با تحولات بزرگی که در جهان رخ داد و در حال شدت یافتن است، افغانستان تا حدی از توجه قدرتهای منطقه و جهان دور شده بود. گروه طالبان به عنوان یکی از سردمداران تروریسم بین المللی در سایه همین بیتوجهی توانست افغانستان را دو باره به دست گیرد و با استفاده از حمایتهای بیدریغ منطقهای و جهانی پایههای قدرت خویش را مستحکم بسازد. به تازگی اما تحولاتی در حال رخ دادن است که نشاندهنده بازگشت افغانستان به محور توجه جهانی است. یکی از مهمترین نشانههای اهمیت دوباره افغانستان برای جهان، رقابت بر سر تصاحب طالبان به عنوان بارزترین نماد تروریسم و استفاده از آن در راستای منافع قدرتها است.
جهان در این مورد به طور کلی به دو قسمت عمده تقسیم شده است: بلوک شرق و بلوک غرب. البته هنوز زود است که پس از فروپاشی شوروی در عرف بین المللی و در ادبیات سیاسی از بلوک شرق سخن بگوییم. بلوک غرب با سردمداری ایالات متحده که ناتو بازوی نظامی و ملل متحد بازوی حقوقی آن است هنوز جهان تکقطبی را رهبری میکند.
کشورهای بلوک شرق با سردمداری روسیه و چین به گونه یکجانبه تلاش میکنند تا به گونهاحتیاطآمیز با طالبان نزدیک شوند و به تدریج هم منافع اقتصادی خود را بدست آورند و هم تا کنون به زعم خویش موفق شده اند که این گربه وحشی به دام غرب نیفتد. بارزترین نماد این تلاش فارمت مسکو است که دومین نشست آن با عنوان نشست گروه تماس در تهران برگزار شد. وقتی میگوییم هنوز زود است که از بلوک شرق در برابر غرب سخن گفت، عدم توافق برسر موضوعات ابتدایی است. اعضای شرکت کننده متشکل از چهار کشور روسیه، ایران، چین و پاکستان هرکدام در کنفرانس مطبوعاتی پایان این اجلاس از یک نام سخن میگفت و در بنر رسمی اجلاس هیچ یک از این عناوین دیده نمیشد. جالبترین نکته اما در این نشست عدم اشتراک طالبان بود که احتمالا با اشاره کدخدای اصلی جهان بود. گروه طالبان اعلام کرده است که با آن که در نشست دعوت شده است اما در آن اشتراک نکرده است و سخنگوی وزارت خارجه این گروه اضافه کرده است که طالبان انتظار دارد که نشستها در باره افغانستان باید «از طریق میکانیزمهای معموم و جاافتاده» برگزار شود!
از یاد نبریم که هماکنون برخی از این کشورها در حال دادوستد اقتصادی با مقامات طالبان و تاراج منابع زیرزمینی افغانستان هستند و هم اکنون روسیه فرش قرمز برای وزرای به اصطلاح معارف و تحصیلات طالبان پهن کرده است. رئیس جمهور روسیه طی دو روز دوبار تاکید کرده است که طالبان تنها قدرت موجود در افغانستان است و باید با آن تعامل رسمی برقرار شود. همچنین هفته گذشته قزاقستان به عنوان نخستین کشور تحت امر روسیه گروه طالبان را از لیست گروههای تروریستی حذف کرد. تمام این تحرکات نشان از تلاش کشورهای همسایه و بلوک شرق برای تصاحب گروه طالبان دارد.
در سوی دیگر ماجرا وزیر داخله گروه طالبان، مردی که هنوز نامش در میان تروریستان خطرناک جهان در وبسایت اف ب آی و همچنین وبسایت «پاداش برای عدالت» قرار دارد و برایش ده میلیون دالر جایزه تعیین شده است به طور آزادانه به امارات و عربستان سعودی سفر کرد و بر اساس گزارشها هدف اصلی او مذاکره با مقامات آمریکایی در این کشورها بوده است. سراج الدین حقانی کسی است که هنوز کندک انتحاری دارد و به گفته خودش بیش از هزار نفر به طور مستقیم توسط وی به عملیات انتحاری فرستاده شده اند. در وبسایتهای یادشده از او به عنوان یک «تروریست جهانی» یاد شده است. چه کسی باورش میشود که کسی مثل حقانی که ده میلیون دالر برایش جایزه تعیین شده باشد و او بتواند آزادانه به کشوری چون امارات و عربستان سعودی سفر کند؟ جالبتر این که پس از اعتراضات بر این سفر کمیته تحریم ملل متحد یک اعلامیه کوتاه صادر کرد که او و دیگر مقامات تحریم شده طالبان به دلیل انجام سفر حج معاف از ممنوعیت سفر شده اند.
همچنین به زودی سومین نشست دوحه با میزبانی ملل متحد در باره افغانستان در دوحه برگزار خواهد شد و ملل متحد از هم اکنو تلاشهای گستردهای را شروع کرده است تا زمینه حضور گروه طالبان در این نشست را فراهم کند. لابیگریهای ملل متحد و وعده سپردن امتیازات یک جانبه به این گروه در راستای عادی سازی روابط جهان و به رسمیت شناسی آن سبب دلگری بیشتر گروه طالبان گردیده است.
به نظر میرسد عدم اشتراک گروه طالبان در نشست تهران در نخست به دلیل چشم دوختن به امتیازات بزرگتر در اجلاس دوحه و در مرحله دوم به دلیل سفر سراج الدین حقانی به کشورهای منطقه و مذاکرت محرمانه و رضایت بخش او با تصمیمگیرندگان اصلی امور جهانی باشد. اما صورت دیگر مساله این است که این حرکت طالبان نخستین پاداش سفیدنمایی و پروژه تطهیر سخاوتمندانه و مهمتر از آن نشانهای از یک جنگ پنهان استخباراتی بر سر تصاحب تروریسم بود.
مهرههای مهم تروریسم توسط مدعیان سردمداری جهان در صفحه شطرنج افغانستان به گردش درآمده اند تا دیده شود که روزگار به نفع کدام طرف میچرخد. جالب این است که درست زمانی که خلیفه در کشورهای عربی مشغول گفتگوهای محرمانه است و طالبان از اشتراک در نشست تهران سر باز میزنند، شخص مجهول الهویهای به نام سیف العدل رهبر القاعده، از مکانی که گمان میرود در نزدیکی افغانستان قرار داشته باشد، وادار میگردد تا فراخوان عمومی برای تمام تروریستهای بیخانمان صادر کند تا برای فراگیری مبارزه به افغانستان بیایند. این یک بازی است که شروع شده است. احتمالا با سفر خلیفه تحرکات داعش در منطقه شدت خواهد یافت و مقاله سیف العدل در پاسخ به دهنکجی طالبان به نشست گروه تماس و همچنین برای خنثی کردن سفر خلیفه است.
در تمام این فعل و انفعالات اما متاسفانه جای یک نیروی سوم که بتواند معادلات را به نفع مردم و مقاومت در برابر تروریسم و برای آینده افغانستان رقم بزند خالی است. بدون شک تاوان این همه بازی استخباراتی و رقابت و همچنین تاوان رخوت و خمودگی جبهه ضد طالبان را مردم افغانستان پرداخت میکنند. مردم با آیندهای پر از ابهام و احتمالا خونین روبرو هستند. افغانستان بار دیگر به صفحه بازی جهانی بر میگردد. چون مرکز تضادهای جهانی است ولی در برایند این برگشت، چشماندازی برای صلح و آرامش دیده نمیشود.
منبع: نشریه راه عدالت، شماره 13