در این روزها شاهد تکرار ماجراهای تام و جری میان طالبان و پاکستان هستیم. پاکستان که خود خالق طالبان و حامی تمام قد این گروه تروریستی در طول سالهای گذشته بوده است و تا سر حد حاکم کردن این گروه به افغانستان و سوار کردن آن بر گرده مردم مظلوم افغانستان پیش رفته است، حالا احساس میکند که این گروه تبدیل به موش زبلی شده است که ممکن است از دست آن کشور در برود.
با کنار گذاشتن اتفاقاتی که اخیرا میان پاکستان و گروه طالبان افتاده است به این نتیجه میرسیم که این دو در حال یک بازی طنزآمیز هستند که در نهایت به تحول بزرگی منتهی نمیشود و تنها چیزی که تداوم مییابد بازی است که از ابتدا در نظر گرفته شده و به صورت افتضاحآمیز شروع شده بود.
فشارهای پاکستان بر طالبان
1- ادعای عدم مشروعیت طالبان
انورالحق کاکر نخست وزیر موقت پاکستان روز چهارشنبه ۲۵ عقرب 1402 در مجمعی با حضور کارشناسان بینالمللی و پاکستانی موسوم به «گفتگوی مارگلا ۲۰۲۳» در انستیتوت تحقیقات سیاستگذاری در اسلام آباد در پاسخ به پرسشی در باره مشکلات پیش آمده میان این کشور و گروه طالبان، گفت: «مشکلات بخش غربی پاکستان با افغانستان زمانی کاهش مییابد که کابل یک حکومت مشروع داشته باشد».
او قبلا در ماه سپتامبر و زمانی که به نخست وزیری موقت پاکستان دست یافت نیز اظهارات مشابه داشت و در یک گفتگوی تلویزیونی با شبکه «آج» گفته بود که حکومت طالبان اساس قانونی ندارد و غیر مشروع است.
علاوه بر کاکر، نماینده خاص پاکستان در امور افغانستان آقای آصف درانی نیز به تازگی گفته است که میان همسایگان افغانستان و از جمله پاکستان و روسیه تفاهمی وجود دارد که به طور یکجانبه حکومت طالبان به رسمیت شناخته نشود.
حالا پرسش این است که مگر زمانی که گروه طالبان تمام حملات انتحاری خود را در پاکستان طراحی و در افغانستان میکرد و نیروی نظامی خود را علیه نیروهای امنیتی افغانستان از پاکستان تجهیز و به افغانستان اعزام میکرد، مشروعیت داشت؟ حمایتهای بیدریغ و همهجانبه پاکستان از طالبان به عنوان یک گروه تروریستی در طول سالهای گذشته چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد.
2- وضع رژیم حقوقی بر مرز دیورند
علاوه بر فشارهای گوناگون، پاکستان اکنون انگشت روی درد اصلی گذاشته است و مرزهای این کشور با افغانستان را بر روی رفت و آمد آزادانه ساکنان دو طرف مرز که سالها بدون پاسپورت و اسناد مورد ضرورت سفرهای بین المللی انجام میگرفت، بسته است.
دولت ایالتی سیستان و بلوچستان پاکستان پس از تصمیم بر اخراج مهاجران افغانستانی از این کشور، تصمیم گرفته است تا رژیم حقوقی جدیدی را بر گذرگاه چمن مرز میان افغانستان و پاکستان با اجرا بگذارد. بر اساس این تصمیم تمام کسانی که به دو طرف مرز رفت و آمد دارند باید با پاسپورت و ویزای معتبر این کار را انجام دهند و هیچ کس حق ندارد بدون پاسپورت و ویزا به دو طرف مرز رفت و آمد کنند.
پیش از این ساکنان دو طرف میتوانستند بدون پاسپورت و ویزا و با داشتن تذکره میان دو کشور رفت و آمد کنند و به کارهای روزمره بپردازند. چون در این مرز وضعیت تا کنون به گونه ای بوده است که تعدادی از ساکنان دو طرف مرز، محل کار و شغل شان در طرف دیگر بوده است و آنان به طور آزادانه هر روز و شب میتوانستند جهت کارهای روزمره عبور و مرور داشته باشند. اما بر اساس تصمیم جدید دیگر هیچ کس حق ندارد بدون اسناد و رعایت قواعد مرزی و بین المللی از این مرز عبور کند.
در پی این تصمیم هزاران نفر تا کنون در این مرز تجمع کرده اند و خواستار اجرای رژیم حقوقی سابق هستند و میگویند با این تصمیم زندگی و کار و بار شان به حالت تعلیق درآمده است. اما مقامات پاکستانی تا کنون به این تجمعات و انتقادها توجه نکرده اند و بر اجرای تصمیم جدید این کشور اصرار دارند.
3- اخراج اجباری مهاجران
پس از روی کار آمدن دولت موقت پاکستان و به خصوص رسیدن انورالحق کاکر به نخست وزیری موقت این کشور، فشار بر مهاجران افزایش یافته و این کشور یک باره تصمیم گرفته است تا بیش از یک میلیون و هفتصد هزار مهاجر که ادعا می شود بدون اسناد قانونی در این کشور زندگی می کنند، با زور و به گونه اجباری اخراج شوند. در پی این تصمیم تا کنون و در دو هفته اول این طرح بیش از 350هزار پناهجوی افغانستانی از پاکستان به طور اجباری اخراج شدند و به افغانستان باز گشتند.
میکانیزم اجرایی اخراج اجباری به طور بیسابقهای خشونت آمیز و همراه با توهین و تحقیر و وضع محدودیتهای جدید حتی برای خارج شدن از پاکستان بوده است. مثلا پلیس پاکستان شبانه به خانههای مهاجران یورش برده و اسناد اقامتی آنان را مورد بررسی قرار میدهند و در بسیاری از موارد حتی در همان لحظه اقدام به اخراج آنان از خانههای شان میکنند. بدون این که زمان کمی برای برنامه ریزی و فراهم کردن مقدمات بازگشت به مهاجران داده شود. در بسیاری از موارد حتی خانههای مهاجران تخریب گردیده و با خاک یکسان شده است تا حتی نشانی از زندگی آنان بر جای نماند.
یکی از محدودیتهای بازگشت برای مهاجران این است که هر نفر بیش از صد دالر آمریکایی پول نقد نباید همراه خود داشته باشد. گزارشها از بدرفتاری و اخاذی ماموران پاکستانی از مهاجران به دفعات در رسانهها منتشر شده است. همچنین گزارشهای متعددی وجود دارد که در این برنامه بسیاری از کسانی که سندهای اقامتی معتبر دارند نیز اخراج شده اند. حتی یکی از مسولان ارشد دولت پاکستان در ایالت سیستان و بلوچستان این کشور گفته است که تصمیم گرفته شده است تا تمام مهاجران افغان حتی کسانی که سند اقامتی معتبر دارند از پاکستان اخراج شوند.
این همه توهین و تحقیر مهاجران در پاکستان پیشینه نداشته و نشان از یک برنامه ریزی بزرگ در این زمینه دارد. دولت پاکستان در تصمیمی که اخیرا گرفته است و در نحوه اجراین این تصمیم چیزی از نقض حقوق بشر و عدم حسن همجواری با افغانستان کم نگذاشته است. چنین تصمیم و برخورد با پناهجویان اگر دولتی در افغانستان حاکم میبود سبب اقدامات جدی برای مقابله با آن میشد ولی طالبان تا کنون در برابر این تصمیم یا سکوت کرده اند و یا واکنشهای منفعلانه و زبونانه داشته اند.
4- دستور قطع روابط با طالبان پاکستان
انورالحق کاکر نخست وزیر موقت پاکستان در تازهترین اظهارات خود به گروه طالبان افغانستان دستور داده است تا ارتباط خود را با اعضای تی تی پی قطع کنند و اعضای طالبان پاکستانی را به این کشور تحویل دهند. نخست وزیر پاکستان در گفتگویی با جیونیوز پاکستان گفته است که طالبان افغانستان باید تصمیم بگیرند که یا اعضای تحریک طالبان پاکستان را به پاکستان تحویل دهند یا خودشان با آنها مقابله کنند. به گفته کاکر اکنون بیش از شش هزار تن از اعضای تی تی پی در خاک افغانستان فعالیت دارند و گروه طالبان افغانستان از مکان آنان به طور دقیق اطلاع دارد ولی هیچ اقدامی تا کنون علیه آنان نکرده است.
این اولین بار نیست که پاکستان از گروه طالبان دستور میخواهد تا اعضای تی تی پی را به این کشور تحویل دهد و علیه آنان اقدامات موثری انجام دهد.
در گذشته حتی پاکستان رهبر گروه طالبان را وادار به فتوایی کرد که بر اساس آن هرگونه فعالیت نظامی علیه دولت پاکستان حرام دانسته شده بود ولی ظاهرا آن فتوا نیز کارگر نیفتاد و دولت پاکستان از نتایج آن راضی نیست. چون مقامات پاکستانی به طور مکرر و مرتب ادعا میکنند که حملات تروریستی علیه نیروهای امنیتی این کشور افزایش یافته و در اکثر این حملات حتی شهروندان افغانستان نیز دست دارند. مقامات پاکستانی این حملات را کار گروه طالبان پاکستان میدانند که در خاک افغانستان فعالیت دارد.
5- قلقلک طالبان با گروه موهوم داعش
واقعیت این است که داعش به آن معنی و شکلی که در عراق و شام وجود داشت در افغانستان وجود ندارد. در گذشته نیز گروهی موسوم به داعش خراسان بیشتر یک بازی استخباراتی بود تا یک نیروی مسلح و واقعی که بر مبنای پالیسی اصلی این گروه فعالیت داشته باشد. در گذشته نیز بخشهایی از گروه طالبان با همان عنوان گاهی ظاهر میشدند و حملات تروریستی را انجام میدادند و گاهی هم برخی از اعمال گروه طالبان را به عهده میگرفتند.
اکنون که بیش از دو سال است طالبان مقدرات امور را به دست گرفته اند باید گروهی باشد که ماموریت سابق این گروه تروریستی را انجام دهد. از میان نزدیک به 22 گروه تروریستی که در افغانستان فعالیت دارند، هیچ گروهی به اندازه داعش نمیتواند طالبان را قلقلک دهد و وضعیت شان را بهم بریزد. از همین رو گاهی حملات انتحاری با همان شیوه طالبان صورت میگیرد که گروهی موهوم به نام داعش خراسان آن را به عهده میگیرد.
در این که واقعا ارتباط داعش با آی اس آی چقدر واقعیت دارد معلوم نیست. تا کنون ادعاهای زیادی مطرح شده است که دولت پاکستان اکنون توسط داعش با گروه طالبان همان معاملهای را میکند که قبلا با این گروه با دولت پیشین افغانستان کرده است. برخی از مقامات طالبان تا کنون ادعاهای زیادی را مطرح کرده اند مبنی بر این که گویا دولت پاکستان سازنده اصلی گروهی به نام داعش در افغانستان است.
شبکه انترنتی «المرصاد» که توسط استخبارات طالبان برای مقابله با داعش به راه افتاده است به تازگی ادعا کرده است که گروه داعش خراسان پروژهای است که توسط پاکستان هدایت میشود.
این شبکه در گزارشی تحت عنوان «پاکستان مردم خود را به دست داعش میکُشد» ادعا کرده است که دولت پاکستان توسط این گروه تروریستی مردم خود را به کام مرگ میفرستد. اگرچه سیاست طالبان تا کنون در این راستا بوده است که داعش را کار دولتهای غربی و کفار به خصوص ایالات متحده تحلیل کند ولی اکنون به طور واضح و مستقیم دولت پاکستان را نیز در این پروژه شریک میداند و رشد حملات انتحاری در پاکستان را کار داعش و نتیجه ضعف دولت این کشور میداند.
در هر صورت ارتباط دولت پاکستان با داعش خراسان چه واقعیت داشته باشد و یا نداشته باشد، از نگاه طالبان به عنوان حاکمان فعلی افغانستان، این پدیده علیه منافع این گروه جریان دارد و تقویت میشود و یکی از ابزارهای فشار از سوی بادار اصلی این گروه بر آن تلقی میشود.
6- وضع قواعد سخت مالی و تجاری بر افغانستانیهای مقیم پاکستان
در ماه اکتبر سال جاری میلادی درگیری میان نیروهای طالبان و نظامیان پاکستان بر سر اعمار یک مرکز دیدبانی در مرز تورخم از سوی طالبان سبب شد که نزدیک به بیست روز این مرز بر روی کامیونهای حامل کالاهای تجاری مسدود بماند. در طول سه هفته هزاران وسیله نقلیه در دو طرف مرز که حامل کالاهای تجاری تاجران افغانستانی بودند منتظر ماندند و اکثر کالاهای فاسدشدنی از بین رفتند و در این میان تاجران افغانستانی زیانهای بزرگی دیدند.
از سوی دیگر دولت پاکستان قواعد و قوانین جدیدی در باره فعالیتهای تجاری افغانستانیها وضع کرده است که سبب خسارت تاجران شده است. همچنین در روند اخراج اجباری دولت پاکستان طرحی را به اجرا گذاشته است که هیچ مهاجری در بازگشت به افغانستان حق داشتن بیش از صد دالر را ندارد.
پاکستان پس از اینکه به تدریج در دو سال اخیر از گروه طالبان فاصله گرفته است تا کنون محدودیتهای زیادی را بر تاجران و مهاجران افغانستانی مقیم این کشور از نظر مالی و اقتصادی وضع کرده است. همین امر سبب شده است که میزان تجارت میان دو کشور به شدت کاهش یابد و طالبان به دنبال راههای جایگزین افتاده است. سفر اخیر ملا برادر به ایران در روزهای گذشته و بازدید از بندر چابهار و همچنین افزایش تجارت میان افغانستان و کشورهای آسیای میانه شواهد روشنی از مشکلات تجاری میان افغانستان و پاکستان است.
سخن آخر
به نظر میرسد که مناسبات میان طالبان و حامی اصلی آن یعنی پاکستان به تدریج در حال سرد شدن است. برخلاف روزهای نخست برآمدن دوباره این گروه که مقامات پاکستانی یکی پس از دیگر سفری به کابل داشتند و حامل دستورات آمرانه به این گروه بودند، اکنون احساس میکند که این موجود دستآموز بازی گوشی در میآورد.
برخی از تحلیلگران به کلی منکر سردی رابطه طالبان و پاکستان هستند و تحولات اخیر میان دو طرف را آگاهانه و از پیش طراحی شده میدانند. مناسبات گذشته میان دو طرف و استراتژیهای مربوط به سیاست پاکستان و ماهیت طالبان، چنین گمانهای را تقویت میکنند.
اما به نظر میرسد که تحولات اخیر چندان دور از واقعیت نیست و ماه عسل طالبان با برخی از حامیان منطقهای آن کم کم به سر میرسد. به خصوص مناسبات این گروه با پاکستان و ایران روزی به تیرگی واقعی خواهد گرایید و رابطه آنها هرگز دوامدار نخواهد بود. زیرا میان افغانستان و این دو همسایه آن فاکتورهای زیادی وجود دارد که به طور سیستماتیک بر مناسبات دو کشور تاثیر میگذارند و گروه طالبان به عنوان حاکم برحال افغانستان هرگز مستثنا از این تاثیرات نیست.
در مجموع میان پاکستان و طالبان همان مناسبات موش و گربه حاکم است. اکنون و پس از این نه چنان دوستی میان آنان حاکم خواهد بود و نه پاکستان اجازه میدهد که چنان سردی به وجود آید که در مناسبات با نظامهای گذشته افغانستان داشته است. از این رو پاکستان در عین حالی که از طالبان به عنوان یک نیروی انارشیستی استفاده خواهد کرد تا دولت مقتدری در افغانستان شکل نگیرد، از سوی سوی دیگر این گروه را تحت فشارهای مختلفی قرار خواهد داد تا به برخی خواستههای از پیش تعیین شده برسد.