هزاره ها تنها هدف کشتار سیستماتیک و در معرض نسل کشی با قوه قهریه و خشونت نبوده و نیست بلکه همیشه کشتار این مردم در بستری انجام شده که با دنیای اتهامات و نسبت های نا روا آراسته است، این اتهامات مخصوص زمان خاصی، رژیم و حکومت و جریان خاصی و یا متعلق به طیف فکری و مذهبی و فرهنگی خاصی هم نبوده و نیست بلکه هر کسی که هزاره را مزاحم قدرت خود دیده و یا خواسته از خون انسان هزاره شمشیر های خود را سیراب کند متوسل به بازی کثیف تهمت زنی و دروغ بستن شده است، آخرین سلسه این اتهامات نسبت فساد اخلاقی گسترده و ارتداد و در پی آن کشتار و انتحار و نسبت دادن آن به خود هزاره ها است.
در این یاد داشت می کوشم بعنوان مشت نمونه خروار به آخرین مورد از اتهامات بپردازم و بگویم که روش جدید با اهداف مشخصی در پیش گرفته شده است:
اخیرا انفجار خونینی در دروازه فروشگاه برچی سنتر کابل به وقوع پیوست و به دنبال آن در روزهای اخیر تصاویر و کلیپ هایی در فضای مجازی دست به دست می شوند که گویا عامل انفجار کسانی از داخل مردم ساکن برچی و با انگیزه های متفاوت بوده اند.
در خبرهای مرتبط گفته می شود که گویا ماموران امنیتی گروه حاکم بلا فاصله بعد از وقوع انفجار وارد عمل شده دو تن را بعنوان افراد مشکوک به دست داشتن در انفجار زیر نظر گرفته که یکی در جریان عملیات دستگیری کشته و دیگری در جایی دورتر از محل حادثه دستگیر شده است، تصاویر و کلیپ های نشر شده اما شک و تردید های جدی را بر می انگیزند و نشان می دهند که تهمتی سازمان یافته علیه خود مردم در دستور کار است:
– ابتداء تصاویر و کلیپی از فردی منتشر شد بنام سید مصطفی که مدعی بود بخاطر اینکه بتواند صرافی ها و طلافروشی های مارکیت را سرقت نمایند با همدستانش دست به انجام عملیات انفجاری زده اند والبته هیچ خبر و نشانی از همدستانش هم تا هنوز وجود ندارد ونیز بعد از انفجار هیچ سرقت و غارتی هم صورت نگرفته و از گروپی که بعد از انفجار کار غارت را انجام دهند هم خبری نبوده است.
– وقتی صحنه سازی اول مضحک و ریشخندی از کار در آمد یک روز بعد تصاویر و کلیپی از فرد دیگری بنام غلام مصطفی منتشر شده است که می گوید سرباز اردوی سابق بود و بخاطر امرار معاش سرمه فروشی می کرد تا اینکه اتفاقی کسی اورا نزد گروپی برد و همه با هم دست به عمل انفجاری زدیم، فرد دوم انگیزه شان را دستگیری دختران از سوی مامورین امر به معروف و نهی از منکر و وابستگی سر گروه شان را به آقای محقق اعلام می کند تا اقدام به یک عمل انفجاری و کشتار جمعی را سیاسی و موجه و با انگیزه بزرگتر و مهمتر ناموسی القاء و پذیرفتنی تر جلوه دهند.
– اینکه افراد مشکوک دو نفر بوده که یکی در جریان عملیات دستگیری کشته شده و فقط یکی تحت تعقیب بوده چطور حالا به دو نفربا انگیزه و گروپ و دسته متفاوت که همدستانی هم دارند تبدیل شده اند؟؛
– اینکه در یک عملیات کوچک انگیزه یک گروپ سرقت بوده و انگیزه گروپ دیگر موضوع غیرت و ننگ ناموسی، انگیزه یکی شخصی و از دیگری سیاسی و گروهی، چگونه یک عملیات را انجام داده اند؟ با هماهنگی هم یا بدون هماهنگی و اتفاقی؟ سوال های بزرگی اند که بر اقدام سازمان دهندگان توطئه تهمت و افتراء سایه افکنده است؛
– ظاهر هردو نفر بقدری آراسته است که اصلا نشان نمی دهد مجرمین دستگیر شده توسط خشن ترین و بی رحم ترین افراد مسلح مسلط بر افغانستان هستند و همچنین سوال و جواب ها بحدی کلیشه ای و رونوشت شده و تمرین شده می نماید که تا کنون در هیچ جای دنیا چنین چیزی دیده نشده است، برعلاوه روحیه بشاش متهمان در بیان کلیشه ای الفاظ و کلمات به صدای بلند از ساختگی بودن کارشان اعلام می کند؛
– پوشاندن لباس سربازان اردوی ملی سابق برتن متهمان و چهره بشاش و تازه و شاداب آنها نقطه نیرنگی دیگری است، این لباس ها حین دستگیری تن شان بوده؟ اگر آری با تصاویری که ادعا می شود توسط دوربین های مدار بسته در محل گرفته شده هیچ سازگار نیست و اگر بعدا به تن شان داده شده به چه انگیزه ای؟؛
و چندین و چند سوال دیگر که بماند چون من نه متخصص امور جنایی ام و نه هدفم از نوشتن این سطور روشن شدن حقیقت ما جرا است زیرا حقیقت روشن این است که انسان هزاره و جمعیت انسانی هزاره مورد تهاجم و انهدام و نسل کشی است و برای این هدف عوامل انهدام هزاره ها ابزار های مختلفی را در دست دارند و هیچ فرقی نمی کند ما بدانیم سید مصطفی و یا غلام مصطفی و یا سید و غلام دیگری عامل یکی از صدها انفجار و کشتار فجیع بوده اند یانه؟
– نکته ای که من در این پست و پستهای بعدی در پی آن هستم این است که هزاره ها تنها هدف نسل کشی فیزیکی و خشونت مرگبار ممتد و پیوسته و سازمان یافته نیستند بلکه بگونه سازمان یافته مورد تهاجم گسترده اتهام زنی ها، بد نام ساختن ها و نفرت پراکنی ها هم بوده/ هستند؛
– همیشه کوشیده شده است تا از هزاره ها بعنوان قوم مغضوب، چهره شرور و ناسازگار با دیگر کتله های اجتماعی و حتی در مقاطعی بعنوان طایفه باغی و یاغی و کافر و مهدورالدم و نیز وابسته به بیگانگان تعریف شود و با همین اتهامات مجوز کشتار و انهدام و اسارت و بردگی شان صادر و اقدامات ضد بشری علیه شان مشروع و ممدوح جلوه داده شود؛
– روش جدید علیه هزاره ها برعلاوه رویه های گذشته که پیشینه طولانی دارد از اتهامات ملانقیب آغا مبنی بر آلوده بودن مردم برچی به فساد و فحشاء و ارتداد شروع و حالا با اتهامات انفجار و انتحار توسط هزاره ها علیه هزاره ها ادامه یافته است که البته هردو مورد روش بسیار خطرناک و مرموزی است و خنجری است که چندین نیش و لبه دارد و حد اقل فعلا این سه هدف را دنبال می کند:
اول؛ رفع سنگینی فشار کشتار هزاره ها از دوش گروههای تروریست و افراطی که اکنون مورد توجه و حساسیت جهانی قرار گرفته است، نسبت دادن کشتار ها به خود هزاره ها ضمن اینکه انگشت اتهامات از سمت گروه حاکم و همدستان تروریست شان را به طرف خود هزاره ها کج می کند تلاش هزاره ها برای جهانی سازی محکومیت نسل کشی هزاره ها را کم اهمیت می نماید.
دوم؛ با چنین صحنه سازی ها و اتهامات ضمن سر به نیست کردن افراد زیادی که مورد هدف جریان حاکم و همدستان شان هستند به اتهام دست داشتن در عملیاتهای تروریستی، موجی از شک و تردید و نفاق در درون جامعه هزاره را دامن خواهند زد و هزاره ها با این ترفند درگیر اتهام و رفع اتهام و احیانا انتقام گیری های درونی شوند و آنانکه انهدام جمعیت هزاره را در دستور کار دارند راحت تر ماموریت شان را انجام دهند.
سوم؛ ترساندن هزاره ها و زهر چشم گرفتن از آنها که مواظب باشند بر علاوه گروههای تروریستی و عملیاتهای انتحاری شان جریان حاکم توان سازماندهی کشتار هزاره ها از درون خود شان را هم دارند و می توانند با هر انفجاری که یک یا چند تروریست انتحاری انجام می دهند چندین و چند هزاره را به اتهام شرکت در خرابکاری نابود کنند و خنجر نفاق را هم تا عمق قلب هزاره ها فرو کنند و انگشت هرکسی را که به سوی تروریسها به نشانه متهم کردن کشتار هزاره ها دراز شود قطع خواهند کرد.