کشورهای گروه جی۲۰ در هند در تاریخ ۱۹ سنبله، از کریدوری (گذرگاه هند اروپا) رونمایی کردند که هند را با گذر از امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن و فلسطین اشغالی به اروپا متصل میکند. آمریکا نیز با اینکه در مسیر این کریدور قرار ندارد، اما به عنوان اصلیترین حامی و به سان رشته اتصال کشورهای ذیل این پروژه عمل میکند؛ اما هدف اصلی آمریکا از رونمایی و حمایت از این طرح چیست؟
در این راستا از یک نظریه روابط بینالملل به نام «رئالیسم تهاجمی» بهره میبریم.
جان مرشایمر نظریه پرداز مطرح روابط بینالملل معتقد است که در چارچوب «رئالیسم تهاجمی» کشورها نه تنها در پی افزایش قدرت خود در عرصه منطقهای و سپس جهانی هستند، بلکه تا جاییکه بتوانند برای تضعیف دیگران اقدام خواهند کرد و همواره در یک وضعیت تهاجم بالقوه قرار دارند.
بدین منظور در وهله نخست در پی دست یافتن به هژمونی منطقهای و در گام دوم در صورت قدرتیابی گسترده درصدد دستیابی به قدرت هژمون در عرصه جهانی هستند. از سوی دیگر به موازات تلاش برای دستیابی به این موقعیت، سعی میکنند تا از دستیابی سایر دولت به قدرت فزاینده جلوگیری کنند، در این راستا او دو گزینه را پیشنهاد میدهد: ۱-موازنه سازی و ۲- احاله مسئولیت.
به عنوان مثال آمریکا در قبال چین همزمان با اقدام مستقیم بخشی از مسئولیت را به هند احاله کرده است.
بنابراین آن طور که به نظر میرسد اصلیترین هدف آمریکا از کریدور هند، ورود به رقابت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی با چین و مواجهه تهاجمی با پروژه «کمربند و جاده» یا همان «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی» است که راهبرد اصلی دولتمردان پکن برای توسعه قلمداد میشود و شامل توسعه زیرساختها و سرمایهگذاری در ۱۵۲ کشور و سازمان بینالمللی در آسیا، خاورمیانه، اروپا، آفریقا و آمریکای لاتین میشود که آن را به بزرگترین پروژه تاریخ بشر تبدیل کرده است.
بنابراین آمریکا نگاه راهبردی به مسیر ترانزیتی هند دارد که بی شک به مسأله امنیت مربوط میشود، به خصوص در سایه روابط امنیتی پر تنش با چین و کاهش نفوذش در غرب آسیا که از دهها سال پیش تحت نفوذ آمریکا محسوب میشد و اکنون دستخوش تحولات قابل توجهی شده است که بارزترین آن را میتوان توافق ایران و عربستان سعودی، بی طرفی کشورهای عربی در جنگ اوکراین و پذیرش گسترده سرمایهگذاری چین عنوان کرد.
اما باید توجه داشت آمریکا در شرایطی به یکباره کریدور هند را به میان کشید که نتایج نشست گروه ۲۰ در راستای منافع آمریکا نبود و سایه سنگین همبستگی چین و روسیه بر آن قابل مشاهده بود؛ به شکلی که برخلاف نشست گروه ۲۰ در بالی در نوامبر ۲۰۲۲، تهاجم روسیه به اوکراین به صراحت محکوم نشد و برخی کشورها به صراحت اعلام کردند که نمیخواهند در خدمت آمریکا و صرفا بازار مصرف این کشور باشند.
در این راستا روزنامه «هامبورگر ابند بلات» آلمان پس از پایان این نشست در مطلبی این پرسش را مطرح کرد که چرا نقش رهبری غرب در معرض خطر است؟ و در ادامه نوشت: «نشست جی ۲۰ در هند نشان داد که قدرت غرب و مخصوصا آلمان رو به زوال است و یک ستاره جدید وجود دارد».
از سوی دیگر به نظر میرسد بار تبلیغاتی کریدور هند به شکل قوی مدنظر جو بایدن بود و به نظر کاخ سفید بایدن میتواند این کریدور را به عنوان یک دستاورد (هرچند ظاهری) در میان دهها شکست خود در سیاست خارجی، مقابل رقبای جمهوری خواه خود مطرح کند.
نکته دیگر این که طرح کریدور هند به اروپا در حالی مطرح شد که ماه آینده سومین نشست شرکای «کمربند و جاده» با حضور رهبران ۹۰ کشور قرار است برگزار شود و همزمان تنش میان آمریکا و چین در اوج خود قرار دارد تا جایی که در دریای جنوبی چین به تنش نظامی نیز کشیده شده است.
بهرهبرداری از رقابت چین و هند
در این میان هند و چین دو کشور با بیشترین جمعیت دنیا محسوب میشوند که سر جمع حدود سه میلیارد جمعیت دارند؛ همزمان رقابت آمریکا و چین برای نفوذ در منطقه جنوب آسیا از کوههای هیمالیا تا جزایر شبه قاره هند، میتواند سرنوشت دو کشور و فراتر از آن منطقه و حتی جهان را دستخوش تغییر کند؛ در این میان آمریکا سعی دارد با اختلافافکنی و ضریب دادن به رقابت سنتی دو کشور، منطقه را از نفوذ چین خالی کند.
در این راستا «دریک گروسمن»، مقام سابق آمریکایی و مسئول ارائه گزارشهای اطلاعاتی و امنیتی از آسیا و اقیانوسیه برای معاون وزیر دفاع این کشور، ماه گذشته در نشریه فارن پالسی نوشت: «خبر مسرتبخش در حال حاضر این است که دهلی نو شریک نزدیک واشنگتن در حالت کلی توانسته است مانعی در برابر نفوذ فزاینده چین باشد».
به عقیده گروسمن که در حال حاضر به عنوان تحلیلگر نظامی در مؤسسه RAND و استادیار در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی مشغول است، آسیای جنوبی که شامل افغانستان، بنگلادش، بوتان، هند، مالدیو، نپال، پاکستان و سریلانکا میشود، سالها کانون رقابت استراتژیک چین و هند بوده است.
در این زمینه، واشنگتن قصد دارد هند را پس از اینکه نتوانست این کشور را در برابر روسیه بسیج کرده و به گروه کشورهای تحریم کننده مسکو ملحق کند؛ اغوا کند و به نظر میرسد امید دارد دهلینو را به نیابت از خود ابزاری برای کنترل چین قرار دهد.
در این راستا لازم است به نشست رهبران گروه هفت در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۲ در آلمان اشاره کنیم که پس از چند ساعت رایزنی فشرده از عزم خود برای مقابله با پروژههای اقتصادی چین در سطح جهان و در رأس آنها ابتکار «کمربند و جاده» خبر دادند.
در آن برهه کاخ سفید در بیانیهای گفت که گروه هفت تصمیم به سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری تا ابتدای سال ۲۰۲۷ در زیرساختهای کشورهای جهان گرفتهاند و آمریکا نیز طی پنج سال آینده ۲۰۰ میلیارد دلار از طریق کمکهای بلاعوض و منابع دولت فدرال و جمعآوری سرمایهگذاریها از بخش خصوصی تأمین خواهد کرد.
اما جمله قابل توجه در آن بیانیه این بود: «سرمایهها زنجیره تامین ما را تقویت و متنوع میکنند، فرصتهای جدیدی برای کارگران و مشاغل آمریکایی ایجاد کرده و از امنیت ملی ما حمایت میکنند. این مشارکت همچنین ساختاری را برای کشورهای G7 فراهم می کند تا منابع خود را برای تأمین مالی اقتصادهای نوظهور به منظور جلوگیری از گسترش اقتصادی چین در داخل آنها یکپارچه کنند».
اما موفقیت آمریکا در مقابله با چین به چیزی بیشتر سرمایه مالی نیاز دارد، بلکه نیاز به عامل انسانی نیز پیدا میکند و در اینجاست که اغوای هند با اهرم اقتصاد که تنش مرزی نیز با چین دارد، برای واشنگتن موضوعیت پیدا میکند.