چهارشنبه 14 قوس 1403 برابر با Wednesday, 4 December , 2024
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

راه عدالت: بدون شک قیام مردم بدخشان در ماه‌های اخیر علیه گروه طالبان و مظالم آن نخستین قیام از نوع خود است که توانست هژمونی و هراس طالبانی را بشکند. طالبان تلاش می‌کنند که این قیام مردمی و خودجوش را با کشت تریاک در این منطقه پیوند دهند، از نگاه شما به عنوان یک بدخشانی این قیام از چه چیزی نشات می‌گیرد؟ در این گفت و شنود به ابعاد گوناگون این موضوع پرداخته شده است.
کلیم الله هم سخن

 

راه عدالت: بدون شک قیام مردم بدخشان در ماه‌های اخیر علیه گروه طالبان و مظالم آن نخستین قیام از نوع خود است که توانست هژمونی و هراس طالبانی را بشکند. طالبان تلاش می‌کنند که این قیام مردمی و خودجوش را با کشت تریاک در این منطقه پیوند دهند، از نگاه شما به عنوان یک بدخشانی این قیام از چه چیزی نشات می‌گیرد؟

همسخن: اعتراضات مردم بدخشان در ماه‌های پسین ظاهرا با موضوع مبارزه با کشت تریاک کلید خورد. سخنگویان طالب و گروه‌های رسانه‌ای با حمایت طالبان هم‌چنان تلاش کردند نارضایتی مردم بدخشان در شهرستان‌های درایم و ارگو را صرفا به مسالۀ محو کوکنار تقلیل بدهند. اما، اعتراضات مردم و در مرکز آن، شعارهای مردمی علیۀ طالبان به‌ما می‌فهماند که: علاوه بر«غم نان» در ناخودآگاه اجتماعی مردم چیزهایی دیگری نیز رخش می‌رانند. شعارهای مانند:«مرگ به امارت اسلامی»،«مرگ به ملا هیبت الله» و«پشتون‌ها از بدخشان خارج شوند» مارا به این جمع‌بندی می‌رساند که میزان آگاهی مردم از ماهیت قومی دستگاه قدرت طالبانی و سیاست‌های پشتونوالی به چه پیمانه‌ای بلند رفته‌است. پیش ازین، مسالۀ قوم و قدرت، هژمونی قومی، معمولا نُقل و نقل سفرۀ نخبه‌گان سیاسی و بعضا میز گفت‌وگوی رسانه‌ها بود ولی برای اولین‌بار است که توده‌ها و دهقانان بدون هیچ‌ نوع لیت و لعلی می‌گویند: کسانی که ما زبان آنهارا نمی‌دانیم از محلات ما خارج شوند؛ به بیان غفران بدخشانی«خراسانی‌ترین جملۀ تاریخ بود» که در ورای آن می‌توان گردش ارادۀ خود ارادیت را  در میان توده‌ها پی‌گرفت.

حالا فرض بگیریم تمام نارضایتی مردم ریشه در آنچه دارد که طالبان کرده‌اند(مخالفت با محو تریاک) باز منطق دهقانان بدخشانی نسبت به منطق طالبان برتری دارد. مردم می‌پرسند: اگر محو کوکنار، برنامۀ سرتاسری و عمومی است، چرا مبارزه با تریاک در مراکز اصلی آن یعنی هلمند و قندهار عملی نمی‌شود؟ چرا این برنامه زمانی شروع می‌شود که دهقان هلمندی و قندهاری حاصلاتش را خرمن می‌کند و بعد در بدخشان که معمولا زمین‌های للملی و کم حاصل دارد، بدون هیچ‌گونه ارایۀ بدیل زحمات دهقانان نا دیده گرفته می‌شود؟ بنابراین، مردم به سراسری بودن این برنامه، شک دارند و برخورد دوگانۀ طالبان را درک کرده و دست به اعتراض زدند. اما، درعموم اعتراضات مردم بدخشان را نمی‌توان تک‌علتی، مبتنی بر منطق طالبان عنوان کرد بلکه انفجار ماحصل مجموعی از نارضایتی‌هایی‌است که درپی برخورد دوگانه و هژمونی طلبی قومی گروه طالبان، بیان شد و تابوی ترس از طالب را شکست.

راه عدالت: بدخشان به لحاظ جغرافیایی در یک نقطه سوق الجیشی قرار گرفته است و مردمان این ولایت نیز نقش برجسته در تحولات سیاسی و نظامی اخیر کشور داشته اند، اکنون موقعیت بدخشان و نقش مردم بدخشان در تحولات آینده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همسخن: دستگاه فکری طالبان(مجموع آدم‌های آب‌دیدۀ طالبان مشمول بقایایی رژیم‌های قبلی از حزب دموکراتیک خلق تا جمهوریت غنی- مشاوران طالب) با توجه به اهمیت جغرافیایی خاص بدخشان و نیروی بشری فعال بدخشانی -طوری که بدخشان در عرصۀ تحولات سیاسی بیشتر از یک سدۀ پسین زادگاه رهبران و مبارزان برجسته و پیش‌قراولان اندیشه‌های سیاسی بوده‌است، به‌رغم حضور طالبان بدخشانی در ماموریت‌های مهم اداری طالبان، به‌این باورند که بدخشان هنوز به‌زعم آنها فتح نشده‌است. اعتراضات اخیر در بدخشان، این ادعا را بیشتر تقویت می‌کند که مردم بدخشان هنوز آمادۀ پذیرش تفکر برتری طلبانۀ طالبان جنوب نیستند. ازین رو، به بدخشان توجه ویژه دارند. اهمیت بدخشان را می‌توان از روی واکنش‌های سران فرهنگ سیاسی پشتون‌ها فهمید- اعتراضات مردم بدخشان طی کمتر از سه سال حضور طالبان تنها رویدادی‌است که داد سران قومی فرهنگ سیاسی پشتونی از گلبدالدین حکمیتار تا حنیف اتمر و از استانکزی تا داوودزی و رحمت الله نبیل را برانگیخت و طالبان را به مدارا فراخواندند. بنابراین، فهمیده می‌شود که از یک طرف وضعیت جغرافایی بدخشان و از سوی دیگر حضور اندیشه‌های داد‌خواهانه و ضد هژمونی پشتونی در بدخشان برای اتحادیۀ متعصبانۀ هژمونی طلبان قومی محل نگرانی دارد. اما، نقش آفرینی در تحولات آینده بستگی به یک‌سری عوامل دیگری دارد که جای بحث فراخ‌تر می‌طلبد ولی به‌صورت اختصار می‌توانم بگویم که در تحولات آینده کشور، بدخشان نقش بارز‌ خواهد داشت.

راه عدالت: در این قیام برای نخستین بار مردم به صورت یک‌پارچه شعار مرگ بر امارت سر دادند و خواستار اخراج طالبان غیر بومی از این منطقه شدند که نشانه‌ای از نفرت و تضاد قومی در منطقه نیز است. در مورد برخوردهای قومی و قبیله‌ای طالبان با مردم محل بگویید.

همسخن: حضور اقوام در افغانستان یک واقعیت انکار ناپذیر‍است. مردمان این سرزمین در انتخاب قوم، زبان، پدر و مادر، زادگاه نقشی ندارند و از ازل دشمن جان همدیگر نیستند. در شکل‌دهی تضادهای قومی، سیاست، تصادم ارزش‌های فرهنگی و خود فرهنگ به‌ویژه فرهنگ سیاسی هم‌چون ساختار مولد نقش ایفا می‌کنند. بر کسی پوشیده نیست که فرهنگ سیاسی حاکم از شکل‌گیری این کشور به نام افغانستان، به‌حیث یک واحد سیاسی عضو سازمان ملل برپایۀ ناسیونالیسم عظمت طلب قومی بنا شده است. این فرهنگ سیاسی، در بیشتر از صد سال گذشته، افزون براینکه استعداد خلع سلاح شدن و اصلاح را نداشته است، نخبگان سیاسی برآمده از دل این فرهنگ در تربیت نسل‌ها نقش منفی بازی کردند. به‌گونۀ مثال به پیمان‌شکنی‌های نادر خان در برابر حبیب الله کلکانی توجه کنید. اگر مثال نزدیک‌تر بدهم، به خلاف ورزی‌های محمد اشرف غنی احمدزی در برابر شرکای تکت انتخاباتی‌اش مکث کنید. با این مثال‌های دم دستی می‌خواهم بگویم نخبگان سیاسی فرهنگ سیاسی پشتونی در گسترش نفرت و از هم پاشی شیرازه‌های همزیستی میان اقوام مسوولیت درجه اول دارند. بنابراین، برخورد خصمانۀ طالبان«افغان» در برابر اقوام دیگر ثمرۀ تربیت و پرورش فرهنگ سیاسی غیریت‌ساز پشتون‌محور است.

سربازان طالب-پشتون، در بدخشان با مردم برخورد توهین آمیز کردند. به مردم فحش و ناسزا گفتند. سر و دست چندین زن و مرد را شکستند و این‌گونه زمینۀ فوران خشم مردم را فراهم کردند.

شما می‌دانید که فرزندان بدخشانی در دوره حکومت‌های کرزی-غنی، بیشترین قربانی را در مناطق جنوب متحمل شده‌اند. زمانی که طالبان جنوبی به بهانۀ مبارزه با تریاک وارد محل شدند، رفتار متکبرانه و غرور آمیز ایشان، برای خانواده‌هایی که فرزندان جوان شان در دشت‌های جنوب قربانی شده بودند قابل تحمل نبود؛ نوع برخورد قومی طالبان با مردم، حس انتقام جویی شان را برمی انگیزد و به همین دلیل و دلایل دیگری که عرض کردم، صاف و ساده خواهان خروج طالبان پشتون از منطقه شدند.

راه عدالت: به نظر شما قیام بدخشان چگونه می‌تواند الهام‌بخش قیام‌های مشابه در سراسر افغانستان باشد و چگونه می‌توان آن را همگانی کرد؟

همسخن: به‌گمان من شعارها و صداهایی که در اعتراضات بدخشان شنیده شد تابوی ترس را در برابر طالب شکست. دست‌کم در روزهای اعتراض، طالبان غیر بومی مجبور به ترک محلات( شهرستان‌های ارگو و درایم) شدند. مقامات طالبان مجبور شدند که دست التماس به دامن مردم دراز کنند. از مردم معذرت و دلجویی کنند. گروهی که به قهر و خشم و شلاق و زندان معروف است، یک زمانی برای آرام کردن کودکان مادران می‌گفتند خاموش باش که طالب می‌آید ولی سربازان همین گروه از سوی کودکان منطقه مورد هجوم سنگ و مرگ بر طالب قرار می‌گیرند. ازین رو، تصور من این است که طالبان در برابر اراده و تصمیم متحدانۀ مردم بسیار ضعیف و ناتوان هستند.

راه عدالت: مخالفان سیاسی و نظامی طالبان با این قضیه تا حدی منفعلانه برخورد کردند و حتی برخی از سیاسیون این قیام را جنگ تریاک قلمداد کردند، به نظر شما گروه‌های سیاسی و نظامی مخالف طالبان چگونه می‌توانند با این قیام همراهی کنند و از آن درس بیاموزند؟

همسخن: سیاسیونی که اعتراضات بدخشان را جنگ تریاک گفتند، من احتمال می‌دهم که فهم و درک شان از مسایل اجتماعی و شناخت شان از جامعه و تحلیل وضعیت عوامانه‌است. تریاک برای دهقان بدخشانی صرفا وسیلۀ ارتزاق و زندگی روزمره‌است. در سال‌های پسین و پیشاطالبان کشت تریاک در بدخشان تقریبا به‌صفر رسیده بود، بازار نداشت. یک کیلیو تریاک بین 1500 تا 2000 افغانی خرید و فروش می‌شد. با روی‌کار آمدن مجدد طالبان گراف تقاضا چند بلند رفت که همین اکنون یک کیلیوتریاک بین 60000 تا 70000 افغانی آزدانه خرید و فروش می‌شود. مشتریان تریاک با این بهای بلند اعضای گروه طالبان و قاچاقبران حامی طالبان‌اند. تحول عرضه و تقاضا در بازار تریاک نشان می‌دهد که رابطۀ طالبان با مواد مخدر بسیار وثیق و نا گسستنی‌است.

اما، جریان‌ها و جبهه‌های سیاسی-نظامی، تا زمانی که از وضعیت کنونی تعریف واحد و تفاهم نداشته باشند ممکن نیست در همراهی با مردم نقشی ایفا کنند.

راه عدالت: طالبان در مناطقی غیر پشتون از جمله در بدخشان برخوردهای تحقیرآمیزی با مردم داشته اند و حتی دست به تغییر اجباری مذهب افراد زده اند و حتی به ناموس و حرمت مردم دست درازی کرده اند. لطفا برخوردهای تحقیرآمیز با مردم بدخشان را شرح دهید.

همسخن: برخورد قومی طالبان در مناطق غیر پشتون ریشه در تربیت فکری و فرهنگ-سیاسی دارد که در بالا شرح دادم. حضور طالبان پشتون در بدخشان در مقایسه با دیگر مناطق، به دلیل حضور طالبان بدخشانی کمتراست. برخوردهای تحقیر آمیز و رکیک گویی‌های طالبان پشتو به مردم محل را شرح دادم. اما، تغیییر اجباری مذهب برخی از باشندگان بدخشان، ریشه در سیاست عمومی تفکر مذهبی طالبان دارد که مورد را نمی‌شود از منظر سیاست‌های قومی نگاه و تحلیل کرد- این مورد را می‌توانیم یک‌سان سازی مذهبی بگوییم که ایده‌آل عموم افراطگرایان مذهبی‌است.

راه عدالت: با سپاس از این که این گفتگو را پذیرفتید.

همسخن: تشکر از شما.

منبع: نشریه راه عدالت، شماره 13

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=3491

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com