جمعه 7 جدی 1403 برابر با Friday, 27 December , 2024
حزب عدالت و آزادی افغانستان

Justice and Freedom Party of Afghanistan

قوم هزاره که اکنون در بیشتر مناطق افغانستان و در مناطق مرکزی به نام هزاره جات زندگی می کنند، در اواخر قرن نوزدهم با بدترین شکل نسل‌کشی توسط عبدالرحمان خان (1880-1901) مواجه شدند. در این سالها به فرمان عبدالرحمن خان صدها هزار هزاره قتل عام شدند، به عنوان برده به کشورهای همسایه فروخته شدند، از سرزمینهای اجدادی شان کوچ داده شدند و پس از دست دادن سرزمین های خود مجبور به مهاجرت به آسیای مرکزی، ایران و شبه قاره هند شدند.
هزاره‌ ها قربانیان خاموش یک قرن نسل کشی

مقدمه

جنایت نسل کشی یکی از شنیع‌ترین جرائم بین المللی است که صلح و امنیت بین المللی را تهدید می‌کند و ممنوعیت آن از قواعد آمره بین المللی است و جامعه بین المللی برای پیش‌گیری و مبارزه با آن تعهدات عام دارند.
افغانستان از گروه های قومی و نژادی مختلف تشکیل شده است که بزرگترین آنها اقوام پشتون، هزاره، تاجیک و ازبیک است. همه این اقوام افغانستان مسلمان و دارای مذهب سنی هستند، فقط هزاره‌ها عمدتا شیعه هستند.

هزاره‌ها از 130 سال پیش تا اکنون به دلایل قومی و مذهبی هدف کشتار سیستماتیک و نسل‌کشی قرار گرفته اند.

تاریخچه نسل کشی هزاره‌ها در افغانستان

قوم هزاره که اکنون در بیشتر مناطق افغانستان و در مناطق مرکزی به نام هزاره جات زندگی می کنند، در اواخر قرن نوزدهم با بدترین شکل نسل‌کشی توسط عبدالرحمان خان (1880-1901) مواجه شدند. در این سالها به فرمان عبدالرحمن خان صدها هزار هزاره قتل عام شدند، به عنوان برده به کشورهای همسایه فروخته شدند، از سرزمین های اجدادی شان کوچ داده شدند و پس از دست دادن سرزمین های خود مجبور به مهاجرت به آسیای مرکزی، ایران و شبه قاره هند شدند.

در اوت 1892 امیر عبدالرحمن خان ملاهای سنی را از سراسر افغانستان جمع کرد و از آنها خواست که فتوای کافر بودن هزاره‌های شیعه را اعلام کنند. ملاهای سنی نیز با صدور اعلامیه ای فتوا به کفر هزاره‌های شیعه دادند. این اعلامیه اجازه می‌داد تا جان و اموال هزاره‌ها مصادره شود و زنان و کودکان آنها به بردگی سنی‌ها درآیند.

همچنین تجارت بردگان هزاره در سال 1892 آغاز شد و تا اوایل دوره نوه عبدالرحمان، امیر امان الله خان (1923) یعنی بیش از سه دهه ادامه یافت. امان الله خان در قانون اساسی 1923 (اولین قانون اساسی افغانستان) این تجارت غیرانسانی را غیرقانونی اعلام کرد. صدها منبع معتبر وجود دارد که به وضوح این واقعیت را آشکار می کند که عبدالرحمن خان از سال 1892 تا زمان مرگش در سال 1901 علیه مردم هزاره تبعیض نژادی و مذهبی و نسل‌کشی انجام داد. او مسئول موارد زیر بود:

1- کشتار عمدی صدها هزار هزاره و ساختن مناره با سر آنها.

2-تجاوز به تعداد زیادی از زنان و دختران و حتی پسران هزاره.

3- مصادره زمین های اجدادی بیش از 400000 خانوار هزاره و توزیع آن بین اقوام افغان (پشتون) و کوچ اجباری هزاره‌ها از سرزمین خود به کشورهای همسایه (هند بریتانیا، ایران و آسیای میانه).

4- بردگی تعداد زیادی از مردان، زنان و کودکان هزاره، انتقال آنها به عنوان هدیه و تجارت با مالیات آنها.

5- کار اجباری حداقل 8000 زن هزاره به استثنای کار اجباری هزاران برده مرد هزاره .

متأسفانه با وجود اعمال این جنایات وحشتناک علیه هزاره‌ها در افغانستان از یک قرن پیش تا اکنون و موجود بودن صدها اسناد و شواهد مرتبط با آن، هرگز نام این جنایات در فهرست نسل‌کشی های بین المللی قرار نگرفته است. یکی از عوامل مهم انکار نسل کشی هزاره‌ها در افغانستان، عدم شناخت نسل‌کشی، تعریف رسمی این نوع جنایت و عناصر، شرایط و شاخص های آن است. برای درک بهتر موضوع ابتدا به تعریف جرم نسل‌کشی از منظر اسناد معتبر بین المللی می پردازیم:

تعریف نسل کشی

در مادۀ 2 کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی، نسل‌کشی چنین تعریف شده است:

«نسل‌کشی عبارت است از یکی از اعمال مشروحه ذیل که به قصد نابودی تمام یا بخشی از گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام شود:

۱. قتل اعضای گروه؛

۲. ایراد صدمه شدید به سلامت جسمی یا روحی اعضای گروه؛

۳. قراردادن عمدی گروه در معرض وضعیت زندگی نامناسبی که منتهی به زوال قوای جسمی، تمام یا بخش از آن گروه شود؛

4. تحمیل اقداماتی به منظور جلوگیری از توالد و تناسل گروه؛

5. انتقال اجباری اطفال یک گروه به گروه دیگر» .

با توجه به تعریف نسل‌کشی حال پرسشی که مطرح میشود این است که آیا جنایات صورت گرفته علیه هزاره‌ها و شیعیان در افغانستان را براساس این تعریف می توان نسل‌کشی نامید؟

نسل‌کشی (به صورت قتل اعضای گروه)، که سالهای متمادی به اشکال و طرق مختلف علیه هزاره‌ها و شیعیان در افغانستان صورت می گیرد، براساس تعریف جرم نسل‌کشی در کنوانسیون منع و مجازات نسل‌کشی 1948، دارای همه عناصر مادی ، معنوی و قانونی بوده و با آن مطابقت دارد و هیچ جای ابهام و تردیدی برای عدم به رسمیت شناختن جنایت نسل کشی علیه هزاره‌ها، توسط جامعه جهانی وجود ندارد.

هم‌چنین، حملات سیستماتیک و هدفمند علیه هزاره‌ها و شیعیان به دلیل تعلق داشتن به گروه قومی و مذهبی خاص در افغانستان (نسل کشی) ریشه تاریخی دارد و از دوران حکومت عبدالرحمان شروع، در دوره اول حکومت طالبان تکرار، در دوره جمهوریت تداوم و بعد از به قدرت رسیدن دوباره طالبان نیز شدت یافته است.

مثال هایی از حملات سیستماتیک برای نسل کشی هزاره‌ها در سال‌های اخیر

نسل کشی هزاره‌های شیعه در سال‌های اخیر شدت و گسترش بیشتری یافته و از طریق قتل اعضای گروه به صورت بی رحمانه و خشن، به گونه مستمر، مکرر، به صورت هدفمند و با برنامه ریزی قبلی از سوی گروههای تروریستی مانند طالب و داعش در قالب عملیات انتحاری، بمب گذاری، به طور مستقیم افراد گروه قومی و مذهبی هزاره شیعه را به قصد نابودی تمام یا بخشی از این گروه هدف قرار داده و در مساجد، مکاتب، مراکز آموزشی، دانشگاه‌ها، شفاخانه‌ها، باشگاه‌های ورزشی، سالن‌های عروسی ، تظاهرات ها و اعتراضات مسالمت آمیز، تیرباران غیرنظامیان و کشتن گزینشی مسافران در شاهراهها وگذرگاهها، در طی سالیان متمادی بارها تکرار شده است.

برای ارائه شواهدی از این جنایت می‌توان به حمله به مکتب دخترانه سید الشهدا در سال 2021 در غرب کابل که صدها دانش آموز دختر هزاره را هدف قرار دادند (85 دانش آموز دختر کشته و 147 نفر زخمی شدند.) ، حمله به زایشگاهی در غرب کابل (2020) که ده‌ها مادر و کودک تازه متولد شده مورد هدف قرار گرفت (46 مادر و کودک کشته و 30 نفر زخمی شدند)، حمله به کورس موعود در غرب کابل 2018، (47 دانش آموز کشته و 67 نفر زخمی شدند)، حمله انتحاری به تظاهرات جنبش روشنایی که منجر به کشته و زخمی شدن صدها تن در سال 2016 (80 نفر کشته 231 نفر زخمی) و حمله به مکتب دخترانه عبدالرحیم شهید در سال 2022 (26 دانش آموز کشته و 57 نفر زخمی) همچنین حمله به کورس آموزشی کاج در سال 2022 در حالی که دانش آموزان در حال سپری نمودن امتحان آمادگی کنکور بودند، 55 دختر کشته و 120 نفر زخمی شدند.

همه این موارد و ده‌ها مورد دیگر، مثال‌ها و شواهدی از حمله سیستماتیک و هدفمند بر گروه قومی ومذهبی هزاره و شیعه است به قصد از بین بردن تمام یا بخشی از این گروه که براساس ماده 2 کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسل‌کشی 1948 و ماده 6 اساسنامه دیوان کیفری بین المللی و بند 2 ماده 4 اساسنامه دیوان یوگسلاوی و بند 2 ماده 2 اساسنامه دیوان رواندا و ماده 333 کد جزای افغانستان مصداق جنایت نسل‌کشی به شمار می رود.

منابع حقوقی جنایت نسل کشی هزاره‌ها در افغانستان

سه منبع حقوقی ناظر بر نسل کشی را در افغانسان می توان برشمرد:

1- کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی(1948) که افغانسان در سال 1956 به این کنوانسیون ملحق شده است. کنوانسیون علاوه بر تعریف نسل‌کشی، دولت ها را مکلف می سازد تا از وقوع نسل‌کشی جلوگیری کنند و عاملین آن را محاکمه و مجازات نمایند. (مواد 1و4)

2- اساسنامه دیوان بین المللی کیفری که افغانستان در سال 2003 به آن ملحق شده است.

3- قوانین داخلی افغانستان بویژه مواد 333 و 334 کد جزای افغانسان که به مراجع عدلی و قضایی صلاحیت می دهد تا جرم نسل کشی را تحقیق، تعقیب و محاکمه نماید.

هر سه منبع فوق در مورد عناصر متشکله و مصادیق جرم نسل‌کشی نظر واحد دارند.

در مورد اهمیت و الزام منع و مجازات جنایت نسل‌کشی می توان گفت اصول زیربنایی کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسل ‎کشی، به عنوان اصولی که اجرای آن‌ها حتی بدون هیچ قراردادی برای دولت ‌ها الزامی است، از سوی ملل متمدن به رسمیت شناخته شده است. ویژگی جهان‌شمول بودن محکومیت نسل کشی، همکاری‌های لازم را در جهت مقابله با این جرم شنیع می‌طلبد. لذا کشورهای جهان ملزم بر به سمیت‌شناسی نسل‌کشی در افغانستان و همکاری در منع و مجازات عاملان این جنایت می‌باشند.

مسئولیت منع و مجازات جنایت نسل کشی بر عهده چه شخص یا نهادی است؟

کنوانسیون، مسئولیت اصلی پیشگیری و مجازات نسل‌کشی را برعهده دولت‌ها گذاشته است. براساس ماده ۱ کنوانسیون، دولت افغانستان مکلف به جلوگیری و محاکمه مرتکبان جنایت نسل کشی است.

دولت پیشین افغانستان هم به دلیل ضعف و ناتوانی در اجرای قانون و هم به دلیل اعمال تبعیض قومی و مذهبی نسبت به هزاره‌ها و شیعیان، از جلوگیری و مجازات جنایت نسل‌کشی که علیه هزاره‌ها صورت می گرفت شانه خالی می‌کرد و معمولا وقوع آن را انکار می‌کرد.

از آنجایی که در زمان جمهوریت براساس شواهد موجود اکثر جرائم نسل‌کشی علیه هزاره‌ها و شیعیان در افغانستان توسط گروه طالبان صورت می‌گرفت و در بسیاری موارد این گروه مسئولیت حملات انتحاری و کشتار هزاره‌ها را بر عهده می‌گرفت و در حال حاضر که گروه طالبان در افغانستان به صورت نامشروع حاکمیت را بدست گرفته اند و وظیفه حفاظت از جان و مال مردم بر عهده آن‌ها است باز هم جنایت نسل‌کشی علیه هزاره‌ها و شیعیان جریان دارد و در این روزها به صورت بی سابقه‌ای شدت گرفته است.

بنابراین طالبان به دلیل انجام فعل نسل کشی در 20 سال گذشته و فعل و ترک فعل به دلیل عدم توقف نسل‌کشی هزاره‌ها به صورت عامدانه در زمان حاکمیت فعلی شان بر افغانستان، مسئول شناخته می‌شوند و نهادهای حقوق بشری و جامعه بین المللی باید برای توقف نسل کشی هزاره‌ها به طرق مختلف و کارساز بر طالبان فشار سیاسی و مالی اعمال نموده و طالبان را در قبال این جنایت پاسخگو بسازند و مرتکبین و عاملین این جنایت بین المللی را محاکمه و مجازات نمایند.

براساس قواعد حقوق بین الملل چنانچه دولت حاکم، تعهد به جلوگیری و مجازات نسل‌کشی را نقض کند، دیگر دولت‌ها می‌توانند علیه آن دولت در پیشگاه محکمه بین‌المللی دادگستری شکایت و اقامه دعوی نمایند. چنانکه گامبیا علیه میانمار به خاطر جنایات ارتش میانمار علیه روهینگیایی‌ها در محکمه بین‌المللی دادگستری طرح دعوا کرده است.

هم‌چنین براساس ماده 8 کنوانسیون ممنوعیت نسل‌کشی، دولت‌های عضو حق و در عین حال تکلیف دارند برای پیش‌گیری و مجازات نسل‌کشی از ارکان صلاحیت دار سازمان ملل کمک بخواهند.

همچنین در حالات حاد اگر دولت در جلوگیری از نسل‌کشی بی‌میل یا ناکام باشد، دکترین مسوولیت حمایت (Responsibility to Protect)، یا رویه مداخله بشردوستانه، به سایر دولت‌ها اجازه می دهد تا اقدامات ضروری به شمول استعمال قوه قهریه را برای جلوگیری از نسل‌کشی اتخاذ نمایند. همانطور که در کوزوو (۱۹۹۹) و لیبیا (۲۰۱۱) استدلال شد.

از سوی دیگر به دلیل جهانشمول بودن قاعده منع نسل‌کشی دولت‌ها با توجه به صلاحیت جهانی برای محاکمه افراد دخیل در جنایت نسل‌کشی می‌توانند با وضع قانون به محاکم خود صلاحیت رسیدگی به نسل‌کشی را قایل شوند. چنانکه اسپانیا عمّال دولت گواتمالا را به اتهام نسل‌کشی محاکمه کرد (۱۹۹۹-۲۰۰۵).

دادستان محکمه بین‌المللی کیفری نیز با صلاحیت تکمیلی وظیفه دارد تا جرایم اتباع کشورهای عضو اساسنامه و یا جرایمی که در قلمرو کشورهای عضو اتفاق می‌افتند را تحقیق و تعقیب عدلی و قضایی نماید.

شورای امنیت، سرمنشی و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز می‌توانند برای تحقیق واقعیات مشکوک به نسل کشی در افغانستان کمیسیون حقیقت یاب تشکیل دهند. چنانچه شورای حقوق بشر چنین کمیسیونی برای تحقیق در مورد نسل‌کشی روهینگیا تشکیل داد.

به‌طور کلی پیش‌گیری و منع نسل‌کشی و مجازات عاملان و مرتکبین آن تعهد و ماموریت دولت‌ها و سازمان ملل و مبارزه با آن یکی از اهداف اساسی بلکه تعهد بین المللی آن سازمان تلقی می‌شود. اما متاسفانه نبود منافع دولت‌های عضو شورای امنیت و فقدان اراده سیاسی موجب شده با وجود ادله اثباتیه و شواهد و مدارک، تا هنوز جامعه بین المللی از شناسایی جنایت نسل کشی که علیه مردم هزاره‌ها صورت می‌گیرد خودداری نموده و هیچ حرکت و اقدام موثری از سوی جامعه جهانی برای توقف نسل‌کشی و محاکمه و مجازات مرتکبین آن صورت نگرفته است.

_______________________________

منابع:

1-کنوانسیون پیش گیری و مجازات نسل کشی

2-اساسنامه دیوان کیفری بین المللی(اساسنامه رم)

3- کد جزای افغانستان

4- بررسی نسل کشی در عرصه بین الملل، عبدی ،فاطمه، 1396

5- ارکان نسل کشی در پرتو اسناد و رویه قضایی بین المللی، شریفی ، محسن، 1390

6- نسل‌کشی از دیدگاه کد جزای افغانستان و اسناد بین‌المللی، ارزگانی ، محمد، 1400

7- تأملی حقوقی نسل کٌشی؛ حملات زنجیره‌ای برضد هزاره‌ها در افغانستان، دکتر هارون رحیمی 2021

8- سیاست های پیشگیرانه سازمان ملل متحد در برابر نسل‌کشی، جاوید زاده، حمید رضا، 1390

9- مجازات جرم نسل کشی در دیوان بین المللی کیفری و دیوان های رواندا و یوگوسلاوی، یاقوتی، ابراهیم، بهلولی، عزیزه، 1398

10- چرا نسل کشی هزاره‌ها انکار می‌شود؟ کریمی، خادم حسین، 1400

12- Mohammadi Ishaq, Hazara Genocide in Afghanistan (1892-1901), May 6 2022

پیوند کوتاه:

https://jfp-af.org/?p=2074

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین عناوین
پر بازدیدترین ها
PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com