام و کشور اقلیت‌ها است، نه کشور اکثریت و اقلیت‌ها. در این کشور که تا کنون هیچ احصائیه دقیق و رسمی وجود ندارد، هیچ قومی نمی‌تواند اکثریت بیش از 50 فیصد را تکمیل کند و بزرگترین اقلیت، ممکن است زیر 35 در صد باشد.

از طرف دیگر قطع نظر از اقلیت و اکثریت، تمام اقوام کشور از نظام‌هایی که تا کنون در افغانستان حاکم بوده و شیوه دولتداری و حکومتداری آن‌ها، یک نوع نارضایتی مطلق و مداوم داشته‌اند. تنها موردی که یک نوع رضایت عمومی در مورد آن وجود داشته، هویت حقوقی بین المللی افغانستان است که به عنوان یک کشور واحد و دولت واحد به نام افغانستان در سطح بین المللی شناخته شده است، اما در داخل کشور در تعریف هویت ملی و عناصر هویت ملی همواره چالش‌ها و سؤالات مطرح بوده است، چنان که 60 سال پیش در جریان تصویب قانون اساسی 1343 در زمان ظاهر شاه، بحث های داغی در مورد هویت ملی در لویه جرگه صورت گرفت و در باره اختلاف نظر در باره تعریف هویت ملی، 70 – 80 صفحه گزارش نوشته شد و بعد از بحث‌های زیاد کسی پیشنهاد کرد که برای تعریف هویت ملی در قانون اساسی باید از واژه «افغان» استفاده شود.  (نگاه کنید به: ظاهر طنین، افغانستان در قرن بیستم، انتشارات عرفان، تهران، 1384، ص 145)

با چنین وضعیتی و با وجود چنین تفاوت‌ها و تضادها است که روند دولت- ملت سازی همواره با انقطاع و گسست دایمی مواجه شده است. اما نظام فدرال می‌تواند این تضادها را به راحتی و از طریق کاملا مسالمت آمیز حل کند.

دلایل مخلفان فدرالیسم در افغانستان:

اما در این میان دلایل مخالفان فدرالیسم بسیار سست و بی‌پایه است. البته در این نوشتار فرصت کافی برای نقد استدلال‌های مخالفان و منتقدان فدرالیسم وجود ندارد، ولی برای این که این بحث کامل‌تر شود به صورت فهرست‌وار به چند نکته کلیدی استدلال مخالفان و یا دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی که از سوی برخی از منتقدان مطرح شده اشاره می‌کنم.

  1. برخی استدلال می‌کنند که فدرالیسم یک نظام پیشرفته و متناسب با جوامع پیشرفته مانند آمریکا و سویس و آلمان و مانند آن است. اما ما در افغانستان با ضعف‌ها و کاستی‌های فراوان فکری و فرهنگی مواجه هستیم و هنوز زمینه تطبیق فدرالیسم و دموکراسی در افغانستان فراهم نیست.
  2. برخی دیگر می‌گویند ما به خاطر برقراری ثبات و امنیت به نظام متمرکز نیاز داریم و نظام فدرال موجب بی‌ثباتی و ضعف دولت مرکزی و حاکمیت جنگ سالاران و سیستم ملوک الطوایفی و حتی بروز جنگ‌های داخلی می‌شود.
  3. دلیل دیگر این است که فدرالیسم موجب تجزیه کشور و مداخله همسایگان می‌شود و کسانی که طرفدار فدرالیسم هستند، مجری طرح‌های بیگانگان می‌باشند.
  4. برخی هم می‌گویند تقسیم بندی ایالات مشکلات زیاد دارد زیرا در اکثر ولایات تمام اقوام سکونت دارند و نمی‌توان اقوام را از مناطق فعلی‌شان جابجا کرد و دیگر این که ممکن است در هر ایالت اقلیت‌هایی وجود داشته باشد که بازهم تأمین و حفاظت حقوق آنان یکی از چالش‌ها خواهد بود.

به نظر می‌رسد که این نوع استدلال‌ها و ادعاها نه با تجربه فدرالیسم در جهان معاصر مطابقت دارد و نه در افغانستان برای آن‌ها می‌توان توجیهی پیدا کرد. فدرالیسم همان طور که پیشتر اشاره شد هیچ ربطی به پیشرفته بودن و فقیر بودن و وضعیت اقتصادی و فرهنگی جامعه ندارد. از سوی دیگر این ادعا را که ثبات و امنیت تنها در نظام متمرکز تأمین می‌شود، هم دیدیم که با نظام متمرکز نه تنها ثبات حفظ نگردید که بکلی فروپاشی‌ها را در پی داشت. همچنین ادعای تجزیه و مداخله همسایه هم همان طور که پیشتر گفته شد تنها به منظور فدرال‌هراسی مطرح می‌شود. افغانستان یک کشور و میهن واحد برای همه ما است و تجزیه آن نه عملی است و نه به نفع کسی و فدرالیسم هم در حقیقت بهترین ساختار برای حفظ وحدت و یکپارچگی است و نه موجب تجزیه و در میان فدرال‌خواهان هم هیچ کسی طرفدار تجزیه نیست زیرا کسی که تجزیه طلب باشد، هیچگاه نمی‌تواند فدرالیست باشد.

به نظرم علت اصلی انتقاد یا مخالفت با فدرالیسم ریشه در امور ذیل دارد:

  • فزون‌خواهی و انحصارطلبی قومی و سیاسی توسط برخی از حلقات و گروه‌های سیاسی و قومی؛
  • برداشت نادرست و درک بسیار ناقص از نظام فدرال به عنوان یک نظام تجربه شده در سطح دنیا حد اقل در طول دو و نیم قرن اخیر؛
  • فدرال هراسی بی‌مورد و این توهم که گویا فدرالیسم به زیان فلان قوم است یا از میزان سلطه و اقتدار فلان قوم می‌کاهد.

از سوی دیگر می‌بینیم که بیشترین طرفداران نظام متمرکز و منتقدان فدرالیسم عمدتا منسوب به یک گروه قومی هستند و اکثر اقوام باشنده کشور یا طرفدار فدرالیسم و یا طرفدار نظام غیر متمرکز هستند و هیچ یک از اقوام طرفدار نظام متمرکز نیست.

تقاضای من از همه شخصیت‌ها و اندیشمندان همه اقوام باهم برادر افغانستان این است که باید اجازه دهند در مورد فدرالیسم بحث‌ها و گفتگوهای آزاد علمی و فنی صورت گیرد و همه جوانب و ابعاد موضوع، مورد مطالعه و بررسی قرار داده شود. فدرالیسم هیچگاه وجهه قومی ندارد، یعنی این طور نیست که به نفع قوم خاصی و به ضرر قوم خاصی باشد. فدرالیسم به ضرر هیچ قومی نیست. ایالات و دولت‌های خودمختار ایالتی که در نظام فدرال شکل می‌گیرد، برای همه شهروندان است و این تقسیم بندی نباید تنها بر اساس مرزهای قومی صورت بگیرد. فدرالیسم بدین معنا نیست که ما در افغانستان دیوار قومی ایجاد کنیم. اگر دیواری ایجاد می‌شود، این دیوار بین مرکز و ایالات است و نه بین اقوام، یعنی صلاحیت‌ها و اختیارات باید بین دولت مرکزی و دولت‌های ایالتی تقسیم شود. معیار اصلی تقسیمات ایالتی هم جغرافیا و وضعیت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مناطق است و هرگز بدان معنا نیست که اقوام از مناطقی که فعلا هستند به جای دیگر و یا ایالت دیگر انتقال داده شوند. در نظام فدرال هم مثل هر نظام دیگر هر شهروندی حق دارد که محل سکونت خود را انتخاب کند و در هر شهر و ایالت و ولایتی که بخواهد زندگی کند و در عین حال حقوق اقلیت‌های موجود  در یک ایالت در نظام فدرال به بهترین صورت تضمین می‌شود و اقلیت‌ها در این نظام به مراتب نسبت به نظام متمرکز وضعیت و جایگاه بهتری خواهند داشت و حقوق آن‌ها در قانون اساسی فدرال و قانون اساسی ایالتی تضمین می‌شود.

نتیجه گیری:

در پایان و برای نتیجه گیری از این بحث، نکات ذیل به عنوان پیشنهاد و راه حل بحران دیرپا و مزمن افغانستان ارائه می‌گردد:   

  1. چند قرن تجربه تلخ حکومتداری برای ما ثابت ساخته است که در افغانستان نظام متمرکز جوابگو نیست و باید قدرت سیاسی در هر دو وجه افقی و عمودی آن توزیع شود و نظام نامتمرکز حاکم گردد.
  2. فدرالیسم با توجه به ویژگی‌هایی که دارد، یکی از بهترین اشکال نظام نامتمرکز است که عدالت را به بهترین صورت تأمین می‌کند.
  3. در شیوه تدوین و تصویب قانون اساسی جدید آینده افغانستان باید تجدید نظر شود. شیوه از بالا به پایین و تدوین قانون مطابق دیدگاه حاکمان پاسخگو نیست و باید کمیسیون مستقل تدوین قانون اساسی با مشارکت معنادار نمایندگان تمام گروه‌های قومی و مذهبی و زبانی ایجاد شود و در آخر هم بهترین راه این است که نظام فدرال یا قانون اساسی فدرال به طور مستقیم به رفراندوم گذاشته شود.
  4. از هم اکنون باید تمام اندیشمندان و صاحب نظران دیدگاه‌ها و پیشنهادات خود را در مورد یک قانون اساسی فدرال تدوین و تنظیم کرده و به مشوره و بحث بگذارند.
  5. تأسیس «مجمع فدرال‌خواهان افغانستان» یک اقدام نیک ابتکاری است که به یک ضرورت تاریخی ما پاسخ گفته است. من از همه فرهیختگان کشور می‌خواهم که به این مجمع بپیوندند و با ارائه دیدگاه‌ها و پیشنهادات خود این مجمع را کامل‌تر بسازند، مخصوصا در شرایط فعلی که این مجمع، پیش‌نویس قانون اساسی فدرال را از طریق یک کمیته ویژه تهیه کرده و هم اکنون این پیش نویس تحت تدقیق و بررسی قرار دارد و در آینده نه چندان دور با همه صاحب نظران شریک ساخته خواهد شد.

6- موضوع بسیار مهم دیگر برای ما این است که فدرالیسم اصولا و از بنیاد یک تفکر ضد خشونت و ضد منازعه است و در حقیقت فلسفه اصلی فدرالیسم پایان دادن به منازعه و خشونت و ایجاد بستر مناسب برای زندگی مسالمت‌آمیز و صلح‌آمیز برای مردم یک کشور است. از این رو ما طرفدار هیچ نوع جنگ و خشونت در افغانستان نبوده و نیستیم و برای پایان دادن به منازعات تاریخی مزمن افغانستان و برای تحقق و تطبیق نظام فدرال در افغانستان، حاضر به هر نوع مذاکره با همه جوانب دخیل هستیم و به همین دلیل از همه نهادهای داخلی و خارجی مخصوصا سازمان ملل متحد می‌خواهیم که مذاکرات راه‌حل‌یابی برای بحران افغانستان را بر مبنای جستجوی بهترین نظام سیاسی یعنی نظام فدرال و با مشارکت نمایندگان اقوام افغانستان تنظیم کنند زیرا هر نوع روند دیگر ضیاع وقت بوده و بازهم برای سال‌ها استقرار ثبات و امنیت پایدار و تأمین نظم و عدالت در افغانستان را به تأخیر انداخته و فرصت‌ها را ضایع خواهد ساخت. والسلام.

24 اسد 1403/ 14 آگست 2024

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=3611

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com