در روزهای اخیر زخم خونین فلسطین یکبار دیگر سر باز کرد و حوادثی اتفاق افتاد که جهان را در شوک و حیرت فروبرد و هزاران انسان در دو طرف قربانی خشونت شدند و در یک چشم برهم زدن صدها هز ار انسان مجبور شدند خانه و کاشانه خویش را رها کنند و آواره شوند. در پی آغاز خشونتهای تازه، جنگ روایتها به شکل بیسابقه شروع شده و هر کدام از طرفین بر حقانیت خویش اصرار میورزند.
اما مهم این است که در فلسطین اکنون انسانهای دارای پوست و گوشت و خون در حال سلاخی هستند و قربانی میشوند و رسانههای جهان به طور زنده این حوادث را در پیش چشم جهان منتشر میکنند. به نظر میرسد خاورمیانه در حال تجربه احیای دور دیگر از چرخه خشونت و منازعه بیپایان است و این تسلسل باطل بر همه منطقه و جهان تاثیرات خود را میگذارد. از این رو قضیه فلسطین و خشونت جاری در آن دارای ابعاد پیچیده و زیادی است که تداوم خشونت مهم ترین پیامد ناگوار آن است که همه ما از آن متاثر خواهیم شد.
بخشی از قضیه فلسطین مربوط به تاریخ هفتادسال گذشته و منازعه خونینی است که در این سرزمین جریان دارد و قضایای آن تا حدی روشن است. یهودیان پس از مواجه شدن با قتل عام در اروپا توسط نازیها به دنبال یافتن مکانی برای تشکیل یک دولت یهودی برآمدند. تئودور هرتزل بنیانگذار جنبش صهیونیسم در اواخر قرن نوزده کتاب «دولت یهود» را منتشر کرد که بعدها مبنای تئوریک تشکیل دولت اسراییل را فراهم کرد. بعدها در سال 1948 ایده یک دولت یهودی – اسراییلی در سرزمینهای اشغالی فلسطین با حمایت انگلستان تحقق یافت و بدین ترتیب خاورمیانه با ظهور یک دولت جدید دچار التهاب و خشونت بیپایان گردید که تا کنون ادامه دارد.
بدون شک پدیده اسراییل یکی از عوامل اصلی تداوم خشونت در خاورمیانه بوده است و تا زمانی که این قضیه به صورت منطقی و درست حل نگردد و ارزشهای دموکراتیک در منطقه پا نگیرد خشونت هم ادامه خواهد داشت. اما فراتر از آن مداخلات خارجی و پای نهادن قدرتهای بزرگ در این منطقه همواره ریشههای خشونت و منازعه را آبیاری کرده است.
در این روزها شاهد هستیم که رجزخوانیهای قدرتهای بزرگ و تعیین تکلیف برای ساکنان قربانی شده خاورمیانه از هر طرف اوج گرفته است. تجربه تاریخی و همچنین آخرین نظریهها در عالم سیاست نشان میدهند که تداوم خشونتها و حیات گروههای خشونتطلب و افراطی به خصوص در منطقه خاورمیانه بستگی تام به مداخله خارجی در منطقه و حمایت آنان از اسراییل یا دولتهای استبدادی و غیر مشروع در کشورهای اسلامی دارد. از زمانی که پای استعمار در کشورهای جهان سوم و مسلمان باز شده است تا کنون هرچه زمان گذشته است پدیده خشونت و منازعه عمیقتر و ریشهدارتر گردیده است.
به موازات تداوم مداخلات و تشدید خشونتها، انواع و اقسام گروههای افراطی و مسلح نیز به وجود آمده اند. اوج ظهور گروههای مسلح و افراطی را در زمان تجاوز شوروی سابق در کشورهای اسلامی به خصوص اشغال افغانستان از یک سو و مداخلات مسقتیم و غیر مستقیم ایالات متحده در خاورمیانه از سوی دیگر شاهد بودیم.
گروههایی که روزگاری با هدف مبارزه با اشغال و مداخلات خارجی به وجود آمده بودند سرانجام سر از القاعده، داعش و دهها گروه افراطی دیگر درآوردند که هرکدام بلای جان مردمان ساکن در این منطقه شدند. پس از شکست صوری القاعده و فروکش کردن نسبی امواج داعشیسم، اکنون یک بار دیگر التهابات جدید منطقه را آبستن رشد و یا احیای گروههای خشونتطلب و افراطی کرده است.
در این راستا حملات کور اسراییل بر مناطق غیر نظامی و نسلکشی فلسطینیان از یکسو و حضور نظامی ایالات متحده در منطقه از سوی دیگر بازار هرگونه افراطیگری و خشونت را گرم میکند. در این روزها شاهد هستیم که گروههای افراطی که به دنبال خشونت میگردند از هر راه ممکن در تلاش هستند تا خود را به فلسطین برسانند و ساماندهیهای گسترده در برخی از کشورها برای اعزام نیرو به سرزمین فلسطین در حال انجام است. این اقدامات نشانه روشن از تشدید موج جدید خشونتها و ظهور گروههای جدید افراطی در خاورمیانه است و سبب اصلی این موج جدید اقدامات اسراییل و مداخلات قدرتهای بزرگ در این منطقه است.
در این که روایت برحق کدام است و چه کسی درست میگوید، یک مساله است و بیشتر مربوط به کسانی میشود که از این روایتها برای رفتار خویش نظام توجیهی و پشتوانه فلسفی میسازند. اما آنچه در زمین به وقوع میپیوند دو پیامد واقعی است که بهای اصلی را انسانهای عادی منطقه ما میپردازند: کشتار و تداوم خشونت.
تا اکنون که دو هفته از تحولات جدید در فلسطین میگذرد، بر اساس آمارهای رسمی بیش از 5هزار انسان غیر نظامی کشته شده اند که حدود دوهزار تن از آنان کودک و بیش از یک هزار تن دیگر زنان بوده اند. این آمار تنها بخشی از ماجرا است. حدود دو میلیون انسان در غزه اکنون یا آواره شده اند و یا در خانههای خود بدون غذا و امکانات اولیه برای زندگی، منتظر فرود آمدن بمب و موشک هستند. در آن طرف در میان یهودیان نیز انسانهای زیادی جان خویش را از دست داده اند و یا منتظر مرگ هستند.
مصیبتهای بزرگتر اما هنوز به نظر میرسد که از راه نرسیده است و دست اندرکاران خشونت در هر دو طرف در حال تدارک آنها هستند. واقعا آینده منطقه و مردمان این منطقه چه خواهد شد، هنوز دقیق معلوم نیست. اما به طور قطع میتوان گفت که بحران تاریخی در خاورمیانه به گونهای پیش میرود که شاهد خشونت و تداوم منازعات مسلحانه و کشتار انسانهای بیشتر باید باشیم. آینده منطقه دارای نوید روزهای بهتر نیست و هرچه زمان میگذرد آسمان منطقه تیرهتر و زمین محل سکونت ما خونینتر به نظر میرسد. این همان چرخه باطل خشونت است که متاسفانه فعلا به نظر میرسد تمامی ندارد و همچنان در حال گسترش است.