اشاره: اخیر روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبیون مقالهای را منتشر کرده است که ظاهرا گزارش شورای امنیت ملل متحد در باره فعالیت مجدد القاعده در جنوب آسیا را رد کرده است ولی در آن به چند نکته مهم اذعان شده است:
1- القاعده هنوز و البته به صورت ماهرانه در قلمرو طالبان افغانستان فعالیت دارد و تحت حمایت این گروه قرار دارد.
2- اعضای گروه تحریک طالبان پاکستان با القاعده میکانیزم جدیدی از رابطه را تحت عنوان «همکاری – مشورتی» یا «» برقرار کرده است.
3- طالبان پاکستانی از برقراری نظام طالبانی در افغانستان الهام گرفته و هنوز تحت حمایت این گروه قرار دارند.
اداره نشریه راه عدالت
در بیست و پنج جولای، تیم پشتیبانی تحلیلی و نظارت بر تحریمها یک گزارش 30 ثانیهای را به شورای امنیت ملل متحد ارائه کرد که در آن عرصههای کلیدی تهدیدهای سازمانهای تروریستی مختلف شناسایی شده بود. در حالیکه این گزارش عمدتا متمرکز بر فعالیتهای القاعده و داعش بود، ولی در آن ادعا شده بود که ممکن است تحریک طالبان پاکستان در القاعده مدغم شود. این ادعا نه تنها مبنای منطقی ندارد، بلکه با سایر مدعیات مطرح شده در این گزارش نیز همخوانی ندارد. تفاوت در گرایش، محدودیتهای رژیم طالبان افغانستان و اهداف و مقاصد سازمانی تحریک طالبان با القاعده نشان از تفاوت هویتی با القاعده دارد تا بستری برای ادغام در آن.
آنتونیو جیوستوزی، یکی از محققان برجسته، با برشمردن تجارب گذشته القاعده با گروههای وابسته به آن در افریقا، استدلال میکند که این سازمان در جست و جوی گروههای وابسته در سطح جهان در مقام مسئولیت است تا جهاد جهانی. علیرغم بیعت گروههای وابسته به القاعده با این گروه، این گروهها به دلیل داشتن اهداف و مقاصد محلی به شکل واحد با القاعده عمل نمیکنند. برای اجتناب از نوع واگرایی ترجیحی مدل همکاری و تکثردر مقابل مدل وابسته مزایای بسیار بیشتری برای تصویر سازمانی این گروه در سطج جهان دارد. بنابراین، القاهده همکاریهای مشورتی و لوجیستیکی را بر ادغام این گروهها در خود ترجیح می دهد.
طبق استدلال بالا، القاعده مدل همکاری-مشورتی را برای اجتناب از همگرایی ترجیحی غیر ضروری در جنوب آسیا برگزیده است. این مدل در مورد رابطه القاعده با تحریک طالبان پاکستان برگزیده شده است که برمبنای آن القاعده خدمات مشورتی و آموزشی را در اختیار تحریک طالبان پاکستان فراهم میکند.
افغانستان برای سالها محل رقابت ایدئولوژیها و اهداف جهادی بوده است. چهار گروه جهادی کلان-القاعده، طالبان افغانستان، طالبان پاکستان و داعش خراسان- همگی در اهداف و مقاصد شان در رقابت هستند که در زیر دو ایدئولوژی مشخص جای می گیرند. هدف اساسی القاعده این بود تا به عنوان پیشتاز جهاد اسلامی در سطح جهان عمل کند. اما امارت اسلامی طالبان برای افغانستان، تحریک طالبان پاکستانی برای امارت اسلامی در وزیرستان و داعش خراسان برای تحقق برای تحقق خلافت اسلامی در خرسان فعالیت میکنند.
با درنظرداشت اهداف متفاوت این گروهها، گرایشهای آنها نیز تفاوتهای فاحشی دارد. در حالیکه هدف القاعده رهبری جهانی جهاد است، هدف تحریک طالبان پاکستان شدیدا متمرکز بر پاکستان باقی ماند.
در زمان مذاکرات بین تحریک طالبان پاکستان و با دولت این کشور در سال 2022، این گروه خواستار تجزیه مناطق قبایلی تحت اداره دولت فدرال پاکستان و تطبیق شریعت در این قلمرو گردید. این امر نشان دهنده همگرایی یک هدف انتخابی است، نه نشان دهنده یک هدف جامع همه جانبه بین القاعده و تحریک طالبان پاکستان. همچنین، گروه القاعده در شبه قاره هند (AQIS) نیز به عنوان گروه وابسته به القاعده ایجاد شده است که در این منطقه فعال است.
گزارش شورای امنیت سازمان ملل اذعان میدارد که القاعده از محدودیتهای طالبان افغانستان مبنی بر اجازه ندادن به گروهای تروریستی ازخاک خود بر ایالات متحده و متحدان آن آگاه است و با آن با احتیاط برخودر میکند.
از سوی دیگر، تحریک طالبان پاکستان، برحملات خود بر پاکستان افزوده است. هرنوع ادغام تحریک طالبان پاکستان در القاعده منجر به افزایش احتمال یک گروه متحد القاعده بر یکی از متحدان ایالات متحده و یکی ار کشورهای همسایه میگردد. این کار میتواند طالبان افغانستان را در تقابل مستقیم با حکومتهای دیگر قرار دهد. القاعده به دلیل اقداماتش در چنین مرحله نوپایی از کنترول دولت، نمیخواهد فشارهای بیشتر بر طالبان افغانستان وارد گردد.
جیوستوزی به نقل از مندیلسون در باره جهادگرایی در پاکستان مینویسد: “گروهها ممکن است بازنگری تشکیلاتی کنند، و این کار فقط در صورتی خواهد بود که این منجر به بقای گروه شود، زیرا این امر نشانه کاهش وجهه گروه و نمایانگر آسیب پذیری و تحلیل قدرت آن است.
بادرنظرداشت پیش شرط های یاد شده برای ادغام، تحریک طالبان پاکستان درهیچ یک از متغیرهای ذکره شده قرار نمیگیرد.
اول: از زمانی که طالبان افغانستان دوباره کابل را تسخیر کردند، تحریک طالبان پاکستان به لحاظ ایدئولوژیک تقویت شده است. هیچ خطری حیات این گروه را تهدید نمیکند زیرا پناهگاه امنی درافغانستان یافته است.
دوم: تحریک طالبان پاکستان با تشدید حملات در داخل خاک پاکستان توجه بیشتری را به خود معطوف ساخته است.
بنابراین ادغام تحریک طالبان پاکستان منجر به پایین آمدن وجهه این گروه میشود که به نظر نمیرسد فعلا یکی از اهداف این گروه باشد، بلکه برعکس آن صدق میکند . هرچه تحریک طالبان بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، این
گروه می تواند بیشتر قدرت دولت را به چالش بکشد. در نهایت، نه تحریک طالبان آسیب پذیر است و نه قدرت آن رو به تحلیل است تا بخواهد با القاعده ادغام شود.
بنابراین، دورنمای تحریک طالبان نشان می دهد که این گروه به مسیر کنونی خود به جای ادغام در القاعده ادامه خواهد داد.